چهل‌سالگی سرو/

نگاهی به زندگی شهید «ابوالفضل میری»

شهید «ابوالفضل میری» در سال ۱۳۳۹ در روستای رکاوند شهرستان بهشهر به دنیا آمد و در ۱۹ آبان ۱۳۸۰ بر اثر جراحات شیمیایی سال‌های دفاع مقدس به مقام شامخ شهادت دست یافت.
کد خبر: ۴۲۵۵۹۸
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۹ - ۱۲:۱۸ - 09November 2020

نگاهی به زندگی شهید «ابوالفضل میری»به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در سالروز شهادت شهید «ابوالفضل میری» زندگی‌نامه و وصیت‌نامه این شهید را از نظر می‌گذرانیم.

زندگی‌نامه شهید:

بهار ۱۳۳۹ به دوّمین طلوع خرداد ماه رسیده بود که صدای گریه‌اش در کاشانه «عباس» و «شهربانو» طنین‌انداز شد. کودکانه‌های «ابوالفضل» در کوی و برزن «رکاوند» از توابع بهشهر خاطره شد و دامان پرعاطفه پدر و مادر فداکار. تحصیلات وی به دیپلم رشته اَتومکانیک در هنرستان «شهید چمران» همین شهر طی شد، امّا بعد‌ها با ورود به دانشگاه امام حسین (ع) و طی دوره نظامی، تحصیلاتش را تا مقطع کاردانی ادامه داد.

روایت مادر شهید:

«شهربانو» اینگونه حکایت می‌کند: «در کار خانه و کشاورزی کمک حال‌مان بود. زمانی که خواهرش می‌خواست خانه بسازد، او سر ساختمان کمک می‌کرد و می‌گفت: زودتر کار ساخت خانه به تمام برسد و خواهرم صاحب‌خانه شود.»

روایت خواهر شهید:

«سکینه» می‌گوید: «خیلی راجع به حق‌النّاس صحبت می‌کرد و می‌گفت: اگر در این دنیا حقّ کسی را بخورید، خدایی هست و قیامتی. علاوه بر آن به نماز نیز اهمّیت می‌داد و سعی در انجام واجبات داشت.»

حضور در تظاهرات، تکثیر و توزیع اعلامیه‌های امام خمینی، پوستر و تبلیغ در راستای بیداری افکار عمومی از جمله فعّالیت‌های سیاسی این نوجوان بابصیرت در روز‌های انقلاب به شمار می‌رود.

روایت مادر شهید:

«تمام مباحث امام خمینی را پیگری می‌کرد. حتّی برای تهیه تلویزیون به چند شهر رفت تا بتواند به همراه دوستانش صحبت‌های ایشان را گوش دهد.»

ابوالفضل از ۲۵/۳/۱۳۶۰ الی ۲۴/۱۰/۱۳۶۰ به عنوان بسیج ویژه مشغول خدمت شد، تا اینکه در ۲۵ دی همین سال به عضویت سپاه درآمد. این شیرمرد مازندرانی از ۲/۵/۱۳۶۴ الی ۱۸/۳/۱۳۶۵ عهده‌دار مسئولیت واحد سمعی – بصری در گردان تبلیغات منطقه ۳ گیلان و مازندران بود.

در سال ۱۳۶۶ نیز به مدت ۱۵ ماه به سِمَت دبیر ستاد پشتیبانی جنگ، در بهشهر منصوب شد. علاوه بر آن، مسئولیت بنیاد تعاون سپاه این شهر را نیز به عهده داشت.

وی سرانجام در ۳۰/۱۱/۱۳۶۴ در فاو دچار عارضه شیمیایی شد و در ۱۹ آبان ماه سال ۱۳۸۰ به مقام شامخ شهادت دست یافت. سپس با وداع همسرش، «عذرا عالمی» و یادگارانش، «حسین، وحید و علی»، در گلستان شهدای ملامجدالدین ساری آرام گرفت.

وصیت‌نامه شهید:

بسمه تعالی

۱- اینجانب مبلغ ۲/۴۰۰۰/۰۰۰ تومان از موجودی نقدی خودم را به عنوان ثلث قرار داده و به حساب سپرده بلندمدت به نام همسرم واریز و از محل این موجودی خرج کفن و دفن و مجالس تا هفتم را برگزار و بسیار ساده برگزار گردد و بقیه مانده وجه به همراه سود ماهانه بانک و کسر خمس سود حاصله برای امورات من خرج دهی کنند و ناظر با اختیار تام بر کار نظارت و عمل نماید.

۲- خودرو: خودرو پراید متعلق به فرزندم علی می‌باشد به همراه ۵۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال وجه نقد در حساب ایشان جهت خرید منزل در سن قانونی

۳- مهریه همسر گرامیم به مبلغ سیصدهزار تومان وجه نقد و ۲۰ مثقال طلا می‌باشد از محل سرمایه من اول خریداری و تحویل همسرم گردد و فرزندانم مسئولیتی ندارند.

۴- منزل مسکونی که دارای سه طبقه می‌باشد. الف: طبقه اول متعلق به همسرم خانم عالمی است و مالکیت آن متعلق به ایشان می‌باشد و جزء حقوق مسلم و زحماتی که برای من و فرزندانم کشیده است هدیه نمودم.

۵- طبقه دوم منزل متعلق به فرزندم حسین آقا است امیدوارم تا پایان عمر []مادرش و در این منزل مشغول زندگی باشد.

۶- طبقه سوم ساختمان: طبقه سوم هدیه شده به فرزند عزیزم آقای وحید میری که امیدوارم با سلامتی کامل در کنار مادرش در آنجا مشغول زندگی باشد.

۷- همسرم خانم عذرا عالمی (ماهرخ خانم) از طرف اینجانب اختیار کامل و تام دارد و قیمومیت فرزندانم به عهده ایشان می‌باشد و حقوق مرا ماهانه دریافت و خرج زندگی خود نمایند.

۸- وصی من خانم «عذرا عالمی» (ماهرخ) فرزند احمد همسر مهربانم می‌باشد به آدرس ساری []و ناظر به کار‌های وصی آقای «محمد عالمی رستمی» – ساکن ساری – خیابان امیرمازندرانی- جنب مشاور املاک توحید مجتمع ۳۰ واحدی بلوک ۳ طبقه سوم و ۱۸ می‌باشد.

۹- قیم صغار «عذرا عالمی» که همسر اینجانب می‌باشد عهده‌دار خواهد بود و ناظر آن آقای «محمد عالمی رستمی» فرزند احمد.

۱۰- از پدر و مادر مهربانم می‌خواهم که از حق و حقوق خود گذشته و به فرزندانم ببخشند و از پدر و مادر عزیزم می‌خواهم که مرا مورد عفو و بخشش خود قرار دهند و از پیشگاه خداوند متعال برای من طلب مغفرت نمایند.

۱۱- از برادران و خواهران مهربانم می‌خواهم که مرا مورد عفو و بخشش خود قرار دهند و برایم طلب آمرزش نموده و از فرزندانم دلجوئی کنند و از حال و احوال و روزگارشان جویا باشند.

۱۲- در صورت رجعت اینجانب به پیشگاه خداوند متعال به فرزندم حسین میری واجب است به جای من به همراه مادر گرامیش به سفر حج تمتع رفته و زیارت خانه خدا نماید و برای من هم طلب بخشش نماید.

۱۳- اموال و اثاثیه تا دوران حیات همسرم متعلق به ایشان می‌باشد و فرزندانم حق دخل و تصرف را ندارند.

۱۴- به همسر و فرزندانم تکلیف و واجب است از محل حقوق ماهانه من اول قسط ماشین پراید به مبلغ ۴۷۰۰۰ تومان را پرداخت و بقیه حقوق را صرف هزینه زندگی نمایند.

ضرب المثل: پیشگیری بهتر از درمان است. یک جو پیشگیری بهتر از یک خروار درمان است.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار