به گزارش خبرنگار اخبار داخلی دفاعپرس، از نظر شهید بهشتی منادیان استعمار همواره با شعار رشد و پیشرفت مردم را به ذلت و بندگی کشاندند، از اینرو وی با طرد این اندیشه بر رهایی کامل جوامع اسلامی از بند بردگی و بندگی غرب تأکید میکند و معتقد است؛ «استقلال فکری؛ اگر کمی هم کند پیش بروید اما روی پای خودتان؛ بهتر است تا تند پیش بروید ولی روی پای دیگران.» وی انقلاب اسلامی را تصمیم مردم برای پایان دادن به هر نوع وابستگی به خارج و تکیه بر توان خود عنوان میکند و با تأکید بر این موضوع که یکی از اهداف اساسی انقلاب اسلامی اسلامی مردم ایران رسیدن به استقلال کامل است، اعتقاد دارد به پشتوانه انقلاب اسلامی، ما امروز مستقل هستیم و دیگر پایتختهای ابرقدرتها و نوچه قدرتهای جهان نمیتوانند برای ما تصمیم بگیرند.
تزریق اندیشه وابستگی
شهید بهشتی معتقد است منادیان استعمار و عاملان استبداد در کشور «ملتى را سالها با افسونها به خواب برده بودند، به ذلت کشانده بودند، به آنها به غلط چنین فهمانده بودند که این است سرنوشت شما، شما ملتى عقب مانده هستید. به آنها گفته بودند نگاه کنید به مسلمانان دنیا اگر در عالم اسلام یک کشور پیشرفته آزاد و مستقل توانستید پیدا کنید، معلوم مىشود اینها از آثار عموم اسلام است». این افراد با حمله به دین و مظاهر دینی در تلاش برای تزریق اندیشه وابستگی بودند: «مىگفتند این عمامه به سرها را مىبینید، اینها منادیان ارتجاع و عقب ماندگى و ابتذال هستند، اینها داعیان ضد ترقى و ضد تکاملاند و به آنها مىگفتند اگر ترقى و تعالى و تکامل مىخواهید به دنبال ما بیایید، به دنبال ما، فرهنگ ما، شیوهى لباس پوشیدن ما، طرز زندگى ما، حتى خط ما. اگر مىخواهید مترقى باشید باید خطتان را تبدیل کنید به خط لاتین، شما نه فرهنگ دارید، نه سابقه تاریخى درخشیدن دارید، نه اصالتى دارید، نه فکر رهایىبخش دارید، نه مذهب زنده و سازنده دارید، نه رهبر دارید، حتى رهبرانتان باید از فرنگ برگشتهها باشد! ملتى را به تیر قحطى کشانیده بودند.»
بنابراین تحت تأثیر این تبلیغات، فرد «آمريكايى و اروپايى يا روسى فكر مىكند، آمريكايى و اروپايى يا روسى زندگى مىكند، لباس مىپوشد، مىنشيند، برمىخيزد، همه چيزش، همه فرهنگى كه بينش و منش او را جهت مىدهد، فرهنگ بيگانه است. و به صورت خودكار وابسته است به غرب يا شرق» رشد میکند.
پیامدهای اندیشه وابستگی
در دیدگاه شهید بهشتی «وقتی در یک جامعه و کشوری عدل و آزادی درست پاسداری نشود، خودبهخود راه برای نفوذ بیگانه هموار میشود». و ملتی که «از یکی از جهات مثلا از جهت فرهنگی، اقتصادی، سیاسی به دیگران وابسته باشد، آزادی خود را از دست داده است». بنابراین «کشور و ملتی که به کشور و ملت دیگر حالت وابستگی و دنبالهروی پیدا کند، آزادی در این کشور خودبهخود بهخطر میافتد.» و مردم، در حلقه تنگ استعمار و استثمار فشار و خفقان و سرکوب به سر میبرند.
دولتمردان نیز، چه از نظر بافت سیاسى و چه از نظر بافت اقتصادی، چه از نظر وابستگىاى که به دنبال این بافت پیدا شده، دیگر نمىتوانند با استقلال کافى، مسائل را ببینند و تصمیم بگیرند.
راه برون رفت
شهید بهشتی با تأکید بر این موضوع که «رعایت استقلال فکری و عملی» یکی از ملزومات حیات مدنی به حساب میآید معتقد است: در طول تاریخ تنها ملتها و جمعیتهایی به عزت و پیروزی واقعی رسیدند که از وابستگیهای بردگیآور (به خصوص نسبت به ابرقدرتها و قدرتهای جهان) صددرصد چشم پوشیدند. بنابر این از نظر وی برای رهایی از وابستگی، اولین چیزى که لازم است این است که ملت به خود بیاید و بداند یک چیزى هست، اصالتى دارد، مکتبى دارد، مذهب دارد، بنیادهاى اجتماعى دارد و اگر از این بنیادهاى مذهبى اجتماعى درست بهرهبردارى کند، زنده مىشود.
شهید بهشتی معتقد است؛ «استقلال فکری؛ اگر کمی هم کند پیش بروید اما روی پای خودتان؛ بهتر است تا تند پیش بروید ولی روی پای دیگران.» بنابر این «تکیه بر خود» از دیگر عومل مهم راههای برون رفت از وابستگی به حساب میآید. و در این راه، جامعه باید سختى تحمل کند، ولى زودتر روى پاى خودش بایستد.
علاوه بر این جامعه اسلامی اگر بخواهد «به تمام معنى مستقل باشد؛ مستقل از آمريكا، مستقل از اروپاى غربى، مستقل از شوروى، مستقل از بلوک و اقمار شوروى، مستقل از هر جاى ديگر» باید «تفکر خالص اسلامى داشته باشند نه التقاطى؛ استقلال کامل، نه گرایش به شرق و پذیرش اردوگاه سوسیال امپریالیستى شرق.» در این صورت «روى پاى خودش ايستاده است، آدم است، رشد پيدا كرده است، اصالت دارد، روى پاى خودش مىايستد.» بنابر این «در خط اصیل اسلامى و در خط اصیل استقلال، رعایت کامل شعار نه شرقى و نه غربى مهم است».
از دیگر موارد مهم رهایی از اندیشه وابستگی در نگاه شهید بهشتی، قیام و مبارزه علیه ابرقدرتهای استعمارگر است، متعاقب این دیدگاه خطاب به خبرنگار برزیلى اظهار میدارد: «این پیام را به ملت خود و سایر ملتها برسانید که اى ملتهاى جهان سوم، بیایید با هم به پاخیزیم و زنجیرهاى سخت و طاقتفرسایى را که ابرقدرتها بر دست و پاى همه ملتهاى دنیاى سوم نهادند با کمک یکدیگر پاره کنیم و به آزادى و استقلال واقعى و زندگى مسالمتآمیز و واقعى جهانى برسیم.» از اینرو در تببین انقلاب مردم ایران میگوید: «ملت ما قیام کرد، خون داد، شهید داد، حرکت کرد، سالها رنج برد تا دیگر ارباب نداشته باشد.» در نتیجه «به برکت دهها سال مبارزه و بهصورت دادن دهها هزار شهید و مصدوم انقلاب و رنجهاى گوناگون که در این راه کشیده شده است، هم استقلال را بهدست آوردیم و هم آزادى را و هم جمهورى اسلامى را».
انقلاب اسلامی عامل رهایی از وابستگی
شهید بهشتی یکی از اهداف اساسی انقلاب اسلامی مردم ایران را رسیدن به استقلال کامل میداند و میگوید: «ما وقتى شعارِ استقلال مى دادیم، تا عمق معناى آن را مى فهمیدیم.» بنابراین وی انقلاب اسلامی را تصمیم مردم برای پایان دادن به هر نوع وابستگی به خارج و تکیه بر توان خود عنوان میکند و با اشاره به این موضع که استقلال و آزادی زیربنای نظام جمهوری اسلامی را تشکیل میدهد، میگوید: «اهتمام این نظام است به استقلال و آزادیهاى فردى و اجتماعى انسان تا آخرین سرحد ممکن، و جلوگیرى از اسارت انسان در چنگال استبداد داخلى و فردى و گروهى و طبقهاى یا استعمار خارجى. اهتمام این نظام است به آزادى و استقلال انسان و جلوگیرى از استثمار انسان به دست سرمایه دارى داخلى یا خارجی.»
وی تجربه انقلاب اسلامی را در این زمینه موفق میداند و اعتقاد دارد: ما امروز مستقلیم و خودمان درباره اوضاع و احوال داخلی و خارجیمان مطالعه میکنیم، خودمان تصمیم میگیریم، دیگران نه برای ما و نه به جای ما درباره مسائل ایران امکان تصمیمگیری ندارند.» بنابر این ما امروز مستقلیم و در پایتختهای ابرقدرتها و نوچه قدرتهای جهان برایمان نمیتوانند تصمیم بگیرند.
و خطاب به نظامیان ارتشی عنوان میکند: جامعه ايران امروز در نظام جمهورى اسلامى، استقلال بهدست آورده و ديگر شما سربازان و درجهداران و افسران، وابسته به گروهبانها و استوارها و افسران بيگانه نيستيد و واقعآ امروز مىتوانيد سرفراز باشيد كه در سرزمين خودتان و براى خودتان و در خط آرمان خودتان هستيد.
انتهای پیام/ 151