گروه دفاعی امنیتی دفاعپرسـ رحیم محمدی؛ امسال چهلمین سال آغاز جنگ تحمیلی است؛ البته قبل از شروع جنگ تحمیلی، درگیریهایی در کردستان برای مقابله با اقدامات تجزیهطلبان آغاز شده بود. جنگی که با مجاهدت نیروهای ارتش، سپاه و نیروهای بومی منطقه نتیجهای جز شکست برای تجزیهطلبان، نداشت. جنگ در این منطقه به شکلی بود که به سختی میشد دوست را از دشمن تشخیص داد و شاید به همین دلیل بود که مقام معظم رهبری در سفر خود به سنندج کردستان را سرزمین «مجاهدتهای خاموش» نامیدند؛ لذا به بهانه چهلمین سالگرد دفاع مقدس گفتوگویی را با سردار «علی ناظری» فرمانده سپاه شهرهای سنندج در سال ۱۳۶۰، دیواندره در سال ۱۳۶۱، اشنویه در سال ۱۳۶۳ و مسئول وقت طرح و برنامه قراگاه حمزه در سالهای ۱۳۶۵ الی ۱۳۷۸ انجام دادیم تا بلکه بتوانیم بخش اندکی از «مجاهدتهای خاموش» را بازگو کنیم.
دفاعپرس: کردستان به تعبیر مقام معظم رهبری سرزمین «مجاهدتهای خاموش» است؛ چرا ایشان از چنین تعبیری استفاده میکنند و چرا حوادث کردستان با جنگ در جنوب تفاوت دارد؟
آنچه در کردستان روی داده با آنچه در مناطق جنگی جنوب اتفاق افتاده، تفاوتهایی دارد؛ تفاوتهای زیادی که متأسفانه تاکنون بیان نشده است؛ این تفاوتها، هم از لحاظ تاکتیکی و هم تکنیکی با یکدیگر تفاوتهای زیادی دارند.
بر این اساس، یکی از تفاوتهای بسیار مهمی که وجود دارد، تقسیمبندی جنگهای این دو منطقه به دو بخش جنگهای منظم یا کلاسیک و نامنظم است؛ زیرا جنگ در جنوب کاملاً کلاسیک و منظم بود؛ بدین معنی که نیروهای دو طرف، آرایش نظامی مشخصی در قالب تیپ و لشکر داشتند، اما در کردستان چنین مشخصهای وجود نداشت، به همین جهت به لحاظ ماهیت جغرافیایی، جنگ در شمال غرب با جنگ کلاسیک تفاوت اساسی داشت؛ لذا وجود چنین تفاوتی باعث شده تا اسم این نوع جنگ را جنگ نامنظم بگذارند.
زمانی که عراق حمله سراسری خود را به سمت مرزهای کشورمان آغاز کرد، این حمله را با ساز و برگ نظامی مشخصی انجام داد؛ یعنی در حمله خود از توپ، تانک و سربازانی که لباس فرم و نشان مشخصی داشتند، استفاده کرد؛ در حالی که اتفاقات کردستان به این شکل نبود.
هرچند جنگ در دو منطقه شمال غرب و حنوب یک هدف را که همان براندازی نظام جمهوری اسلامی بود، دنبال میکردند، اما جنگ در کردستان از نوع کمین و غافلگیری بود و نقاطی را هم که برای ضربه زدن انتخاب میکردند، با اولویتبندی انجام میدادند؛ یعنی اهدافی را انتخاب میکردند تا بیشترین تأثیر روانی، سیاسی و امنیتی را در منطقه ایجاد کند.
در کردستان با دشمنی میجنگیدیم که لباس و نشان مشخصی نداشت؛ به نحوی که اگر سلاح خود را زمین میگذاشت، نمیتوانستیم آن را از مردم عادی تشخیص بدهیم؛ در واقع صحنه جنگ ما در کردستان همانند جنوب، حد و خط و کانال نداشت به همین علت مشخص نبود که دشمن از کدام جهت به سمت نیروهای ما شلیک میکند؛ لذا شاید به دلیل این نوع جنگیدن که کار بسیار سختی بود، بتوان آن را از ویژگیهای «مجاهدتهای خاموش» دانست.
یکی دیگر از ویژگیهای «مجاهدتهای خاموش» این است که این جنگ در بین خود مردم انجام میشد؛ لذا نمیشد به راحتی به سمت کسی که تیراندازی میکند، تیراندازی کرد؛ زیرا اگر میخواستیم به سمت کسی که به ما تیراندازی میکند، اقدام متقابل انجام دهیم، ممکن بود به مردم عادی آسیب وارد شود.
ویژگی دیگر مجاهدتهای خاموش در کردستان این بود که ضد انقلاب مستقر در منطقه فعالیتهایی را که انجام میداد، میتوانست از طریق رادیوی خود پخش کند، اما این امکان برای رزمندگان ما فراهم نبود تا بتوانند تمام اقداماتی را که انجام میدهند، بازگو کنند؛ بهعنوان مثال در مواردی وقتی ضد انقلاب مستقر در کردستان تعدادی از پاسداران را به شهادت میرساند در رادیوی خود اعلام میکرد در اقدامی، تعدادی پاسدار آن هم به دلایل نامعلومی کشته شدند؛ لذا از دولت مرکزی میخواستند که برای برقراری امنیت و جلوگیری از چنین حوادثی به منطقه ورود پیدا کند؛ این در حالی بود که خودشان این پاسداران را به شهادت رسانده بودند؛ بنابراین جنگ در سرزمین «مجاهدتهای خاموش» نیاز به هوشیاری، دانستنیها، تواناییها، تحلیلها و مسائل زیادی داشت؛ از سوی دیگر در برقراری امنیت، مؤلفههای متعددی مانند اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، مردمی، نظامی و سیاسی نیز وجود دارد که باید به آنها توجه کرد.
دفاعپرس: چرا مجاهدتهایی که در کردستان روی داده، خیلی کم بازگو میشود؟
آنچه درباره انعکاس حوادث مربوط به مقابله با ضد انقلاب به نسبت آنچه از وقایع جنوب تاکنون منتشر شده، بسیار بسیار کم است و آنچه هم تاکنون از حوادث کردستان منتشر شده، نتوانسته بازتاب خوبی برای رویدادهای منطقه باشد؛ زیرا ریشه حوادث کردستان خارج از مباحث مربوط به جنگ تحمیلی است؛ بنابراین شاید لازم باشد که چندین لایه تحقیقی و پژوهشی در این رابطه صورت گیرد که البته این هم جزو مسایل اصلی نیست، بلکه زمینهای است تا در بستر آنها وقایع اصلی مطرح شود.
امروز یکی از امنترین نقاط کشور منطقه شمال غرب (کردستان) است؛ زیرا مردم این منطقه به ایرانی بودن خود افتخار میکنند؛ لذا ضروری است تا پژوهشگران و نویسندگان برای بیان آنچه در کردستان بهعنوان «مجاهدتهای خاموش» مطرح میشود به این منطقه سفر کنند و تحقیق و پژوهشهایی را در این رابطه داشته باشند.
از سوی دیگر، بسیاری از تجربیات جنگ در کردستان، برای برخورد با برخی مسائل انتظامی و ناامنیهایی که ممکن است به وجود بیاید، قابل استفاده است؛ تجربیات سپاه در منطقه کردستان تجربهای است که امروز هم صد درصد برای ادامه راه خدمتگزاری قابل استفاده است؛ چون دشمنان مردم و نظام جمهوری اسلامی همچنان دست از انجام توطئه و دسیسه علیه جمهوری اسلامی برنداشتهاند.
شاید بتوان گفت زمانی که به درخواست دولتهای عراق و سوریه برای کمک به مردم و دولت این کشورها جهت مقابله با نیروهای تکفیری رفتیم، بسیاری از شیوههای جنگی که در کردستان برای مقابله با ضد انقلاب داشتیم، در مقابله با داعش و جبهه النصره مورد استفاده قرار گرفت؛ یعنی تاکتیکها و شیوههای جنگی که توسط رزمندگان ما در سوریه و عراق مورد استفاده قرار گرفت، حاصل تجربیات مقابله با ضد انقلاب مستقر در کردستان بود.
از سوی دیگر یکی از تلاشها و راهبردهای ما در کردستان، استفاده از مردم منطقه برای مقابله با ناامنیهای موجود بود؛ لذا میتوان گفت یکی از عواملی که باعث شد با کمترین خسارت، امنیت را در منطقه به وجود بیاوریم، استفاده از نیروهای بومی بود؛ نقشی که همچنان باید به آن توجه کرد.
دفاعپرس: چرا از درگیریهای کردستان فقط یک مقطعی از جنگ که آن هم مربوط به اوایل آن است، مطرح میشود؟
در مقطع اول بعد از پیروزی انقلاب، گروهکهای ضد انقلاب توانستند در یک حرکت حسابشده و سریع، پادگانها و مناطقی از شهرهای شمال غرب کشور را اشغال و به دنبال آن یک حاکمیت نظامی درست کنند، اما بعد از قضیه پاوه و دستور امام (ره) مبنی بر آزادسازی این شهر، روند پاکسازی مناطق اشغالی آغاز میشود.
به همین علت نیروهای ضد انقلاب مستقر در کردستان مجبور میشوند تا سال ۱۳۶۴ به تدریج از کشورمان فرار کرده و در عراق پناه بگیرند؛ یعنی تا اواسط سال ۱۳۶۴ ضد انقلاب مستقر در مناطق شمال غربی کشورمان بهطور کامل مجبور به ترک پایگاههای خود در کشورمان شده و در آن سوی مرزها مستقر میشوند؛ لذا از این تاریخ به بعد آنها بهصورت جنگ چریکی عمل میکنند به اینصورت که در مواقعی میآمدند این سمت مرز در داخل کشورمان، اقدامات تروریستی خود را انجام میدادند و مجدد به داخل خاک عراق بازمیگشتند. به همین جهت اخبار اینگونه اقدامات ضد انقلاب به شکلی نبود که بهصورت رسمی منتشر شود.
دفاعپرس: جنایات علیه پاسداران توسط ضدانقلاب مستقر در کردستان تا چه حد با واقعیات منطبق است؟
شاید اگر قبل از حمله داعش به مناطقی از سوریه و عراق این حرفها را بیان میکردیم، مقداری عجیب به نظر میرسید؛ زیرا این سوال پیش میآمد که چطور امکان دارد فردی بتواند سر کسی را از تن جدا کند؟ اتفاقاتی که در سوریه و عراق صورت گرفت و جنایاتی که داعش در این دو کشور انجام داد، نشان داد که بعضیها به راحتی میتوانند چنین کاری را انجام دهند.
بر این اساس، ضد انقلاب برای اینکه رعب و وحشت ایجاد کند، بعضاً به اجسادی که از سپاه، ارتش و بسیج دست آنها باقی میماند، تعرض میکردند؛ مثلاً «در تیر سال ۱۳۵۸ گروهک کومله در حمله به مقر سپاه مریوان ضمن به شهادت رساندن ۱۷ پاسدار و مجروح کردن هشت نفر دیگر، ریش «طرطوسی» فرمانده سپاه مریوان که به شهادت رسیده بود را میسوزانند و پیکرش را هم سوراخ سوراخ میکنند؛ همچنین مهاجمین علاوه بر اینکه سیگارهای خود را بر پیکر طلبه شهید «دارا کهنهپوشی» خاموش کرده بودند، سرش را با موزاییک بریده بودند و بر پیکرش هم سرنیزه فرو کرده بودند»؛ بنابراین ضد انقلاب مستقر در کردستان در جنایات خود، سر، گوش یا حتی چشم شهدا را درمیآوردند و یا آنها را میسوزاندند تا بلکه مردم با دیدن این صحنهها ترس در دلشان ایجاد شود و نیرویی هم به منطقه نیاید؛ هرچند اینگونه اقدامات آنها بی تأثیر هم نبود، اما اینگونه اقدامات در آن زمان زیاد اتفاق نمیافتاد و فقط در مواردی چنین جنایاتی صورت میگرفت.
انتهای پیام/ 231