بستۀ پیشنهادی برای سالروز آزادسازی سوسنگرد

به مناسبت سالروز آزادسازی سوسنگرد سامانۀ کارشناسی مجمع ناشران انقلاب اسلامی بسته‌ای پیشنهادی ارائه کرد.
کد خبر: ۴۲۶۷۵۸
تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۹۹ - ۱۷:۴۰ - 16November 2020

به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، به مناسبت سالروز آزادسازی سوسنگرد سامانۀ کارشناسی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، برای آشنایی بیشتر مخاطبان با این منطقه و رویدادهای واقع شده در آن بستۀ پیشنهادی ذیل را ارائه می‌کند.

«دهلاویه» یکی از روستاهای شهرستان دشت آزادگان است که در شمال‌ غرب سوسنگرد و جنوب شرق بستان واقع شده است. این روستا در روزهای اول جنگ مورد حمله نیروهای عراق قرار گرفت. علی‏‌رغم مقاومت مردم روستا در برابر حملات دشمن بعثی، سرانجام پس از ۱۰ روز ایستادگی در تاریخ ۲۴ آبان ۱۳۵۹ به تصرف نیروهای عراق درآمد. منطقه دهلاویه محل شهادت بزرگانی همچون شهید دکتر مصطفی چمران، شهید غیور اصلی و شهید ایرج رستمی است؛ همچنین ۲۴ آبان‌ماه نیز رزمندگان ایرانی «سوسنگرد» را از سه طرف محاصره کرده و وارد آن شدند، اما ۲۰۰ رزمنده مدافع شهر با مقاومت خود مانع سقوط سوسنگرد شدند. ۲ روز بعد یعنی ۲۶ آبان‌ماه، رزمندگان ارتش، سپاه و ستاد جنگ‌های نامنظم (گروه شهید چمران) به کمک محاصره‌شدگان آمدند و بار دیگر شهر را آزاد کردند. کتاب های معرفی‌شده در بسته پیش‌رو، یادآور حوادث رخ داده در مناطق دهلاویه، سوسنگرد و بستان در طول جنگ تحمیلی است.

«با دست چپ»؛ راضیه ابوالحسنی؛ امیرکبیر
کتاب «با دست چپ»، از مجموعۀ «مناطق جنگی ایران» مرور اجمالی و روایت‏گونه بر بعضی رخدادهای جنگی در مناطقی است که مستقیم در دوران دفاع مقدس درگیر بوده‌اند. در این اثر، منطقۀ جنگی، حوادث، رخدادهای «دهلاویه» و روستایی در شهرستان «میشان» از توابع استان خوزستان در دورۀ دفاع مقدس روایت شده است.

کتاب با هدف انتقال ارزش‌های دفاع مقدس و زنده نگه‌داشتن دلاوری‌ها و حماسه‌آفرینی‌های رزمندگان و مردم مناطق جنگی درگیر در دوران جنگ تدوین شده است. دهلاویه که در زمان جنگ تحمیلی یکی از مناطق مهم و استراتژیک جنگی به حساب می آمد در آثار دیگر دفاع مقدس بسیار ذکر آن رفته است، اما نویسنده این بار داستان را از زبان راوی به‏خصوصی که خود یکی از شاهدان عینی جنگ در این منطقه بوده است بیان می‌کند.

ارتباطی که میان اثر و مخاطب برقرار می‌شود به‌واسطه راوی مرموز داستان و نویسنده ای که عمداً از ارائه اطلاعات تکمیلی خودداری می‌کند، موقعیتی در کتاب پدید آورده که مخاطب هر لحظه برای یافتن خصوصیات شخصیتی راوی در تلاش است و از سوی دیگر داستان اصلی که با تکه هایی از تاریخ به هم پیوند خورده‌‏اند، در مقابل چشمان مخاطبان لحظه به لحظه گسترده تر می‌شود.

داستان از جایی مرموز و تقریباً بی‌‏ربط به موضوع اصلی شروع می‌شود و کم‌کم گستره  آن بیشتر می‌شود و این ارتباط میان مخاطب و اثر در صفحات میانی به اوج خود می رسد.

به سوی بستان؛ انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی

سیزدهمین جلد از مجموعه‌ «تقویم تاریخ دفاع مقدس» با نام «به سوی بستان» در ۹۱۹ صفحه نوشته فرهاد بهروزی است که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است. این کتاب شامل مشروح حوادث روزانه‌ شهریور۱۳۶۰ در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است. در این ماه هرچند اندوه بر ملت و جبهه‌ها به سبب شهادت شهیدان رجایی و باهنر به‏ دست منافقین در دهه اول آن حاکم بود، اما سربازان راه سرافرازی مکتب، همچون امام و امت صبوری پیشه کردند و پیگیر و مداوم، ضربات پی‏ در پی خود را بر دشمن بعثی وارد ساختند.

شهر بستان یکی از شهر های دشت آزادگان و مرکز بخش بستان است. این شهر در شمال غربی سوسنگرد و جنوب رودخانه کرخه قرار دارد. بستان به خاطر نبردهای نیروهای ایرانی و عراقی در جنگ ایران و عراق شهرت دارد. نیروهای عراقی به قصد رسیدن به اهواز، در چهارم مهر ماه ۱۳۵۹ شهر بستان را به اشغال خود درآوردند. اما در هشتم مهر ماه ۱۳۵۹ این شهر موقتاً آزاد گردید. در بیست‌ویکم مهر ۱۳۵۹ برای بار دوم این شهر به اشغال ارتش عراق درآمد و تا عملیات طریق‌القدس در دهم آذرماه ۱۳۶۰ در اشغال باقی ماند.

«نیمه پنهان ماه»؛ روایت فتح
شهید اسماعیل دقایقی، یکی از فرماندهان برجسته جنگ تحمیلی است. وی در سال ۱۳۳۳به دنیا آمد. در سال ۱۳۵۳به دانشگاه اهواز و در سال ۱۳۵۵به دانشگاه تهران وارد شد. در سال ۱۳۵۸ ازدواج کرد و علاوه بر شرکت در مبارزات علیه رژیم شاه، با شروع جنگ در جبهه حضور یافت و سرانجام در ۲۸دی ماه ۱۳۶۵در شلمچه به شهادت رسید.

در این کتاب ۶۴ صفحه ای که چهارمین جلد از مجموعه «نیمه پنهان ماه» است و توسط انتشارات روایت فتح به چاپ رسیده است، همسر شهید دقایقی از نحوه آشنایی، چگونگی ازدواج، سال‌های زندگی مشترک، اخلاق، روحیات، خاطرات شیرین زندگی، سختی‌های دوری و سرانجام مواجهه با خبر شهادت همسرش سخن می‌گوید.

کتاب با روایت دوران نوجوانی شهید دقایقی آغاز شده است و در مورد فعالیت‌های او، چگونگی دستگیری اش توسط ساواک، عضویت در گروه منصورون، فعالیت‌هایش پس از پیروزی انقلاب و ازدواجش صحبت کرده است.

«پرستوی دهلاویه»؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی
کتاب «پرستوی دهلاویه» نوشته مجید نجف‌پور است که توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در ۲۹۸ صفحه منتشر شده است. این کتاب اثری است در حوزه تاریخ شفاهی که سعی دارد با استفاده از اسناد و نامه‌ها و دست‌نوشته‎های به جامانده از شهید چمران و خاطراتی که در گنجینه غبارگرفته از یاران او وجود دارد به زندگی پرماجرای این شهید بپردازد. «پرستوی دهلاویه» در قالب زندگینامه نوشته شده و علاوه بر‌ جنبه‌های عرفانی زندگی شهید چمران، به نقش او در فرماندهی ستاد جنگ‌های نامنظم و آزادسازی سوسنگرد توجه دارد.

نویسنده درباره انتخاب عنوان «پرستوی دهلاویه» برای کتاب خود چنین می‏‌گوید: «شهید چمران در ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ در منطقه دهلاویه به شهادت رسید و این عنوان نماد هجرت و کوچ مظلومانه او از این دنیاست.» فصل نخست این کتاب به زندگی شهید چمران از بدو تولد در محله سرپولک تهران می‌پردازد، ماجرای سفر چمران به آمریکا و مبارزاتش با رژیم پهلوی در این کشور نیز در ادامه این فصل از کتاب درج شده است. فصل دوم کتاب به موضوع آموزش‌های نظامی دکتر چمران در مصر و آشنایی وی با امام موسی صدر و فعالیت‌های وی در لبنان اختصاص دارد.

نویسنده در فصل سوم از کتاب خود، به پیروزی انقلاب اسلامی و بازگشت شهید چمران به ایران اشاره دارد. فصل چهارم از کتاب به موضوع اندیشه و تفکر دینی و سیاسی شهید چمران اختصاص یافته و تشکیل حکومت اسلامی از منظر وی را مورد توجه قرار داده است. پنجمین فصل از این کتاب به موضوع عرفان شهید چمران پرداخته و روایت خواندنی از آخرین وداع وی را به روایت غاده جابر، همسر وی، در کتاب نقل کرده است.

«یادداشت‌های سوسنگرد»؛ سوره مهر
کتاب «یادداشت‌های سوسنگرد»، یادداشت‌های روزانه شهید غلامرضا صادق‌زاده است که با انفجار چاشنی مین به شهادت رسیده است. حوادث ذکر شده در کتاب ما را به روزهای تلخ و شیرین دفاع مقدس می‌برد و نشان از رادمردی‌ها، فداکاری‌ها و شهامت مردانی خدایی دارد.

کتاب با زندگینامه و وصیت‌نامه شهید آغاز می‌شود. در ادامه هم یادداشت های او قرار دارد. شهید صادق‌زاده که بیشتر لحظات در حال خنثی کردن مین است، روحیه‌ای بسیار شاعرانه و لطیف دارد و لابه‏لای یادداشت هایش به فراخور موضوع شعرهایی را هم آورده است. نویسنده کتاب در سال ۱۳۳۹ در تهران متولد شد و خیلی زود به میدان مبارزه با رژیم شاهنشاهی رفت. پس از انقلاب مدتی در جهاد سازندگی روستاهای گنبد مشغول به کار شد. صادق‌زاده با تحمیل شدن جنگ بر مردم بزرگ ایران جهاد سبز را به مردم سپرد و راهی جهاد سرخ و وارد گروه تخریب شد.

در سال ۱۳۶۱ در محضر مبارک امام خمینی  (ره) با همسرش فهیمه بابائیان‌پور (نویسنده کتاب نامه‌های فهیمه)، پیوند زندگی معنوی بست. وی فرمانده واحد تخریب تیپ ۴۶ فجر و واحد تخریب لشکر ۵ نصر سپاه پاسداران شد. نویسنده جهت فتح خرمشهر و ادامه عملیات بیت‌المقدس طی ۳۶ ساعت بدون تلفات میدان مین را پاکسازی کرد و فتح خرمشهر را ممکن ساخت.

کالک های خاکی ؛ گل‌علی بابایی ـ حسین بهزاد؛ سوره مهر
کتاب «کالک های خاکی» به قلم گل‌علی بابایی و حسین بهزاد، در ۶۳۸ صفحه توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. کتاب حاضر در ۱۲ فصل و در قالب مصاحبه و گفت‌وگو از مقطع تولد سردار سرلشکر پاسدار محمدعلی جعفری یا همان عزیز جعفری نام‌آشنا برای رزمندگان دوران دفاع مقدس در تابستان ۱۳۳۵ در نجف‌‏آباد یزد تا تابستان ۱۳۶۱ یعنی زمان عملیات بیت‏‌المقدس و فتح خرمشهر را شامل می‌شود.

بچه‌های نجف‏‌آباد یزد، تا دانشکده هنر، خمینی  ای امام، دانشجوی خط امام، در انقلاب فرهنگی، شکست حصر سوسنگرد، پیروزی یک تفکر، همسر یا همسنگر، تیپ عاشورا، با قرارگاه عملیاتی، قدس در نبرد فتح و الی بیت‏‌المقدس بخش‏‌های مختلف این کتاب هستند.

شکل روایت کتاب به صورت خاطره‌‏نگاری از زبان راوی اول شخص است. سطر اول کتاب با این لحن و زبان شروع می شود: «سال تولدم ۱۳۳۵ است. اوایل تابستان (تیرماه) در روستای نجف آباد ـ در شرق شهرستان یزد ـ به دنیا آمده ام...» در چند سطر پایین‌تر هم می خوانیم: «از آنجا که پدرم معمار بودند، هر چند سال یک بار اسباب کشی می کردیم...» راوی با همین سادگی و صداقت شروع می کند به تعریف کردن سرگذشت خود. از دوران کودکی می گوید تا می رسد به نوجوانی و دوران تحصیل و آشنایی با آدم‌های پیرامونش و اتفاق هایی که رنگ و بوی تازه‌ای در آن دوران داشتند. به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران می رسد و فعالیت های دانشجویی که باز هم رنگ و بوی انقلابی داشت.

«جاده فانوس دشت آزادگان»؛ فاتحان
فرماندهان ماه‌ها برای طراحی عملیات وقت گذاشته بودند و نیروهایشان را آماده کرده بودند. نیروهای اطلاعات عملیات آن‏قدر شناسایی رفته بودند که تمام پستی بلندی‌های رمل‌ها را می‌شناختند. نیروهای جهاد با جان و دل تلاش کردند تا در دل رمل جاده بزنند. غروب هشتم آذر سال ۶۰ نیروهای اطلاعات عملیات ادامه  جاده  جهاد را با فانوس‌های روشن مشخص کردند تا نیروها در شب مسیرشان را گم نکنند. با شروع عملیات باران بارید و رمل‌ها را سفت و محکم کرد.

تانک‌ها و نفربرها راحت از جاده  فانوس گذشتند. باران خیال عراقی‌ها را هم راحت کرد و دیگر منتظر عملیات در آن شب نماندند. عبور از رمل‌ها رمز غافل‏گیری عراقی‌ها و پیروزی در عملیات طریق‏ القدس شد. جاده فانوس، جاده  پیروزی نام گرفت. رزمندگان بستان و چذابه را آزاد کردند. نیروهای عراقی در زمین‌های اشغالی دو تکه شدند و زمینه پیروزی‌های بعدی فراهم شد.

انتهای پیام/ 121

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار