به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، با مطالعه تاریخ اسلام اینگونه به نظر میرسد که قیام عاشورا نقطه اوج تاریخ اسلام و بیشتر از آن تاریخ بشریت است اما اگر ریشههای این قیام عظیم مورد واکاوی قرار نگیرد درک این واقعه نیز ابتر باقی خواهد ماند.
بدون شک زمینههای شکلگیری قیام عاشورا را باید در صلح پرشکوه امام حسن جستجو کرد. صلحی که به اندازه قیام عاشورا دارای اهمیت تاریخی است. به نحوی که در کتاب «صلح الحسن» که رهبر معظم انقلاب اسلامی آن را ترجمه کرده است قیام عاشورا را باید قیامی حسنی بدانیم تا حسینی؛ این ادعا وقتی مورد تأکید رهبر انقلاب اسلامی قرار میگیرد یقیناً دارای عمق و ریشهای محکم است و باید آن را مورد مداقه قرار داد.
آستانه ایام شهادت جانسوز امام حسن (ع) کتاب وزین «صلحالحسن» نوشته «رضی آل یاسین» ترجمه «حضرت آیتالله خامنهای» در چند شماره منتشر میشود که قسمت ششم آن را در ادامه میخوانید:
از صلح تا عاشورا
مردم دیدند که حسن مسالمت کرد ولی این مسالمت نتوانست او را از دستبرد آن وحشیگری پست و پلید در امان بدارد و عاقبت معاویه از روی دشمنی و رذالت او را مسموم ساخت و حسین در آن هنگام که زمینه را برای هشیار کردن و برانگیختن روح آزادگی امت، مهیا دید، قیام کرد ولی قیام وی نیز وحشیگری اموی را از جرائمی که از آنان سر میزد، باز نداشت و این وحشیگری تا دورترین مرز ممکن پیش رفت.
طبیعی است که آراء عمومی در پرتو این آتش سوزنده و زوایا و اسرار تاریخ را بشکافد و از اینجا و آنجا با امعان نظر و هشیاری و واقعیابی، موجبات انحراف از خاندان محمد را بیابد و با چشم دل، آن را ببیند و با گوش هوش، نجوای آن را در صدر اول بشنود و فعالیت نهان و آشکار این شیطان ستمپیشه اموی را در راه خاموش کردن فروغ آل محمد یا پوشیده داشتن آن از دیده امت اسلامی، بشناسد.
آری، ببرکت حسن و حسین و به سر پنجه تدبیر حکیمانه این دو برادر، همه نقطههای پوشیده و نهان بساط امویان و یاورانشان در دیدگاه افکار عمومی قرار گرفت.
مردم دریافتند که رابطه میان باند اموی و اسلام، رابطه یک عداوت آشتی ناپذیر است چه، اگر منظور و مقصود معاویه فقط حکومت بود نه دشمنی با اسلام، که با کنارهگیری حسن بمقصود خود نائل شده بود، دیگر مسموم کردن حسن چرا؟ و وارد آوردن انواع ظلم و بیداد چرا؟ و وارد آوردن انواع ظلم و بیداد بر او و بر آزادمردان و دوستان وی و کمر بستن به قلع و قمع آنان به چه دلیل؟
اگر قدرت و سلطنت تنها هدف بنی امیه بود، با واقعه عاشورا حسین که از سر راه این هدف برداشته شد و یزید به آنچه که میخواست نائل گشت، پس چرا از ادامه مظالم و جنایاتش دست برنداشت و با قساوتی بینظیر و سخت بیباکانه، مهیبترین قتل عامی را که از وحشیها و جلادیهای تاریخ سراغ داریم، با مردمی بیپناه مرتکب شد؟
بدست آوردن و بیان نتایج منطقی این محاکمه را واگذار میکنیم بعهده آشنایان به گنجینههای قیمتی تاریخ و باخبران از سرچشمههای نور و دانش و در اینجا اکتفا میکنیم به اشارهایی دیگر به آنچه در مورد هماهنگی میان صلح حسن و قیام حسین و همکاری میان این دو پدیده در برانداختن نقاب از چهره زشت و کریه بنی امیه، قبلا بیان کردیم.
بار دیگر میگوییم: شهادت عاشورا در مرتبه نخست، حسنی بود و در مرتبه بعد، حسینی و از نظر ژرفبینان و انصافگرایان روز ساباط با مفهوم فداکاری و جانبازی آمیختهتر بود از روز عاشورا. و امتیاز کشف این حقیقت، از آن مولا و پیشوای ما، مهمتر امت و دانای اسرار امامان اهل بیت، نماینده دین و راهبر مسلمین، استاد شیخ راضی آل یاسین است.»
انتهای پیام/ 161