چهل‌سالگی سرو/ یادداشت؛

وعده‌ای که بعد از جنگ محقق شد

سال 1360 در روز میلاد حضرت رسول‌اکرم (ص) و امام صادق (ع) به رزمنده‌هایی که نام‌شون رسول، جعفر، محمد، احمد و صادق بود بدون قرعه‌کشی جوایزی می‌دادند، اون روز نوبت به من که رسید جوایز تمام شد و از طرفی چون عملیات در پیش بود قرار شد بعد از عملیات بیام و جایزه‌‌ام را بگیرم.
کد خبر: ۴۲۴۶۵۰
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۹ - ۰۸:۲۲ - 10November 2020

گروه استان‌های دفاع‌پرس – «سید احمد اصغری»؛ برای گرفتن نامه‌ای از سوابق کاری به یکی از مجموعه‌های سپاه رفته بودم. برای ورود کارت شناسایی‌ام را به یکی از دژبان‌ها دادم تا مشخصاتم را ثبت کند که بعد از مدتی اجازه ورود صادر شد. هنوز چند قدمی دور نشده بودم که فرمانده دژبانی را دیدم. وی سلام کرد و با لبخند گفت برادر رئوف جایزه ما چی شد؟! بعد خودش در ادامه گفت حالا بفرمایید کارتون رو انجام بدهید تا بعد؟!...

فکرم آنقدر مشغول بود که با لبخندی در جوابش گفتم بله بروم و برگردم. یک ساعتی طول کشید تا نامه صادر شد. من تو این فاصله برخی از همرزمان دوران دفاع مقدس را دیدم و کمی باهاشون خوش و بش کردم.

بالاخره نامه‌ام را گرفتم و کارم تمام شد. ضمن تشکر از همه دوستان قدیم و جدید از آنها خداحافظی کردم و برای گرفتن کارتم به دژبانی مراجعه کردم و منتظر فرمانده دژبانی که از من جایزه می‌خواست‌ شدم. طولی نکشید که آمد و گفت تا جایزه‌‌ام را ندید از کارت خبری نیست.

وقتی پرسیدم که جریان چیه؟ خودش را معرفی کرد و گفت محمدصادق علی‌‌پناه هستم و در بستان با هم همسنگر بودیم. یادت رفته، سال 1360 در روز میلاد حضرت رسول‌اکرم (ص) و امام صادق (ع) به رزمنده‌هایی که نام‌شون رسول، جعفر، محمد، احمد و صادق بود بدون قرعه‌کشی جایزه‌های مثل پتو، فلاکس یا پوتین می‌دادند، اون روز نوبت به من که رسید جوایز تمام شد و از طرفی چون عملیات در پیش بود قرار شد بعد از عملیات بیام و جایزه‌‌ام را بگیرم. من در عملیات مجروح شدم و برای درمان به بیمارستان تبریز انتقال دادند. بعد از پشت سر گذاشتن دوران نقاهت به جبهه برگشتم که گفتند برادر رئوف به غرب رفته و حالا بعد از گذشت 37 سال دوباره شما را دیدم.

تازه یادم آمد، رویش را بوسیدم و آدرس منزلش را گرفتم تا روز میلاد حضرت محمد (ص) و امام جعفر صادق (ع) جایزه‌ای دو سه قبضه برایش ببرم.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها