گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ سینمای انقلابی، سینمای متعهد، سینمای دینی، سینمای مقاومت و مفاهیمی از این دست بارها و بارها از سوی برخی صاحبنظران مطرح شده است و هر کدام نیز تعاریفی مطابق ان ارائه دادهاند که میتواند در جای خود مورد نقد و نظر قرار گیرد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی که در حوزه فرهنگ و هنر جایگاه مهمی دارند و نظرات ارزشمندی در این خصوص ارائه دادهاند طبعا کاستیهای این حوزه بخصوص سینما را بهتر میشناسند و به همین ترتیب راهکارهای استراتژیکی نیز مطرح کردهاند.
مجموعه «سینمای قدسی» مجموعه نظرات معظمله در حوزه سینما و مسائل مربوط به آن است که از سال 1369 تا امروز را شامل میشود. مطالعه این بیانات میتواند مدیران سینمایی کشور را در برنامهریزیها و سیاستگذاریها یاری رسان باشد.
از روشنفکری بیهویت تا روشنفکری بومی
«بعد از پیروزى انقلاب، روشنفکرى در ایران برنیفتاد ـ روشنفکرى وجود داشت ـ اما در واقع یک روشنفکرى نوین به وجود آمد. در دوره انقلاب، شاعر، نویسنده، منتقد، محقق، کارگردان، سینماگر، نمایشنامهنویس و نقاش، از دو قشر پدید آمد: یکى از عناصرى که انقلاب اینها را به وجود آورده بود و دوم عناصرى که از دوره قبل بودند و انقلاب اینها را بهکلى قلب ماهیت کرده بود.
براى اولین بار بعد از گذشت تقریبا صد سال از آغاز تحرک روشنفکرى در ایران، روشنفکرى بومى شد. آن کسانى که در مقولههاى روشنفکرى فعالترند و در مرکز دایره روشنفکرى قرار دارند ـ یعنى نویسندگان و شعرا ـ تا برسد به قشرهاى گوناگون، مثل هنرمندان و نقاشان و ... اینها براى اولین بار در این کشور مثل یک ایرانى فکر کردند، مثل یک مسلمان حرف زدند، محصول روشنفکرى و هنرى و ادبى تولید کردند؛ این شد یک دوران جدید.
البته مقاومتهایى بود، لیکن حرکت عظیم انقلابى، که همه چیز مقدمه چنین حرکتى است ـ این را شما بدانید که هر فکرى، هر قلمزدنى، هر کار کردنى، مقدمه چنین حرکتى است؛ مثل حرکتى که در انقلاب براى کشور پدید آمد ـ بزرگترین برکات را براى کشور دارد؛ لذا موج حرکت خودى و اسلامى و بومى روشنفکرى، با شعبههاى گوناگونش در کشور، همه چیز را تحتالشعاع قرار داد. از آهنگساز گرفته، تا موسیقیدان، تا هنرمند، تا ادیب، تا شاعر، اسلامى فکر کردند، اسلامى کار کردند؛ لااقل تلاش کردند که اینگونه باشند. این، پدیده بسیار نو و مبارکى بود و ادامه پیدا کرد.»[1]
«در تمام اقطار عالم، همهى روشنفکران و نویسندگان و هنرمندان و کسانى که در تبلیغات، اندک دستى دارند، باید با احساس وظیفهى کامل نسبت به این قضیه، اداى تکلیف بکنند. بعد از جنگ جهانى دوم، یهودیها در سرتاسر دنیا، براى مظلومنمایى، صدها و بلکه هزارها فیلم درست کردهاند، تا چهرهى آنها را مظلوم، و چهرهى کسانى که با آنها مقابل بودند به صورت واقعى یا غیر واقعى ستمگر نشان بدهد. تا آنجا که ما اطلاع داریم، ظلمى که امروز به ملت فلسطین مىشود، هیچوقت به مجموعهى یک ملت نشده است؛ در حالى که متأسفانه افکار عمومى دنیا، از این ظلم مطلع نیست. این، بایستى درست بیان بشود. باید فیلمها ساخته بشود، باید کارهاى هنرى انجام بگیرد تا همهى افکار عمومى دنیا بدانند که چه مىگذرد.
متأسفانه باید اعتراف کنیم که روشنفکران ما و کسانى که مىتوانستند، کوتاهى کردند. ما باید در سطح عالم، مسألهى فلسطین را آنچنان که هست، معرفى بکنیم. براى این کار باید سرمایهگذارى بشود و افراد، تلاش و کار کنند. این، نکتهیى بوده است که ما از آن غفلت کردهایم.» [2]
[1] بیانات در دیدار مسئولان صدا و سیما/ ۱۳۶۹/۰۵/۰۷
[2] بیانات در دیدار شرکتکنندگان در اولین کنفرانس اسلامی فلسطین/ ۱۳۶۹/۰۹/۱۳
انتهای پیام/ 161