بشارت «احمد (ص)» در کلام «مسیح (ع)»

حضرت مسیح (ع) آخرین پیامبری بود که در فرموده‌های خویش همه انسان‌ها را به آمدن آخرین پیامبر (ص) بشارت داده بود و همه را به اطاعت از ایشان امر فرموده بودند، فریضه‌ای که بعد از آن حضرت به دست فراموشی سپرده شد.
کد خبر: ۴۲۴۶۸۶
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۹۹ - ۰۵:۱۲ - 03November 2020

بشارت «احمد (ص)» در کلام «مسیح (ع)»به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی در مقاله «بشارت مسیح به آمدن پیامبر اسلام» به نام پیامبر (ص) اسلام در آموزه‌های مسیحیت اشاره کرده و یکی از وظایف حضرت عیسی بن مریم (ع) را زمینه‌سازی برای ظهور حضرت ختمی مرتبت دانسته است.

کسانی که داعیه مسیحی بودن دارند و از اهانت به شخصیت پیامبر اکرم (ص) ابایی ندارند در واقع همان داعشیان تکفیری هستند که از آشوب و جنگ و ناآرامی در جهان منفعت فراوانی می‌برند. در ایامی که دشمنان اسلام به نام مسیحیت سعی در مخدوش کردن چهره پیامبر اسلام (ص) را دارند مطالعه این مقاله دارای اهمیت ویژه‌ای است.

بشارت خاتم

«در قرآن مجید می‌خوانیم که حضرت مسیح به آمدن پیامبر پس از خود به نام «احمد» که پیامبر اسلام است گزارش داده است؛ آیا این جمله در اناجیل کنونی وجود دارد؟ پاسخ آیه‌ای که در قرآن در این باره وارد شده است به قرار زیر است:

«وَ مُبَشِّراً بِرَسُول یَأتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ اَحْمَدُ فَلَمّا جاَهُمْ بِالْبَیِّناتِ قالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبین» و بشارت دهنده به رسولی که بعد از من می‌آید و نام او احمد است! هنگامی که او [احمد]با معجزات و دلایل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: این سحری آشکار است...»

محققان اسلامی می‌گویند بشارتی که این آیه از حضرت مسیح نقل می‌کند، در انجیل یوحنا در باب‌های ۱۴ و ۱۵ و ۱۶ وارد شده است و حضرت مسیح به نقل انجیل یوحنا از آمدن شخصی پس از خود به نام «فارقلیط» خبر داده است و قراین زیادی گواهی می‌دهد که مقصود از آن پیامبر اسلام است و ما برای روشن شدن مطلب ناچاریم متون آیات را با تعیین باب و شماره از انجیل یاد شده نقل نماییم، اینک متون عبارات انجیل:

«اگر شما مرا دوست دارید، احکام مرا نگاه دارید و من از پدر خواهم خواست تا «فارقلیط» دیگری به شما بدهد، تا ابد با شما خواهد ماند. او روح حق و راستی است که جهان نمی‌تواند او را قبول کند:، زیرا که او را نمی‌بیند و نمی‌شناسد، اما شما را می‌شناسد، زیرا که نزد شما می‌ماند و در شما خواهد بود.

من این سخن‌ها را به شما گفته‌ام وقتی که با شما بودم، لکن آن «فارقلیط» که پدر او را به اسم من خواهد فرستاد، شما را هر چیز خواهد آموخت و هر چیز من به شما گفته‌ام به یاد شما خواهد آورد، حالا قبل از وقوع به شما خبر دادم تا وقتی که واقع گردد ایمان آورید. چون آن فارقلیط که من از جانب پدر به شما خواهم فرستاد، روح راستی که از اطرف پدر می‌آید او درباره من شهادت خواهد داد.

راست می‌گویم که شما را مفید است که من بروم اگر من نروم آن فارقلیط نزد شما نخواهد آمد، اما اگر بروم او را نزد شما خواهم فرستاد و او، چون بیاید جهانیان را به گناه و صدق و انصاف ملزم خواهد ساخت.

به گناه، زیرا که بر من ایمان نمی‌آورند، به صدق، زیرا که نزد پدر خود می‌روم، و شما مرا دیگر نمی‌بینید، به انصاف، زیرا که بر رییس این جهان حکم جاری شده است و دیگر چیز‌های بسیار دارم که به شما بگویم لیکن حالا نمی‌توانید متحمل شد، اما، چون او بیاید او شما را به تمامی راستی ارشاد خواهد داد.

زیرا که او از پیش خود سخن نخواهد گفت، بلکه هر آنچه می‌شنوند خواهد گفت و شما را از آینده خبر خواهد داد و مرا تمجید خواهد نمود، زیرا که او آنچه از آن من است خواهد یافت و شما را خبر خواهد داد. هرچه از آن پدر است از من است از این جهت گفتم که آنچه از آن من است می‌گیرد و به شما خبر می‌دهد.

در این جا قراین روشنی داریم که گواهی می‌دهد مراد از فارقلیط پیامبری است که پس از مسیح می‌آید نه روح القدس، نخست باید توجه کرد که از برخی از تواریخ مسیحی استفاده می‌شود که پیش از اسلام در میان علما و مفسرین انجیل مسلم بود که «فارقلیط» همان پیامبر موعود است:

حتی گروهی از این مطلب سوءاستفاده کرده و خود را «فارقلیط» موعود معرفی نموده‌اند. مثلا: «منتسر» که مرد ریاضت کشی بود و در قرن دوم میلادی می‌زیست، در سال 187 در آسیای صغیر مدعی رسالت شد و گفت: من همان فارقلیط هستم که عیسی از آمدن او خبر داده است و گروهی از وی پیروی کردند.

از آثار و تواریخ مسلم اسلامی کاملا استفاده می‌شود که سران سیاسی و روحانی جهان مسیحیت در روز‌های بعثت پیامبر اسلام (ص) همگی در انتظار پیامبر موعود انجیل بودند، از این جهت هنگامی که سفیر پیامبر نامه او را به زمامدار حبشه داد، پس از خواندن نامه رو به سفیر کرد و گفت:

من گواهی می‌دهم که او همان پیامبری است که اهل کتاب در انتظارش هستند و همان طور که حضرت موسی از نبوت حضرت مسیح خبر داده، او نیز به نبوت پیامبر آخرالزمان بشارت داده و علائم و نشانه‌های او را معین کرده است.

وقتی نامه پیامبر به دست قیصر رسید و نامه را مطالعه کرد و درباره پیامبر اسلام (ص) تحقیقاتی به عمل آورد، در پاسخ نامه آن حضرت چنین نوشت: نامه شما را خواندم و از دعوت شما آگاه شدم، من می‌دانستم که پیامبری خواهد آمد، ولی گمان می‌کردم که این پیامبر از شام بر خواهد خاست.

از این نصوص تاریخی استفاده می‌شود که آنان در انتظار پیامبری بودند و چنین انتظاری بطور مسلم ریشه انجیلی داشته است. امتیازاتی که حضرت مسیح برای «فارقلیط» قائل شده و شرایط و نتایجی که برای آمدن او شمرده است، این مطلب را قطعی می‌سازد که منظور از «فارقلیط» جز پیامبر موعود نخواهد بود و این علایم مانع از آن است که آن را به «روح القدس» تفسیر نماییم.

توضیح این‌که حضرت مسیح سخن خود را چنین آغاز کرد:

«اگر شما مرا دوست دارید، احکام مرا نگاه دارید و من از پدرم خواهم خواست تا «فارقلیط» دیگری به شما بدهد.» اول آنکه حضرت مسیح مهر و محبت خود را به آن‌ها یادآوری می‌کند، حاکی است که او احتمال می‌دهد گروهی از امت او زیر بار کسی که وی به آمدنش بشارت می‌دهد، نخواهند رفت و لذا از طریق تحریک عواطف می‌خواهد آنان را به پذیرفتن او وادار سازد و اگر منظور از فارقلیط همان «روح القدس» باشد، آن طور که مفسران انجیل تصور کرده‌اند.

در این صورت به چنین زمینه‌سازی احتیاج نبود، زیرا روح القدس پس از نزول آن چنان در قلوب و ارواح تأثیر می‌کند که برای کسی جای تردید و شک و انکار باقی نمی‌ماند، ولی اگر مقصود پیامبر موعود باشد، به چنین زمینه‌سازی نیاز شدید است، زیرا نبی موعود جز از طریق بیان و تبلیغ در قلوب و ارواح تأثیری و تصرفی نمی‌کند و روی این ملاحظه گروهی منصف به وی می‌گروند و گروهی از وی رو بر می‌گردانند.

حضرت مسیح به این مقدار تذکر اکتفا نکرده، در آیه 29 از باب 14 در این قسمت پافشاری کرده و فرمود: «الان قبل از وقوع به شما گفتم تا وقتی که واقع گردد ایمان آورید» در صورتی که ایمان به روح‌القدس، نیازی به توصیه ندارد تا چه رسد به این اندازه پافشاری. ثانیاً وی فرموده «فارقلیط» دیگری به شما خواهد داد اگر بگوییم مقصود از آن پیامبر دیگری است سخنی کاملا صحیح خواهد بود، ولی اگر مقصود از آن روح‌القدس باشد، به کار بردن لفظ «دیگر» خالی از تکلف نخواهد بود، زیرا روح‌القدس یکی است و دیگر معنا ندارد.

ب ـ «هر چیز من به شما گفته‌ام به یاد شما خواهد آورد» (14:26) روح راستی که از طرف پدر می‌آید، درباره من شهادت خواهد داد». (باب - 15، جمله 26) می‌گویند روح‌القدس پنجاه روز پس از مصلوب گشتن عیسی بر حواریان نازل شده، آیا این افراد برگزیده همه دستورات او را در این مدت کوتاه فراموش کرده بودند تا روح‌القدس دو مرتبه به آنان تعلیم دهد؟

آیا شاگردان مسیح چه نیازی به شهادت او داشتند تا درباره مسیح شهادت دهد! ولی اگر مقصود پیامبر موعود باشد هر دو جمله معنای صحیح خواهد داشت، زیرا امت مسیح بر اثر طول زمان و دستبرد علمای انجیل، بسیاری از دستورات او را فراموش کرده و گروهی هم آن‌ها را به دست فراموشی سپرده بودند و حضرت محمد (ص) همه را بازگو کرد و به نبوت حضرت عیسی (ع) شهادت داد و فرمود: او نیز مانند من پیامبر بوده و مادر مسیح را از نسبت‌های ناروا تبرئه نمود و ساحت مقدس مسیح را از ادعای الوهیت پیراسته ساخت.

ج ـ «اگر من نروم فارقلیط نزد شما نمی‌آید (۱۵:۷) او آمدن «فارقلیط» را مشروط به رفتن خود کرده است و اگر مقصود «روح القدس» باشد نزولش بر خود او و بر حواریین مشروط به رفتن او نبوده است؛ زیرا به عقیده مسیحیان روح‌القدس بر حواریون که حضرت مسیح خواست آنان را برای تبلیغ به اطراف بفرستد، نازل شد.

بنابر این، هیچ گونه نزول او مشروط به رفتن مسیح نبوده است؛ ولی اگر بگوییم مقصود پیامبری است صاحب شریعت در این صورت آمدن او مشروط به رفتن حضرت مسیح و منسوخ گشتن آیین او خواهد بود.

د ـ اثر نزول «فارقلیط» سه چیز معرفی شده است: «جهان را به گناه و صدق و انصاف ملزم خواهد ساخت؛ به گناه، زیرا به من ایمان نمی‌آورند.» (۱۶:۸) می‌دانیم طبق عقیده مسیحیان «روح‌‎القدس» پنجاه روز پس از مصلوب شدن عیسی بر حواریون نازل شد و هرگز آن‌ها را ملزم به گناه و صدق و انصاف ننمود و از ذیل آیه استفاده می‌شود که او بر منکران ظاهر می‎شد نه بر حواریون که هرگز حضرت مسیح را تکذیب نمی‌کردند.

ولی اگر بگوییم مقصود پیامبر موعود اسلام است، تمام این امتیازات در وجود شریف او جمع است

ه ـ «فارقلیط درباره من «مسیح» شهادت خواهد داد. (۱۵:۲۶) شما را از آینده خبر خواهد داد و مرا تمجید خواهد نمود. (۱۶: ۱۳) شهادت بر حضرت مسیح حاکی است که وی روح‌القدس نیست، زیرا حواریون نیازی به تصدیق او نداشتند و همچنین منظور از این که به او جلال خواهد بخشید ستایش و تعریف‌‎هایی است که پیامبر موعود درباره حضرت مسیح انجام داد و آیین او را تکمیل کرد؛ چه جلالی بالاتر از این دقت در این قراین می‌تواند ما را به حقیقتی که محققان اسلام به آن رسیده‌اند رهنمون شود. البته قراین منحصر به آنچه گفته شد نیست؛ بلکه با دقت بیشتر می‌توان قراین دیگری به دست آورد.

در پایان، مطلب قابل توجهی را که دایره‌المعارف بزرگ فرانسه، جلد ۲۳، صفحه ۴۱۷۴ در این باره دارد از نظر خوانندگان می‌گذرانیم:

«محمد مؤسس دین اسلام و فرستاده خدا و خاتم پیامبران است؛ کلمه محمد به معنای بسیار حمد شده است و از ریشه مصدر حمد که به معنای تمجید و تجلیل است مشتق گردیده. بر حسب تصادف عجیب، نام دیگری که از همان ریشه حمد است مترادف کامل لفظ محمد است و آن احمد است که احتمال قوی می‌رود عیسویان عربستان، آن لفظ را برای تعیین فارقلیط به کار می‌برند.

احمد یعنی بسیار ستوده شده و بسیار مجلل، ترجمه لفظ پریکلیتوس است که اشتباهاً لفظ پاراکلیتوس را جای آن گذاردند. به این ترتیب، نویسندگان مذهبی مسلمان مکرر گوشزد کرده‌اند که مراد از این لفظ، بشارت ظهور پیامبر اسلام است. قرآن مجید نیز به طور علنی در آیه شگفت‌انگیز سوره صف به این موضوع اشاره می‌کند».

منبع: «بشارت مسیح به آمدن پیامبر اسلام» نوشته آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی»
انتهای پیام/ ۱۶۱

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار