به گزارش دفاع پرس، «یدالله جوانی» در روزنامه «جوان» نوشت:
با فاصله کمی از رزمایش بزرگ ارتش جمهوری اسلامی، نهمین رزمایش پیامبر اعظم سپاه به مدت سه روز در منطقه عمومی تنگه هرمز و آبهای نیلگون خلیج فارس، با رمز یا محمد رسولالله(ص) و با شعار «نمایش اقتدار و امنیت پایدار، در سایه عزم ملی و مدیریت جهادی»، برگزار شد.
در این رزمایش با به کارگیری بخشی از تجهیزات و سلاحهای پیشرفته، موشکهای دقیق و نقطهزن و اجرای تاکتیکهای نوین عملیاتی در حوزه دریا، ساحل و زمین از سوی رزمندگان سپاه اسلام، پیامهای روشن و قاطعی از سوی ملت ایران و جمهوری اسلامی برای جهانیان صادر شد.
پیامهای این رزمایش برای دشمنان ملت ایران و دیگر ملتهای استقلالطلب و آزادیخواه منطقه تولید نگرانی و دغدغه و برای دوستان و متحدان جمهوری اسلامی و مردم منطقه ایجاد امید و تقویت روحیه برای رسیدن به آیندهای درخشان میکند.
سردار جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران، پیام کلی و اولیه این رزمایش را اینگونه بیان میدارد: «پیام این رزمایش بازدارندگی است؛ از اینکه دیگران حواسشان را جمع کنند و پیرامون حریم امنیتی جمهوری اسلامی اقدام نکنند. ما خودمان را مدافع امنیت تنگه هرمز میدانیم و این را در این رزمایش به دنیا نشان دادیم.»
فرمانده سپاه در استدلال برای پیام بازدارندگی رزمایش با توصیف رزمایش و سلاحها و تجهیزات مدرن و تاکتیکهای جدید به کار گرفته شده در آن میگوید: «این فناوریهای پیشرفته امروز ما وقتی با نیروی ایمان ما مخلوط میشود قدرت بینظیری را ایجاد میکند. البته ما دلمان نمیخواهد این را به امتحان واقعی بگذاریم، اما اگر چنین وضعیتی پیش بیاید قطعاً منطقه دریای عمان، تنگههرمز و خلیج فارس، در تسلط کامل نیروی دریایی سپاه خواهد بود.»
برخی از رسانههای خبری جهان، پیام بازدارندگی رزمایش را دریافت و در بازتاب رزمایش، طی تحلیلها و تفسیرهایی، بر این پیام تأکید کردند. به عنوان مثال رسانههای روسی مانند ایتارتاس، با بازتاب رزمایش پیامبر اعظم 9 سپاه، اعلام کرد: «ایران پیشرفتهترین نیروی دریایی منطقه خاورمیانه را دارد که امکان دفاع از مرزهای دریایی این کشور را فراهم میکند.»
از اولین پیامدهای این پیام کلی رزمایش غیرمعتبر ساختن تهدیدهای نظامی امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران است. واقعیت آن است که امریکاییها با تکرار تهدیدهای خود علیه ملت ایران، ناخواسته عظمت و اقتدار ملت ایران را آشکار و ضعف و ناتوانی خود را برای برخورد نظامی با جمهوری اسلامی برجسته میسازند.
مقامات امریکایی که در توهم دوران امپراتوری گذشته به سر میبرند، هر از چندی طوطیوار جملاتی را تکرار میکنند، لکن غافل از پیامدهای سخنان نسنجیده خود و خسارتهای این ادبیات برای ایالات متحده هستند. به تازگی آقای جان کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده، در نشست کمیته روابط خارجی سنا گفته است: «هیچ گزینهای از روی میز خارج نشده، چه تحریم چه گزینه نظامی.»
وی همچنین در گفتوگو با شبکه العربیه با اشاره به مذاکرات هستهای و آینده این مذاکرات میگوید: « اگر ایران به توافق هستهای پایبند نباشد و آن را نقض کند، گزینه نظامی فوری بازخواهد گشت!»
این سخنان اگر در چارچوب عملیات روانی نباشد و مبتنی بر نوعی باور بیان گردد، نشان میدهد که مقامات ایالات متحده تا چه اندازه از درک ماهیت تحولات در غرب آسیا عاجز و ناتوان میباشند. این نوع ادبیات نشان میدهد که امریکاییها تا پیدا کردن یک درک و فهم منطبق با واقعیت از سه پدیده انقلاب اسلامی، جبهه مقاومت با محوریت جمهوری اسلامی و بیداری اسلامی نشئت گرفته از انقلاب اسلامی، فاصله بسیار دارند.
امریکاییها باید بدانند تا زمانی که شناخت و تحلیل درستی از این پدیدهها پیدا نکنند و بر اساس انگارههای خودساخته از واقعیت و بر اساس نوعی واقعیتپنداری اقدام به سیاستگذاری، طرحریزی و عملیات نمایند، جز شکستهای سنگین و مفتضحانه چیز دیگری نصیبشان نخواهد شد. غربیها و خصوصاً امریکاییها، باید بدانند که روند تحولات در منطقه به گونهای است که زمان حضور چندصد ساله آنان در غرب آسیا پایان یافته است. غرب باید بپذیرد و تسلیم این واقعیت گردد که دوران سیادت و تسلطش بر خلیج فارس و کشورهای منطقه پایان یافته و این دوران سپری شده، هرگز قابل تمدید نیست.
آری، یکی از جلوههای بسیار زیبای پیچ تاریخی در پیش رو در منطقه غرب آسیا و به ویژه در خلیج فارس و تنگه راهبردی هرمز به زودی نمایان خواهد شد. از مختصات این پیچ تاریخی، بازگشت حاکمیت بر منطقه به دست ملتهای منطقه و پایان مداخله نیروهای بیگانه در این منطقه است. به اعتقاد نگارنده پیام اصلی رزمایشهای جمهوری اسلامی در خلیج فارس، تنگه هرمز و دریای عمان و خصوصاً پیام اصلی رزمایش پیامبر اعظم (ص) 9 سپاه در روزهای اخیر در همین مطلب نهفته است. بررسیهای تاریخی سرزمین کهن و با سابقه تمدنی ایران، نشان میدهد که ایرانیان برای یک دوران طولانی، قدرت برتر منطقه بوده و دارای حاکمیت تاریخی بر خلیج فارس بودهاند.
بعد از ورود اسلام به ایران، این برتری ادامه یافت و دریانوردان ایرانی و عرب، از خلیج فارس به دریاهای سراسر جهان رفت و آمد داشته و تجارت در این منطقه با فعال بودن مردم بومی رونق بسیار داشت. در دوره امویان و عباسیان که صنعت کشتیسازی و دریانوردی به رشد خوبی رسیده بود، ایرانیان ادارهکنندگان اصلی امور دریانوردی بین خلیج فارس و چین بودند و در همین دوران بود که اسلام از راه آبی و عمدتاً از طریق تجار و دریانوردان ایرانی به چین راه یافت و در این مسیر گروههایی از مردم در کشورهای هند، مالزی، اندونزی و تایلند به اسلام گرویدند.
اما به دلایل گوناگون و با گذشت زمان، شرایط در این منطقه راهبردی جهان، به ضرر ملتهای منطقه تغییر کرد و با ورود کشورهای اروپایی سلطهگر، این قدرتهای فرامنطقهای بودند که امور تجارت و ترتیبات امنیتی این منطقه را به دست گرفتند. تسلط کشورهای اروپایی بر ملتهای منطقه، در پرتو قدرت نظامی، خشونت و کشتار و چپاول و غارت بود.
اولین تجاوز و قتل و غارت از سوی پرتغالیها رخ داد. پرتغالیها در سال 1506 میلادی با فرماندهی شخصی به نام «آلفونس دالبوکرک» همراه با دستهای از کشتیهای جنگی وارد خلیج فارس شدند و به جزیره هرمز و جزایر دیگر ایرانی یورش بردند، سواحل مسقط را مورد هجوم قرار دادند و با گلولهباران مسقط و کشتار فراوان بر مردم بومی مسلط شدند. اینگونه پای کشورهای اروپایی به منطقه و خلیج فارس باز شد و کشورهای سلطهگر اروپایی، هر کدام برای دورهای به قدرت برتر در خلیج فارس تبدیل شدند. پرتغالیها، انگلیسیها، هلندیها و فرانسویها هر کدام در دورهای قدرت اصلی و تعیینکننده امور در خلیج فارس بودند و در نهایت انگلیسیها پس از جنگ دوم به دلیل ضعف و ناتوانی جای خود را به امریکاییها دادند.
دلیل اصلی حضور و مداخله قدرتهای غربی در خلیج فارس و کشورهای منطقه، ضعف و ناتوانی ملتهای منطقه در دفاع از خود بوده است. رزمایش سپاه در تنگه هرمز نشان داد که جمهوری اسلامی به یک قدرت منطقهای تبدیل شده و قادر است از امنیت منطقه و منافع ملتهای منطقه در برابر هر تجاوز خارجی دفاع کند و این قدرت، نویدبخش آینده درخشان ملتهای منطقه است.