به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، تمامی هندسه مقاومت با گستره جغرافیایی آن سردار سلیمانی را درک کرده است. در سطح افکار عمومی گرفته تا فرماندهان نظامی و تصمیم گیران سیاسی از وی تأثیر گرفته اند. او در عمق نبرد میدانی و اعتقادی در منطقه تأثیرگذار بود. حتی در جغرافیای یمن که مرزهای آن فاصلههای زیادی با محور مقاومت داشت. کشوری که قرار بود در عملیاتی با نام توفان قاطعیت و هزینههای هنگفت سعودی و آنچه ائتلاف سعودی نامیده میشود، در هفتههای آغازین نابود شود، اما امروز یک توازن سیاسی و نظامی در منطقه ایجاد کرد.
«طالب الحسنی» تحلیلگر سیاسی که یک یمنی است در گفتوگویی درباره ویژگیهای سردار سلیمانی میگوید: عملیات ترور سردار شهید قاسم سلیمانی به دلیل راهبردی صورت گرفت که آمریکاییها ناتوان از مقابله با آن بودند. یکی از ابعاد مهم سردار سلیمانی این بود که وی یکی از تصمیم گیرندگان راهبرد تغییر مقاومت در منطقه بشمار میآید. وی یک وزنه سنگین در جبهه نبرد با محور آمریکایی اروپایی صهیونیستی به شمار میآمد چرا که یک شخصیت استراتژیک نظامی، سیاسی و دینی محسوب میشد.
درست است که بسیاری از کشورهای اروپایی و برخی کشورهای عربی سرسپرده و حتی برخی شخصیتهای آمریکایی خوشحالی خود را از هدف قرار دادن سردار سلیمانی نشان ندادند، اما در عمق وجودشان از این ترور بزدلانه راضی بودند.
وی در ادامه افزود: به همین دلیل، ایران معتقد نیست که واکنش به عملیات ترور، به صورت حمله متقابل صورت میگیرد بلکه خیلی زود، یک واکنش راهبردی و استراتژیک تعیین و اعلام کرد که پاسخ انتقام جویانه به صورت اخراج نظامیان آمریکایی از منطقه صورت خواهد گرفت چرا که این همان پروژهای بود که سردار سلیمانی آن را دنبال میکرد؛ این همان پروژهای است که سردار سلیمانی به صورت گام به گام طی دو دهه در داخل ایران و خارج از آن و در عمق منطقه درگیری به دنبال اجرای آن بود.
این تحلیلگر یمنی در خصوص تلاشهای سردار سلیمانی برای تقویت اتحاد در محور مقاومت بیان کرد: تقویت اتحاد در داخل محور مقاومت که توسط شخص سردار سلیمانی صورت گرفت یکی از معجزههای این مرد اسطورهای و افسانهای بود. بخشی که رسانهها در خصوص تلاشهای سردار سلیمانی از آن پرده بر میدارند بیانگر میزان خسارتهایی است که دشمن متحمل شده است؛ در اینجا منظور از دشمن تنها آمریکا نیست بلکه مجموعه کشورهای سرسپرده اروپا و غرب آسیا و همپیمانان آن محسوب میشود.
الحسنی در خصوص اوضاع منطقه قبل از ترور سردار سلیمانی و بعد از آن تاکید کرد: زمانی که ما از مرحله قبل از ترور سردار سلیمانی و مرحله بعد از وی سخن میگوئیم به این معنی است که سردار سلیمانی، مرد استراتژی و به وجود آورنده تغییرات بزرگ، همچنان زنده است و حضور دارد و گرههایی که در برابر حضور دشمن آمریکایی، اسرائیلی و اروپایی در غرب آسیا ایجاد کرده هم چنان سفت و محکم است.
اگر بخواهیم به صورت خلاصه بگوییم، باید از این تعبیر استفاده کنیم که مهندس تغییرات در منطقه ترور شد، اما نقشه و سنگ بنایی که سردار سلیمانی وضع کرده، همچنان در حال تجدید است؛ مانند انقلاب جهانی امام حسین (ع) و انقلاب امام خمینی (قدس) که هم چنان تازه و زنده بوده و یک نقشه راه مشخصی را در برابر ما قرار میدهد و به یک مرحله زمانی موقت منحصر نیست.
وی در خصوص تلاشهای محور آمریکایی صهیونیستی برای تجزیه منطقه گفت: از سال ۲۰۱۱ تا سال ۲۰۱۴ منطقه در برابر یک تحول مهم قرار داشت. تغییر رژیمهای عربی در جریان بهار عربی باعث شد یک شرایط مه آلود و مبهم در برابر ملتهای عربی و اسلامی به وجود آید. ملتها در سایه ظلم حاکمان رژیمهای عربی، به دنبال ایجاد تغییرات بودند. آنها رژیمهای حاکم را ساقط کردند، اما برای مرحله بعد از آن یک استراتژی مشخص تدارک ندیده بودند. آنها نمیدانستند ماهیت نظامی که خواهان آن هستند چیست. این در حالیست که آمریکا به این مرحله به عنوان مرحله کنار گذاشتن مهرههای سابق و سر کار آوردن مهرههای جدید نگاه میکرد.
در یمن این انحراف با انقلاب نیروهای انصارالله تصحیح شد، اما در برخی دیگر از کشورها، آمریکا از داعش و القاعده و گروههای تروریستی دیگر برای برهم زدن اوضاع استفاده کرد. ناتو در لیبی مداخله کرد و داعش به سمت عراق هجوم آورد. نمیتوان داعش را از آمریکا جدا دانست؛ داعش دارای یک رژیم مستقل نیست. مقامات آمریکایی اذعان کرده اند که این تشکیلات تروریستی ساخته دست خود آنها است. در اینجا نقش سردار سلیمانی برای تصحیح این انحراف بزرگ به میان میآید.
الحسنی در خصوص نقش سردار سلیمانی در نابودی داعش تصریح کرد: سردار سلیمانی فرمانده نبرد مهم برای نابودی داعش و اخراج عناصر این تشکیلات تروریستی از سوریه و عراق به شمار میآید. هیچ کس در این مسأله شک و اختلافی ندارد. وی یک فرمانده میدانی و رهبر سیاسی بود که باعث ایجاد تغییراتی شد که آمریکا و کشورهای اروپایی آن را پیش بینی نمیکردند.
آمریکا و اروپا به دنبال سیطره داعش و گروههای تروریستی دیگر بر منطقه و ایجاد آشوب در آن بودند. بعد از این مرحله، عناصر این کشورها به همراه کشورهای عربی سرسپرده، وارد منطقه شده تا عناصر داعش را از آن خارج کرده و یک رژیم تابع، بر سر کار آورند.
وی در ادامه افزود: هیچ کدام از این اهداف محقق نشد چرا که راهبردی که سردار سلیمانی در قلب آن قرار داشت به سمت اخراج عناصر داعش از منطقه به دور از مداخلات نظامی خارجی حرکت کرد. البته عنصر سرعت نیز در این راهبرد مد نظر قرار داشت تا اوضاع انسانی وخیمتر نشود. این استراتژی بسیار مهم به یک فرمانده نظامی و دینی و سیاسی که بتواند در یک منطقه چند وجهی، تعادل ایجاد کند نیاز داشت.
باراک اوباما رئیس جمهور اسبق آمریکا مدعی شده بود که بیرون کردن داعش از عراق به ۲۰ سال زمان نیاز دارد! زیرا استراتژی آمریکا به این زمان نیاز دارد تا بتواند با ایجاد تغییراتی در منطقه، بقای طولانی خود را در آن تضمین کند.
این تحلیلگر یمنی هم چنین ادامه داد: قرار بود این اقدام با کمک عناصر وابسته به آمریکا از جمله رژیمهای عربی سرسپرده با هدف ایجاد تغییرات در لبنان، سوریه و عراق و نابودی محور مقاومت صورت بگیرد.
میتوان شکست پروژه آمریکا را در سایه سقوط رژیمهای عربی تابع آنها دید؛ این در حالی است که نظام حاکم بر سوریه با کمکهای ایران، روسیه و حزب الله و نیروهای مقاومت توانست شهرهای خود را از دست داعش و گروههای تحت حمایت آمریکا آزاد کند. در خصوص عراق نیز همین مسأله صدق میکند.
آمریکاییها بعد از تمام آنچه که گفته شد خود را در پشت برخی عناصر تابع خود در سوریه پنهان کردند؛ عناصری که مانع از بازگشت آوارگان سوری به کشور خود شده و با طرح ادعای استفاده از سلاحهای شیمیایی در سوریه و تحریمهای اقتصادی علیه دمشق، برای تحقق اهداف خود تلاش میکنند. ما در تمام این دستاوردهای مهم و راهبردی، حضور جاودانه و ابدی سردار سلیمانی را حس میکنیم و درمی یابیم.
منبع: مهر
انتهای پیام/ 341