به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، اتحادیه عرب که در سال ۱۹۴۵ با شش عضو مؤسس مصر، عربستان، عراق، سوریه، لبنان و اردن تشکیل شد و هدف جوهری آن اتحاد میان کشورهای عربی بود، قرار بود که راه اتحادیه اروپا را طی کند و عاملی برای همگرایی میان اعراب باشد؛ اما نه تنها این روند را طی نکرد که در سرازیری سقوط افتاد. این اتحادیه به عنوان یک سازمان منطقهای که اعضای آن اشتراکات زبانی، دینی و جغرافیایی دارند، با هزاران امید ایجاد شد، اما با هدف از پیش تعیین شده فرسنگها فاصله دارد.
در اساسنامه اتحادیه عرب آمده است که این اتحادیه برای تثبیت روابط در هم تنیده میان کشورهای عربی تشکیل شده و اساس آن بر احترام به استقلال و حاکمیت کشورها استوار است و در راستای منافع عمومی کشورهای عربی و بهبود وضعیتشان و تأمین آینده و آرزوها و آمالشان تلاش میکند. در اهداف شکل گیری این اتحادیه همچنین بر اصل مهم دیگر از جمله آزادی از سلطه بیگانگان و رسیدن به وحدت در بین اعضای این کشورها مورد تاکید قرار گرفته است.
با گذشت ۷۵ سال از تأسیس و شکل گیری اتحادیه عرب، چه دستاوردی این سازمان عربی برای اعراب داشته است؟ در پاسخ باید گفت که هیچ سودی برای اعراب ندارد. بحرانهای متعددی که جهان عرب با آن دست به گریبان است از سوریه و جنگ یمن گرفته تا جنگ داخلی در لیبی و فلسطین، همگی گواهی برای این است که از اتحادیه عرب جز کالبد بی جان نمانده است.
اتحادیهای که همه از قبول ریاست آن فرار میکنند
اوضاع به جایی رسیده است که احدی حاضر نیست ریاست سالانه و دورهای اتحادیه عرب را برعهده بگیرد. ریاست دورهای هرساله طبق حروف الفبا منتقل میشود و چنانچه کشوری حاضر به پذیرش آن نشود، کشور بعدی میتواند کاندیدا شود.
تشکیلات خودگردان در اعتراض به نوع رفتار دبیرخانه اتحادیه عرب در قبال سازش امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی حاضر نشد ریاست شورای اتحادیه عرب را بپذیرد. پس از فلسطین، قطر نیز حاضر به پذیرش این پست نشد. سپس نوبت به جزایر کومور رسید که این کشور نیز کنار کشید. پس از آن کویت و لبنان نیز گفتند که ترجیح میدهند در موقعیت بهتری ریاست شورای اتحادیه عرب را بپذیرند.
اصولاً اتحادیه عرب هیچ زمانی نتوانسته نهادی برای حل اختلافات میان کشورهای عربی باشد. بلکه بالعکس بحرانها به درون خود اتحادیه کشیده شده و به دو گانگی منجر شده است.
در بحران سوریه ضعف و کم اعتباری و گسست این سازمان عربی بیش از پیش خود را نشان داد و برخی کشورهای عضو این اتحادیه از جمله سعودی در راستای براندازی بشار اسد رئیس جمهوری مشروع و قانونی سوریه با حمایت مالی و تسلیحاتی گسترده از تروریستها، حرکت کردند، هر چند که دست خالی برگشتند و ناکام ماندند.
بحران سوریه پاشنه آشیل اتحادیه عرب را آشکارتر کرد
کشورهای ذی نفوذ این اتحادیه به جای حضور مؤثر برای حل بحران سوریه، عضویت سوریه را تعلیق کردند. برخی کشورهای عضو اتحادیه عرب از جمله اردن، مصر، تونس، الجزایر و عراق از لزوم بازگشت دولت سوریه به اتحادیه عرب سخن گفتهاند؛ اما برخی دیگر به علت سرسپردگی به رژیم صهیونیستی و آمریکا مسیر دیگری را طی کردند و این در شرایطی است که دمشق اصولاً چندان مشتاق به بازگشت به این اتحادیه نیست و عمر آنرا تمام شده میداند.
کدام اتحادیه و چه اتحادی؟ مگر میشود که ریاض که زمام امور این اتحادیه را در دست گرفته است در حمایت از دمشق موضع گیری کند یا به نفع پایان بحران یمن که خود به وجود آورنده آن است، حرکت کند؟
در بحران لیبی، اتحادیه عرب به جای گره گشایی از مشکل این کشور عرب واقع در شمال آفریقا، از مواضع قاهره، ابوظبی و ریاض حمایت میکند. محاصره قطر از سوی چهار کشور عربی یعنی عربستان، مصر، بحرین و امارات در سال ۲۰۱۷ و
تحریم آن هم ضعف اتحادیه عرب را بیش از پیش آشکار ساخت. آنچه ضربه نهایی را بر اتحادیه عرب وارد کرد و آنرا به کما برد همان سازش امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی و موضع گیری علیه فلسطینیها از سوی این دو کشور بود.
بهترین توصیف را برای اوضاع کنونی اتحادیه عرب المنصف المرزوقی رئیس جمهور سابق تونس به کار برد و آن زمانی بود که گفت: «بخشی از کشورهای عضو اتحادیه عرب به دنبال فروپاشی این اتحادیه هستند و بخشی دیگر خواهان تبعیت مستقیم آن از اسرائیل و آمریکا هستند. بوی بد لاشهای به نام اتحادیه عرب بلند شده است. من معتقدم این اتحادیه مرده است».
یک اتحادیه اصول زمانی مفهوم پیدا میکند که انسجام و همگرایی میان آن وجود داشته باشد و در حال حاضر نه تنها همگرایی و انسجامی میان اعضای این اتحادیه عربی وجود ندارد بلکه اسیر منافع خاص و ائتلاف بندیهای منطقهای و بین المللی است.
یک اتحادیه زمانی به پویایی میرسد که در بحران و مشکلاتی که کشورهای عضو با آن دست به گریبان هستند، مستقل عمل کند نه اینکه تابع سیاست و منافع برخی اعضای پرنفوذ و پولدار آن باشد.
این اتحادیه نه تنها در امور سیاسی موفقیتی به دست نیاورد بلکه در انسجام فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی هم ناموفق عمل کرده است. آنچه مرگ این اتحادیه در حال احتضار را رقم خواهد زد، تصمیمات در حمایت از عادی سازی روابط میان اعراب و تل آویو است.
با توجه به شرایطی که اعراب سپری میکنند مدت زمان درازی به طول نخواهد انجامید که بساط اتحادیه عرب برچیده شود، زیرا ارادهای برای اصلاح اتحادیه عرب یا تغییر سیاست گذاری آن مشاهده نمیشود.
اتحادیه عرب در حال حاضر دو قطبی شده است؛ در یکسو شیخ نشینان هستند که با اهرم مالی بر تصمیمات سیاسی این اتحادیه تأثیر میگذارند و در سمت دیگر کشورهای مؤسس این اتحادیه از جمله مصر و الجزایر هستند که به دنبال استقلال تصمیم گیری آن هستند.
در پایان میتوان گفت که باید عمر اتحادیه عرب را تمام شده تلقی کرد. از نشانههای مرگ این اتحادیه به انفعال آن در برابر موضوعات جهان عرب میتوان اشاره کرد. متأسفانه اتحادیه عرب به عنوان بارزترین نهاد فعالیت مشترک عربی به یکی از اهرمهای تقسیم بندی طایفهای و گسست جغرافیایی و جمعیتی عربی و ابزاری برای اجرای نقشههای آمریکایی تبدیل شده است. هروله برخی کشورهای عربی برای عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی، هم نفسهای اتحادیه عرب را به شماره انداخته است و این سازمان عربی را با سرعت به سوی مرگ و فروپاشی سوق میدهد. اتحاد میان اعراب، رویایی بود که هرگز محقق نشد.
منبع: مهر
انتهای پیام/ 341