به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، کتاب «بینشان» نوشته فرحزاد جهانگیری روایتی از زندگی امامعلی کونانی از آزادگان استان لرستان است که دوران جوانی خود را به صورت گمنام در زندانهای مخوف عراق سپری کرده و زندگیاش به نوعی با زندگی یک شهید گمنام گره خورده است.
در بخشی از این کتاب آمده است:
«حدود ساعت یک نصفه شب بود که در حال خواب و بیداری متوجه شدم صداهایی از پشت در میآید. شنیدم داییام داشت به پدرم میگفت: خوب نگاهش کنید، ببینید پسرتان است. نکند کسی دیگر است و اشتباهی آمده! خودم را به خواب زدم تا آنها وارد اتاق شدند. زیرچشمی پدر و مادرم را نگاه کردم. چقدر پیر شده بودند. با خودم گفتم: بندههای خدا چه بلایی سرشان آمده که اینقدر شکسته شدهاند!
پدرم جلو آمد و لبهای مرا بالا زد و رو به بقیه گفت: ایمان یک نشانه روی دندانش داشت. بعد به پایم نگاه کرد و سمت چپ سَرم را هم نگاه کرد. بعد از اینکه خوب بدن مرا بررسی کرد، گفت: والا این پسر من نیست. احتمال میدهم خودش نباشد. وقتی دیدم هنوز به من شک دارد بلند شدم نشستم. پدرم ترسید و خودش را عقب کشید. همه اطرافم نشستند. روبروی پدرم نشستم و گفتم: انگار واقعاً قبول ندارید که من پسرت هستم. انگار من را نمیشناسید! رو به من کرد و گفت: نه والله نمیشناسم. پسر من این شکلی نبود.»
انتهای پیام/ 121