به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از مشهد، مراسم یادبود مهندس شهید سید علیاصغر صالحی به همت شرکت ملی نفت ایران، شرکت ملی گاز ایران و شرکت گاز استان خراسان رضوی در تالار ابنسینای مشهد برگزار شد.
در این مراسم که رنگ و بوی دفاع و مقاومت به خود گرفته بود جمعی از دوستان و همرزمان شهید که در دفاع 35 روزه خرمشهر در کنار او حضور داشتند از استانهای تهران و خوزستان گردهم آمدند تا نام و یاد این شهید والامقام را بعد از سیوچهار سال گمنامی زنده کنند.
برخی از مدعوین و سخنرانان این مراسم آیتالله محسن اراکی حاکم شرع دادگاههای انقلاب خرمشهر و آبادان در دوران دفاع مقدس و دبیر کل فعلی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، مهندس رکنالدین جوادی معاون وزیر نفت، معصومه آباد عضو شورای اسلامی شهر تهران، دکتر علیاصغر زارعی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، مهدی کیانی فرمانده وقت سپاه پاسداران آبادان، مهندس رضا اصغر زاده و دکتر نادر نجف پور از دیگر همرزمان شهید مهندس سید علیاصغر صالحی بودند.
34 سال گمنامی
سخنران نخستین این مراسم سید عباس صالحی برادر شهید و معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. وی در خصوص نحوه برگزاری این مراسم گفت: این مراسم با 34 سال تأخیر و بنا به خواسته همرزمان و دوستان شهید برگزار شده است. هیچگاه به یاد ندارم که برای یک شهید گمنام پس از 34 سال مراسم بزرگداشتی به این باشکوهی برگزار شود. در سالهای اخیر اصرار دوستان و همرزمان شهید باعث شد که این شهید در کانون توجهات قرار بگیرد و حرفهای بیشتری در مورد وی بیان شود. امید است در سال آینده شاهد برگزاری چنین مراسم یادبودی در شهرهای خرمشهر، آبادان و حتی تهران باشیم.
صالحی افزود: نسل جدید نیاز به الگوهای کامل و حقیقی و جامعی دارد تا با بهره بردن از این الگوها طراوت یافته و در جهت پیشرفت و ترقی ایران اسلامی گام بردارند که شهید سید علیاصغر صالحی یکی از این الگوهاست.
معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خاطرنشان کرد: شهید صالحی اجر معاملهای که باخدا کرد جاویدالاثر بودنش بود. در سایه همین گمنامی و بینامونشان بودن بود که به بسیاری از چیزها دست پیدا کرد.
صالحی در پایان سخنانش از خصوصیات بارز شهید سخن به میان آورد و اظهار کرد: شهید علیاصغر نهایت قوای درونی انسانی بود. او با اینکه از سن کمی برخوردار بود ولی علوم بسیاری را در دلوجان خود به همراه داشت. از دیگر خصوصیات دیگر شهید مدیریت جهادی او بود.
خدا را در زندگیتان ببینید
سخنران بعدی مراسم مهندس رکنالدین جوادی معاون وزیر نفت بود. وی از نحوه آشنایی خود با شهید سخن گفت.
وی عنوان کرد: آشنایی من با شهید صالحی سال 54 در دانشکده نفت آبادان بود. او باکمی سن چهره متفاوتتری نسبت به دیگر دانشجوها داشت. خیلی خندهرو بود و دوستی صمیمی و باصفا بود که این صفا و صمیمیت ویژگی عام او و زبانزد دیگران بود. در ایام ماه مبارک رمضان که بهصورت نوبتی مسئولیت افطار و سحر بر عهده رفقا بود هر زمان که نوبت او میشد عامل شادابی و صمیمیت جمع بود.
او جوانی معتقد بود. در آن مقطع دانشجویان به سه دسته تقسیم میشدند گروهی دارای اعتقادات و باورهای دینی و مذهبی بودند و برنامههای خودسازی مثل کوهپیمایی، تلاوت قرآن داشتند و در اقلیت بودند. گروهی هم گرایشهای چپ مارکسیستی داشتند و گروه سوم هم زندگی میکردند اما فارغ از دغدغههای دینی و اجتماعی.
شهید در بعضی مواقع از جمعی از دوستان کنارهگیری میکرد علت را که جویا میشدم میگفت: شما همیشه قرآن تلاوت میکنید با همدیگر بحثهای اعتقادی دارید اما یک مسئله کوچک را که از اهمیت بالایی برخوردار است را موردتوجه قرار نمیدهید و آن مطلب این است که شما تمرین نمیکنید که خدا را در زندگیتان ببینید.
مدافعان دلسوز
مهدی کیانی فرمانده وقت سپاه آبادان در ادامه افزود: اگر دوباره خطری این کشور را تهدید کند جوانان امروز هم میتوانند نقش شهید شریعتی را ایفا کنند. جوانان آن روز مانند جوانان امروزی دارای آمال و آرزوهایی بودند اما شرایط بهگونهای شد که پا بر روی خواستههای خود گذاشته و قدم در راه مبارزه گذاشتند و در آن مقطع بود که شهید صالحی و دیگر جوانان مدافع آن روز سینه گشادهای برای پذیرش هرگونه مسئولیتی پیدا کردند.
آنها مصداق این فرموده امیرالمؤمنین(ع) بودند که اگر سلاحتان کوتاه است گامتان باید بلند باشد. شهید صالحی با اینکه خراسانی بود و همچنین دیگر جوانان غیربومی که در آبادان زندگی میکردند در زمان خطر نقش مهمی در دفاع از آبادان داشتند و با دغدغه و دلسوزی برای حفظ آبادان جانفشانی میکردند بهطوریکه اگر کسی آنها را نمیشناخت تصور میکرد که آنها جد در جد آبادانی هستند.
احکام مسئولیتی باعث حضور او در مسئولیتهای مختلف نبود بلکه خودسازی قبل از انقلاب او باعث شد که احساس مسئولیت کند و وارد صحنه عمل شود. همه جنگ ما مرهون مقاومت و پایداری رزمندگانی بود که در روزهای نخستین جنگ در مقابل دشمن تا بن دندان مسلح عراق ایستادگی کردند و به دیگر رزمندگان هشت سال دفاع مقدس آموختند که با دستخالی هم میشود در مقابل دشمن ایستاد و مقاومت کرد.
مصداق مجاهد فی سبیل الله بود
سخنران بعدی نادر نجف پور همرزم شهید بود. وی گفت: شهید صالح شریعتی یک مجاهد تمامعیار و تجلی کامل مجاهد فی سبیل الله بود. وی قبل از آغاز جنگ به لحاظ فعالیتهایی که در فرمانداری و بخشهای نظامی داشت از جایگاه ویژهای برخوردار بود و به سبب تلاشهای او در این حوزهها از او فردی عجیب ساخته بود و برخلاف جثه کوچکش ولی انسانی بزرگ بود. اخلاص او باعث شد تا جز در خط مقدم در جای دیگری حاضر نشود و حتی در مجروحیت نوبت اول حاضر نشد برای مداوا به اهواز و یا ماهشهر که فاصله زیادی هم با آبادان نداشت برود. او از توان کاری استثنایی برخوردار بود. ارتباط شهید اصغر باردههای پایین در عین تواضع بود.
غربت غریبان جنگ
سپس آیتالله اراکی حاکم شرع دادگاههای انقلاب خرمشهر و آبادان در دفاع مقدس و دبیر کل فعلی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی که به دلیل وضعیت نامساعد جوی نتوانست بود در جلسه حضور پیدا کند دقایقی از طریق تلفن برای حضار سخنرانی کرد. وی خاطرنشان کرد: درود میفرستیم بر شهدای خرمشهر شهیدان جهانآرا، شریعتی، موسوی، ابوغوبیش. شهدایی که در روزهای نخستین جنگ و در دوران غربت غریبان جنگ با جمعی از یارانشان تاآخریننفس در دفاع از خرمشهر مردانه جنگیدند و با تمام وجود از اسلام دفاع کردند و در آن شرایط سخت مقاومت کردند. این شهدا برای خدا و دین خدا از جانمایه گذاشتند و به همه ما درس ایستادگی و شجاعت و ایثار و تقوا و شهادت دادند.
ما شاهد بودیم که در زمان محاصره شهید صالح شریعتی و جمع اندکی از همرزمانش چگونه مانع پیشروی دشمن شدند و غیرت دینی و اسلامی آنها نگذاشت تا یکقدم عقبنشینی کنند. من از اولین روز تا زمان شهادت او شاهد زحمات و تلاشهایش بودم. این جوان باتقوا و انقلابی در تمامروزهای درگیری در خرمشهر مقاومت کرد و با جانفشانی که از خود نشان داد منشأ روحیه برای دیگر نیروها بود. شهید صالح شریعتی در سازماندهی، پشتیبانی و مقاومت نیروهای مستقر در خرمشهر نقش بیبدیلی داشت و تاآخریننفس جنگید.
ایمان در عمل
معصومه آباد نماینده شورای اسلامی شهر تهران در ادامه تأکید کرد: شهید صالح شریعتی اسوه شجاعت و مردانگی بود و همه ویژگیها و صفاتی که ما در اسماء الله میتوانیم ببینیم او رمزگشایی کرد. او با اطمینان قدم در راه مبارزه گذاشت که در آن تردید نکرد. رفتار شهید صالح شریعتی منبعث از یک محیط تربیتی عالی که آن را یک پدر و مادر عالم و فاضلی فراهم کرده بودند نشأت میگرفت. شهید علیرغم اینکه مسئولیتهای زیادی داشت اما جز تواضع در رفتار او چیز دیگری مشاهده نمیشد. با اینکه جنگ به جنوب ایران تحمیلشده بود اما این تهاجم به وسعت جغرافیای کشورمان بود. این تجاوز باعث شد تا یک فراخوان غیرت و مردانگی برای تمام غیور مردان کشورمان باشد تا درصحنه جنگ و مبارزه و رویارویی با دشمن حضور پیدا کنند. ایمان او در عمل بود. وجود این شهدا مانند ستارگانی است که در آسمان ایران اسلامی نورافشانی کنند که راه را برای ما روشن میکنند و ما را متوجه این مطلب میکنند که باید چه بکنیم. ما باید از خدا بخواهیم که برای یکلحظه دنیا را از چشم و منظر شهدا ببینیم. و حضور ما نیز در اینگونه مراسمها، ترازی است برای اندازهگیری خودمان تا ببینیم در مسیری که آنها مقابل ما قرار دادند چقدر به آنها نزدیکیم یا چقدر از آنها فاصله گرفتیم.
در مباحث اعتقادی ریشهای کار بشود
دکتر زارعی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی از خصوصیات شهید صالح شریعتی سخن به میان آورد و گفت: شهید شریعتی با اینکه جثه کوچک و سن کمی داشت اما خودساخته و انسان وزینی بود. در مورد مباحث اعتقادی معتقد بود که باید کارهای ریشهای انجام بگیرد. حتی یکترم مرخصی گرفت و به مشهد آمد تا یک خودسازی بیشتری پیدا کند و همین امر هم محقق شد و توانست در آن مقطع حساس انقلاب خلاقیت و مدیریت عالی از خود نشان دهد و مسئولیتهای محوله را بهخوبی انجام دهد. اگر الگوی مدیریتی را که در جنگ تجربه کردیم امروز نیز از آن استفاده کنیم کشور دچار مشکلات کنونی نخواهد شد. کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا عاشورا تکرار نشدنی است ولی واقعه کربلا قابل تجربه کردن است. عاشورا زمانی است که اگر بین حق و باطل قرار گرفتی حق را طلب کنی.
امید آینده ایران
اصغر زاده همرزم شهید و کسی که در آخرین لحظات با شهید صالح بوده است از نحوه مجروحیت خود گفت و اظهار کرد: سیوچهار سال از آن روزها میگذرد. او درنهایت مردانگی جنگید. شهید روح بزرگی داشت احاطه روحی بر بعضی از افسران ارشد نظامی داشت و این در ادای احترام آنها به سید علیاصغر بهوضوح دیده میشد. در یادداشتهای شهید بهشتی آمده بود که سید علیاصغر صالح شریعتی امید آینده ایران است. ما برای شناسایی منطقهای که به ما اطلاع داده بودن که دشمن تانکهای خود را رها کرده عقبنشینی کرده با شهید صالح عازم شدیم. که بعد از طی مسافتی خودرو ما توسط نیروهای عراقی مورد اصابت قرار گرفت. وقتی به خودم آمدم دیدم غرق خون هستم. خودم را از ماشین پایین انداختم. متوجه شدم که دیگرکسی نمیتواند به کمک ما بیاید. روبهقبله دراز کشیدم و شهادتین را گفتم. عراقیها هم نزدیک و نزدیکتر میشدند. یکلحظه سید علیاصغر آمد و من را بلند کرد تا به عقب ببرد که عراقیها با رگبار گلوله ما را هدف قراردادند و من به زمین خوردم. او از من جدا نشد و به سمت نیروهای خودی در حال دویدن بود و با یک ژ-3 قنداق تاشو من را پشتیبانی میکرد. بعد از مدتی بهصورت سینهخیز آمد و دستم را گرفت و من را کشید و برد پشت یک خاکریز و سرم را بر روی زانویش گذاشت و با من نجوایی کرد. بعد از آن دیگر من متوجه نشدم که چه شد و از آن روز تاکنون از سید علیاصغر هم خبری نداریم.
این مراسم با ذکر مصیبت حضرت زهرا (س) به پایان رسید.
انتهای پیام/