گروه دفاعی امنیتی دفاعپرس- شهاب شعبانینیا؛ در جنگ دوم خلیج فارس که منجر به سرنگونی صدام شد، چندین روز پیاپی در خبرها اعلام میشد که ۵۰۰ نیروی عراقی در شهر ناصریه مشغول نبرد با پنج هزار نیروی آمریکایی هستند. در آن زمان این موضوع جای سوال داشت که آیا عراق از نیروی کافی برای دفاع برخوردار نیست؟ مگر در زمان جنگ با ایران، آن همه نیرو و امکانات جنگی در اختیار نداشت؟ پس اکنون چه اتفاقی رخ داده است؟
بعدها پاسخ این سوال، مشخص و معلوم شد که تعدادی از فرماندهان صدام به وی خیانت کرده و با آمریکاییها همداستان شدهاند؛ در واقع آمریکاییها در عراق با همراهی عوامل خودفروخته و بدونِ مواجهه با مشکل خاصی، به هدف خود دست یافتند.
پس از وقوع حمله تروریستی اخیر در اطراف پایتخت نیز که به شهادت دکتر «محسن فخریزاده» دانشمند برجسته کشور در حوزههای هستهای و دفاعی انجامید، مباحث متعددی در فضای مجازی درخصوص ماجرای نفوذ و نفوذیها مطرح شده است.
این ترور به فاصله تنها یک روز از مبادله «کایلی مور گیلبرت» جاسوس رژیم صهیونیستی با سه فعالِ اقتصادی ایرانی که به اتهام دور زدن تحریمها بازداشت شده بودند، رخ داد و ناگفته پیداست که دشمن از مدتها قبل برای چنین اقدامی برنامهریزی و حتی زمان دقیقی را نیز برای آن انتخاب کرده بود تا برای حریف قدرتمند خود و محور جبهه مقاومت، خط و نشان کشیده باشد.
اخبار و اطلاعاتی نیز که تاکنون درباره نحوه ترور این دانشمند برجسته منتشر شده، حاکی از آن است که این عملیات تروریستی بر خلاف موارد قبلی که با نقشآفرینی حداقل نفرات انجام میشده، با بکارگیری تعداد زیادی عامل تروریست (در حدود ۱۰ نفر) صورت گرفته است و محافظان معدود شهید فخریزاده در وضعیتی غافلگیرکننده با حریف مواجه شدهاند؛ همچنین گفته شده که خودروی این دانشمند برجسته که مسؤولیتهای حساس و خطیری را بر عهده داشت نیز ضدگلوله نبوده است.
ماجرا اینجا جالبتر میشود که نخستوزیر رژیم منحوس صهیونیستی در سال ۲۰۱۸ میلادی از شهید فخریزاده نام برده و گفته بود که «نام او را بخاطر بسپارید».
با این تفاسیر، مسئولان ذیربط باید پاسخگوی این سوال باشند که چرا تمهیدات مناسبی برای حفاظت از دانشمندی در این سطح اتخاذ نشد تا کشور ناچار نباشد که باز هم هزینههای سنگینی بابت فقدان چنین عناصر برجستهای بپردازد.
در کنار این موارد، مواضع برخی دولتمردان و بهخصوص عناصر دستگاه دیپلماسی کشورمان نیز در هفت سال گذشته با «عقل سلیم» هیچ تناسبی نداشته است که اگر عقلانیتی در کار بود، خسارت محض برجام و وضعیت اسفبار کنونی کشور را شاهد نمیبودیم. در واقع معلوم نیست که صهیونیسم جهانی و دولتمردان غربی، دیگر باید کدام اقدام ضد ایرانی را انجام دهند و چه ظلم دیگری را در حق ملت ایران مرتکب شوند تا به کسانی که ادعا میکنند «زبان دنیا را بلد هستند»، ثابت شود که دنیای امروز «دنیای گفتمانها» نیست.
محسن فخریزاده مغز متفکر عرصههای دفاعی و هستهای کشور بود و نام این دانشمند که تا پیش از شهادتش کمتر کسی او را میشناخت، سال ۱۳۹۴ در گزارش «یوکیا آمانو» رئیس وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی بُرده شد و توسط بازرسان (جاسوسان) آژانس در اختیار سرویسهای اطلاعاتی غربی و صهیونیستها قرار گرفت؛ همان بازرسانی که برخی از مسؤولان کشورمان برای نشان دادنِ حسن نیت بیش از حد کشورمان، حتی بعد از نقض مکرر برجام توسط آمریکا و اروپا، پذیرایشان شدند. (بیشتر بخوانید)
لبخند دیپلمات ارشد کشورمان به جاسوس رژیم صهیونیستی (کایلی مور گیلبرت) و خوش و بش با وی، یادآور سایر لبخندهای نابجا و از سر ضعف عناصر مؤثر دستگاه دیپلماسی کشور در مقابل حریفان بوده و این لبخند در ذهن هر ایرانیِ آزادهای، با صحنه ترور شهید فخریزاده پیوند خورده است؛ لبخندی که مواضع از سر ضعف و وادادگیِ کسانی را نشان میدهد که بلافاصله پس از ترور و شهادت حاج قاسم سلیمانی توسط آمریکا، دست دوستی به سمت جلادان فرودگاه بغداد دراز کردند.
کوتاه سخن اینکه هرچند در سالیان گذشته بارها از «فرار مغزها» سخن گفته شده است، اما این یک واقعیت است که مغزها هنوز هم در این کشور هستند تا با مجاهدت خود، بیمغزهایی را که در قالب نفوذی، لیبرال، تکنوکرات و... در مناصب و سطوح مهم کشور به اریکه قدرت تکیه زدهاند، رسوا کنند و کشور را آنچنان که شایسته نام «ایران اسلامی» است، بسازند.
انتهای پیام/ 200