به گزارش خبرنگار دفاعپرس از خرم آباد، کتاب «دانههای انار» خاطرات خود نوشت «حسین کرمی» از آزادگان دوران دفاع مقدس است که در 12 فصل به سفارش حوزه هنری لرستان نوشته شده است.
این کتاب 614 صفحهای را انتشارات سوره مهر در سال 1369 در شمارگان 2500 نسخه چاپ و منتشر کرد. در کتاب دانههای انار تلاش شده از موقعیت، شرایط و مشاهداتی خاطره گفته شود که برای راوی حالتی اختصاصی داشتهاند.
«حسین کرمی» تمام تلاش خود را کرده تا برای ما هم از تحولات بیرونی سخن بگوید و هم از احوال درونیاش. این تلاش او باعث شده از برخی اتفاقهای اسارت نوشته و روایت شود که تاکنون کمتر به آنها پرداخته شده است.
برشی از متن کتاب:
از حسن هیچ خبری نداشتم کلافه بودم زیادی به هم عادت داشتیم تا دو سه روز هر روز به مر کز بسیج بروجرد میرفتم و اعزامم را پیگیری میکردم. آنها هم جواب میدادند که اعزام بعدی حتما میروی.... شب عجیبی بود. بعد از هشت سال آزادانه خوابیدم؛ آن هم زیر سقف آسمان وطن و بدون نور اجباری مهتابیها. البته چند نورافکن اطراف پادگان بود و تاریکِ تاریک نبود. فشار آب زیاد بود. استفاده از سرویس بهداشتی آزاد بود. اگر خوابم نمیبرد، آزادانه بلند میشدم و قدم میزدم. خیلی عادی، بدون هیچ ترس و نگرانی، نیمههای شب بلند شدم و نماز خواندم. خلاصه، آن شب شبِ آزادی بود.
صبح روز بعد به هر نفر یک بسته صبحانه دادند. از دو سه قاشق آش صبح خبری نبود. کره بود و مربای یکنفره با نان لواش. اولین صبحانۀ غیر تکراری را خوردم. ساعت 9 صبح همه در جایگاه جمع شدیم. برادر محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران، برای دومین بار برایمان سخنرانی کرد. قبل از سخنرانی وی، تعدادی از بچههای گروه سرود سرودی دربارۀ امام خواندند؛ «فریاد، فریاد، و صد فریاد ». همۀ اسرا و حاضران متأثر شدند و گریه کردند. آقای رضایی هم متأثر شد.
انتهای پیام/