چهل‌سالگی سرو/

نگاهی به زندگی شهید «محمدرضا میرزایی امیرآبادی»

به مناسبت گرامی‌داشت چهلمین سالگرد دفاع مقدس، زندگی‌نامه شهید «محمدرضا میرزایی امیرآبادی»، توسط اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس یزد منتشر می‌شود.
کد خبر: ۴۳۱۹۸۶
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۹۹ - ۲۳:۱۱ - 16December 2020

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از یزد، شهید «محمّدرضا میرزایی امیرآبادی» فرزند غلامرضا، در تاریخ ۱۳۴۲/۸/۱ هجری‌شمسی در خانوده‌ای مذهبی در اردکان متولّد شد. او پنجمین و اولّین و تنها فرزند پسر خانواده میرزایی بود؛ لذا تولّد او بسیار خانواده را خوشحال و مسرور کرد.

پر واضح است که برای والدین بسیار عزیز بود. پس از انتخاب نام نیک در تربیتش کوشیدند. او کودکی را در سایه محبّت پدری زحمتکش و کشاورز و در دامان پر مهر مادری خانه‌دار و متدیّن و ولایی گذراند. در یکی از دبستان‌های یخدان میبد دوره ابتدایی را گذراند؛ سپس تحصیل را رها کرد و به شغل بنّایی مشغول شد.

سنّ واقعی شهید میرزایی ۵ سال از سنّ شناسنامه‌ای او بیشتر بود؛ لذا زمانی که به سن ۱۹ سالگی رسید؛ یعنی در بهار ۱۳۵۷، با دختری عفیف و متدیّن از اردکان که دختر خاله‌اش بود ازدواج کرد؛ چون سنّ شناسنامه‌ای او ۱۵ سال و مدّت زیادی به سربازی‌اش مانده بود، ثمره این ازدواج سه فرزند پسر بود.

زمانی که به سنّ قانونی شناسنامه‌ای برای خدمت سربازی رسید، به خدمت سربازی رفت و خوشحال بود که خدا می‌خواسته در نظام جمهوری اسلامی خدمت کند که شناسنامه‌اش ۵ سال پس از تولّدگرفته شده است. ۴۰ روز اوّل را در شاهرود به آموزش گذراند.

سپس تربیت صحیح و طینت پاک، او را بر آن داشت که از عمر و فرصت پیش آمده استفاده بهینه کند و با یک تیر دو نشان زد؛ داوطلب خدمت در مناطق عملیّاتی و غرب کشور شد و همسنگر قدسیان و شیر مردان جبهه‌های نبرد با دشمنان اسلام شد، هم خدمت سربازی را انجام داد و هم دینش را نسبت به انقلاب ادا کرد. شهید میرزایی جوانی بود بسیار خوش اخلاق و مردمی؛ عاشق خدمت به مردم بود.

اهل نماز اوّل وقت و جمعه و جماعت بود. تا می‌توانست نماز جمعه‌اش ترک نمی‌شد. او عاشق انقلاب و امام و اهل بیت (ع) خصوصاً امام حسین (علیه السّلام) بود. امکان نداشت پس از آشامیدن آب یادی از لب تشنه امام حسین (ع) نکند. بسیار حسّاس بود که در آب اسراف نشود و می‌گفت: «این همان آبی است که لب‌های خشک امام حسین (علیه السّلام) به آن نرسید تا شهید شد.» علاوه بر عمل به واجبات و ترک محرّمات به مستحبّات بسیار اهمّیّت می‌داد.

به والدین بسیار احترام می‌گذاشت و کمک کار آن‌ها بود. سرانجام این رزمنده دلیر اسلام پس از ۴ نوبت اعزام به جبهه و گذراندن بیش از ۱۱ ماه از عمر کوتاه و با برکت خویش در جهاد و دفاع از میهن اسلامی در ناحیه غرب کشور در مسئولیّت‌های تک‌تیراندازی تا رانندگی آمبولانس، در تاریخ ۱۳۶۳/۱/۱۸ در منطقة عملیّاتی پیرانشهر بر اثر اصابت گلوله به پهلوی چپش به شدّت مجروح شد و بر اثر شدّت جراحات روح بلندش به بهشت پر کشید و به خیل شهدا پیوست و موجب سرافرازی خود، خانواده و اسلام شد.

پیکر پاک و مطهرش پس از تشییع با شکوه توسط مردم قدرشناس اردکان و میبد به علت سکونت والدینش در گلزار شهدای امیرآباد به خاک سپرده شد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار