به گزارش خبرنگار اخبار داخلی دفاعپرس، در یکصد سال اخیر شهید آیتالله سیدحسن مدرس از جمله فقیهان و عالمانی است که در عمر با برکت خود علاوه بر دیانت، به سیاست نیز به معنای تام و تمام آن پرداخته است.
آیتالله مدرس از عصر مشروطه، مبارزه با استبداد و استعمار تا لحظه شهادت در عرصه سیاست درخشیده است بهطوری که میتوان دوران نمایندگی او در مجلس شورای ملی (از دوره دوم تا ششم) را سیاسیترین دوران زندگانی سیدحسن مدرس قلمداد کرد؛ مدرس در پنج دوره نمایندگی خود در مجلس، عرصههای نوینی در سیاستمداری و سیاستگذاری ایران خلق کرد که برگرفته از شخصیت خودساخته او بود.
نگاهی به مؤلفههای شخصیتی شهید مدرس در دوران نمایندگی ابعاد برجستهای از الگوی یک نماینده تمام و کمال مردم را به منصه ظهور میرساند که میتواند از هر جهت اسوه و نمونهای برای سیاستمداران امروزین باشد که در ادامه به بخشی از این مولفهها میپردازیم.
مردمداری
یکی از اصلیترین شاخصههای مدرس در کسوت نمایندگی، اهمیت به نقش و جایگاه مردم بود. مدرس همواره تصریح میکرد: «ما ولی نیستیم، وکیل هستیم و باید نظر موکلین خود را بدانیم» و از همین رو در حوادث سیاسی اجتماعی مردم را دخیل و شریک میدانست.
او آنقدر با مردم کوچه و خیابان راحت گرم صحبت میشد که مورد اعتراض اطرافیانش قرار میگرفت. در جواب یکی از اطرافیانش که به او اعتراض کرده بود که «آقا اینکه درست نیست شما سیاست مملکت را برای مشهدی عبدالکریم (بقال سر محل) بگویید»، میگوید: «اینها موکلین من هستند باید بدانند چه کاری میکنم.»
ارتباط قوی و چهره به چهره مدرس با عامه مردم سبب میشد که آحاد ملت عریضه و شکایات خود جهت رفع مشکلات را به حضور وی برسانند تا جایی که درب خانه او به روی همه باز بود.
مدرس مأمنی بود برای همه مردم بطوری که در یکی از دورههای مجلس عدهای از اقلیتهای مذهبی در منزل مدرس تجمع و از او به خاطر اختلاف بین نمایندگانشان چارهجویی میکنند و مدرس هم با واسطهگری ائتلاف بین آنها را برقرار میکند. علاوه بر این در اسناد آن دوره مجلس نامههای متعددی از مردم شهرهای مختلف کشور خطاب به مدرس وجود دارد که در آن مشکلات خود را با این نماینده واقعی ملت مطرح کردند.
علاوه بر این آیتالله مدرس همواره به فکر معیشت مردم و آمادهسازی امکانات رفاهی برای زندگی آنها بود.
یکی از نکات تاریخ که نقش مدرس در آن مغفول مانده است، ساخت بیمارستان فیروزآبادی در آن برهه است. آیتالله محمدباقر محسنی ملایری که از ملازمان مدرس بود درباره ساخت بیمارستان فیروزآبادی میگوید: «مدرس روزی چند نفر را در منزل خود دعوت کرد و فرمود شما به این حقوق مجلس نیاز ندارید؛ پول را جمع کنید و یک بیمارستان درست کنید.»؛ همگی قبول کردند و فیروزآبادی مأمور این کار شد. قسمت اولیه این بیمارستان ساخته شده بود که مدرس پیشنهاد کرد به نام فیروزآبادی نامگذاری کنند؛ چون زحمات ساختمان به عهده او بود.
دشمنشناسی و دشمنستیزی
فرازهای برجسته زندگانی مدرس الگوی کاملی از یک رجل سیاسی مسلمان، متعهد و آزاده است. از جمله ویژگیهای او دشمنشناسی عمیق و روحیه مقاومت و ایستادگی او در برابر بیگانگان است.
سید ابوالحسن حائریزاده از نمایندگان مجلس شورای ملی در بزرگداشت مدرس میگوید: «در موقعی با انگلستان دست و پنجه نرم کرد که انگلستان، فرمانفرمای جهان بود و آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی دخالتی در سیاست جهان نداشتند؛ در آن روز با قرارداد ۱۹۱۹ مخالفت کردن کار آسانی نبود؛ به واقع مدرس رهبر مخالفان قرارداد ۱۹۱۹ بود که با شجاعت تمام در مقابل آن ایستاد.»
او در سخنانی درباره مخالفتش با این قرارداد میگوید: «هی میآمدند پیش من و میگفتند: این قرارداد کجایش بد است؟ کدام یک از موادش بد است؟ کدامیک هرکجایش بد است موردش را ذکر کنید تا برویم اصلاح کنیم؟ من جواب دادم من رجل سیاسی نیستم... اما آن چیزی که استنباط میکنم در این قرارداد بد است همان ماده اولش است که میگوید ما انگلیسیها استقلال ایران را به رسمیت میشناسیم... این مثل این است که یکی بیاید و به من بگوید سید، من سیادت تو را به رسمیت میشناسم...»
مدرس در جای دیگر نگاه عمیق خود به قراردادها و معاهدههای استعماری که بیگانگان تنظیم کردهاند بیان میکند. او درباره قرارداد ۱۹۱۹ تصریح میکند: «این قرارداد میخواهد استقلال مالی و نظامی ما را از دستمان بگیرد، چون اگر بنا باشد ایران مستقل بماند هر چیزش باید دست ایرانی باشد. حالش، مالش، حیثیتش، چهاش، چهاش، همه چیزش باید دست ایرانی باشد؛ اما این قرارداد یک دولت خارجی را در دو چیز مهم مملکت ما شریک میکرد: در پولش و در قوه نظامیاش...»
اما این مواضع سیاسی مدرس پشتوانه عمیقی در دشمنشناسی او دارد. مدرس راههای نفوذ و سلطه استعمار را به خوبی شناسایی کرده و بارها متذکر شده است. او در سخنانی غربیشدن و ورود به تمدن جدید که مدعای غربگرایان آن دوره بود را به خوبی تشریح کرد. او فرجام این اندیشه را اینگونه بیان میکند: «قریبا چوپانهای قریههای قراعینی و کنگاور، با فُکُل سفید و کراوات خودنمایی میکنند، اما در زیباترین شهرهای ایران، آب لوله و آب تمیز برای نوشیدن مردم ایران پیدا نخواهد شد. ممکن است شمار کارخانههای نوشابهسازی افزون شود، اما کوره آهنگدازی و کارخانه کاغذسازی پا نخواهد گرفت. درهای مساجد و تکایا به عنوان منع خرافات و اوهام بسته خواهد شد، اما سیل رمانها و افسانههای خارجی که درواقع جز تحسینکرد فرنگی چیزی نیستند، به وسیله مطبوعات و پردههای سینما به این کشور جاری خواهد گشت، بطوری که پایه افکار را عقاید و اندیشههای نسل جوان از دختر و پسر، تدریجا بر بنیاد همان افسانههای پوچ قرار خواهد گرفت. و مدنیت مغرب و معیشت ملل مترقی را در رقص و آواز و دزدیهای عجیب آرسن لوپن و بیعفتیها و مفاسد اخلاقی دیگر خواهد شد، مثل آنکه آن چیزها لازمه متمدن بودن است.»
استبدادستیزی
مخالفتهای مدرس با حاکمان ظالم و مستبدان زمانه بارزترین نمونههای استبدادستیزی او بود. مدرس پس از کسب وکالت مردم در مجلس نه تنها از به عنوان یک رجل سیاسی از مواضع خود کوتاه نیامد بلکه مواضع او علنیتر هم میشد.
در همین رابطه امام خمینی (ره) میفرمودند: «تاریخ مثل مرحوم مدرس را دید... یک همچو آدمی در مقابل آن قلدری که هرکس آن وقت را درک کرده، میداند ... در مقابل او همچه ایستاد. [رضاخان] در مجس یک وقت گفته بود: سید! چی از جان من میخوای؟ گفته بود: میخواهم که تو نباشی؟»
رضاخان همواره درصدد راضی کردن مدرس و همراه کردن او بر میآمد. افراد مختلفی برای همسوسازی مدرس با سیاستهای رضاخان به مذاکره با وی پرداختند که ناکام ماندند. مدرس در جواب عبدالله مستوفی که اقدامات رضاخان را در دوران رئیسالوزرایی مثمر ثمر میدانست، میگوید: «سگ هر قدر هم خوب باشد، همین که پای بچه صاحبخانه را گرفت دیگر به درد نمیخورد و باید از خانه بیرونش کرد.»
مدرس سردمدار مخالفان طرح جمهوریخواهی رضاخان بود. او همچنین استیضاح از رضاخان را در مجلس کلید زد. مدرس حتی زمانی که رضاخان وزیر جنگ کابینه مستوفی بود، مستوفی را به دلیل ناتوانی در کنترل سردارسپه استیضاح کرد. او تنها نمایندهای بود که بیمحابا در مقابل تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی ایستادگی کرد و آن را خلاف قانون اساسی اعلام کرد.
او که ضعف نمایندگان در مقال قلدرمآبی رضاخان را میدید به صراحت در مجلس اعلام میکرد: « ...شما مگر ضعف نفس دارید، ما بر هرکس قدرت داریم، از رضاخان هم هیچ ترس و واهمهای نداریم. ما قدرت داریم پادشاه را عزل کنیم، رئیسالوزرا را بیاوریم سؤال کنیم، استیضاح کنیم، عزلش کنیم. همچنین رضاخان را استیضاح کنیم، عزل کنیم. قدما گفتهاند که چندکس دعایش مستجاب نمیشود یکی کسی که نفرین کند در حق نوکرش زیرا باید اخراجش کند حالا ما هم اشخاصی هستیم که نفرین میکنیم...»
ایستادگی در برابر تهدید و تطمیع
بیشک مواضع و مبارزات مدرس به ویژه در دوران نمایندگی مجلس مرهون مناعت طبع درونی اوست که در مقابل هرگونه تهدید یا تطمیع مقاوم بود. امام خمینی که خود روزگار مدرس را درک کرده بود درباره ناکامی رضاخان در تطمیع و تهدید مدرس میفرمایند: «او [رضاخان] با مرحوم مدرس روزگاری گذراند و فهمید که با هیچ چیز نمیتوان او را قانع کرد؛ نه با تطمیع، نه با تهدید.»
استعمارگران که مدرس را سد راه بزرگی برای تحقق منافع خود میدیدند در جهت تطمیع او برآمدند. مشهور است که سفیر انگلیس چکی را توسط شخصی برای مدرس فرستاد. وی پرسید این چیست؟ آورنده چک گفت: این چک نامیده میشود، چک را میبرند بانک و تبدیل به پول میکنند. مدرس با صدای بلند خندید و گفت: به آقای سفیر بگویید من جز سکه زر آن هم بار شتر در روز روشن چیزی را نمیپذیرم! پیغام را به سفیر رساندند و وی خندید و گفت: این سید میخواهد آبروی ما را در جهان ببرد.
سادهزیستی
زهد و سادهزیستی مدرس زبانزد خاص و عام بود بطوری که همه او را با همان لباسهای کرباسی که داشت میشناختند.
مدرس از همان ابتدای امر سادهزیستی را یکی از خصوصیات نماینده مجلس میداند؛ نزدیک سه راه امین حضور، دو خانه، یکی دو اتاقه با اجاره ماهی سی ریال و دیگری سه اتاقه با اجاره ماهی سیوپنج ریال به وی عرضه میکنند. مدرس منزل دو اتاقه را انتخاب میکند. از او سؤال میکنند آیا مبلغ پنج ریال صرفهجویی میکنی؟ جواب میدهد: بلی، آنچه استقلال و آزادی و عقیده را از بین میبرد، احتیاج است. من نمیخواهم محتاج کسی باشم. باید برنامه زندگیم را طوری تنظیم کنم که محتاج به کسی نشوم و این زبان و تند و تیزم آزاد باشد.
او همچنین از دویست تومان حقوق آن روز مجلس فقط سی تومان میگرفت. شاید بتوان یکی از بهترین تعاریف از سادهزیستی و بیآلایشی مدرس را از زبان «میلسپو» مستشار مالی آمریکا در ایران شنید.
«میلیسپو» در کتاب خود با عنوان «کار آمریکا در ایران» درباره مدرس چنین نوشته: «مشخصترین چهره و رهبر روحانیون در مجلس، مدرس است که اخیراً به عنوان نائب رئیس اول مجلس، انتخاب شده است. شهرت مدرس، بیشتر در این است که برای پول ارزشی قائل نیست. او در خانه سادهای زندگی میکند که جز یک قالیچه ، تعدادی کتاب و یک مسند، چیز دیگری در آن وجود ندارد. لباس روحانیون را میپوشد و مردی است فاضل. در ملاقات با او محال است کسی تحت تأثیر سادگی و هوش و قدرت رهبری او قرار نگیرد...»
استقلال شخصیتی
استقلال شخصیتی نماینده مجلس یکی از وجوه ممتاز هر وکیلی در خانه ملت محسوب میشود؛ به حقیقت مدرس در بالاترین درجه آزادگی و استقلال شخصیتی قرار داشت.
امام خمینی (ره) در همین رابطه میفرمایند: «روحانیت شیعه مستقل است؛ اتکای به هیچکس ندارد. بیایید، بگویید به کی مستقل است؟ اینها مستقلاند، از اینها آدم در میآید، از اینها مدرس بیرون میآید، از اینها سید حسن مدرس در میآید.»
همچنین در جای دیگر امام خمینی (ره) درباره آزادمنشی مدرس در برابر رضاخان نقل میکنند: «من بودم آنجا که یک کسی چیزی نوشته بود، زمان قدرت رضاشاه، زمانی که آن وقت باز شاه نبود، یک قلدر نفهمی بود که هیچ چیز را ابقاء نمیکرد. یک کسی که آمد، گفت: من یک چیزی نوشتم برای عدلیه، شما ببرید پیش حضرت اشرف که ببیند. مدرس در جواب گفت: رضاخان نمیداند عدلیه را با «الف» مینویسند یا با «عین» من بدهم این را او ببیند؟ نه اینکه این را در غیاب میگفت؛ در حضورش هم میگفت... برای اینکه وارسته بود. وابسته به هواهای نفس نبود... این برای مقام و برای جاه و برای وضعیت کذا نمیرفت عمل بکند. او برای خدا عمل میکرد.»
عدم وابستگی مدرس به دستگاههای قدرت و ثروت او را به چنین جایگاهی رساند. مدرس خود میگوید: «من ده رئیسالوزرا و چهل، پنجاه وزیر را دیدم و رد کردم، اگر هر کدام از اینها در مجلس مدعی شد که مدرس یک توقعاتی از من کرده است، آن شخص خیلی مرد است. یک کاغذ در هیچ کابینه ندارم. هیچ تقاضایی از کسی نکردهام.»
اما مدرس در یکی از نطقهای خود پرده از این آزادگی و استقلال شخصیتی بر میدارد؛ آنجا آمده است: «اگر من نسبت به بسیاری از اسرار آزادانه اظهار عقیده میکنم و هر حرف حقی را بیپرده میزنم، برای آن است که چیزی ندارم و از کسی هم نمیخواهم. اگر شما هم بار خود را سبک کنید و توقع را کم نمایید آزاد میشوید؛ باید جان انسان از هرگونه قید و بندی آزاد باشد تا مراتب آزادگی خویش را حفظ نماید. وقتی کسی به دنیا دل بست باید بنده مردم جهان شود و من هیچگاه راضی نیستم به خاطر خود و هوای دل، استقلال و آزادی انسانی را فدای جهان و جهانیان کنم.»
به هر ترتیب مردمداری، دشمنشناسی و دشمنستیزی، استبدادستیزی، ایستادگی در برابر تهدید و تطمیع، سادهزیستی و استقلال شخصیتی از جمله ویژگیهای برجسته شهید آیتالله سید حسن مدرس است که از این رهگذر میتوان او را در «اندیشه و عمل» الگوی یک نماینده تمامعیار و رجل دینی و سیاسی دانست.
انتهای پیام/ 151