گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: صبحهای جمعه حرم امام هشتم (ع) صفای دیگری دارد؛ قرار بود آن صبح جمعه هم، مانند همیشه زائران حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در فراق امام زمان (عج) خود «ندبه» سر دهند؛ اما اینبار پیش از آغاز دعای «ندبه»، سوز ندبهای دیگر در حرم امام مهربانیها (ع) پیچید و فراق یکی از خادمان افتخاری این حرم مطهر، جگرها را سوزاند؛ آنوقت بود که فریاد «اللهم عجل لولیک الفرج» منتظران، رنگ و بویی دیگر پیدا کرد، تا ظهور منتقم (عج)، پایانی باشد بر عمر خبیث جنایتکاران و شیطانصفتانی که چند ساعت قبل از آن، یعنی ساعت ۱:۲۰ بامداد، دست خود را به خون مردی آلودند که عمری را برای امام زمان خود سربازی کرد و تا نفس در سینه داشت، لحظهای در راه مبارزه با دشمنان خدا در سراسر جهان اسلام، از پای ننشست.
صفهای نماز صبح هنوز پابرجا بود و زائران گوشهای خود را به سخنانِ سخنران سپرده بودند؛ غافل از اینکه تا دقایقی دیگر این گوشها خبری را میشنود که تا لحظاتی از شنیدن باز میایستند. حجتالاسلام «فرحزادی» سخنان خود را قطع کرد و گفت: «من معمولاً دوست ندارم خبر ناگوار را بگویم، ولی چون این شخصیت، شخصیت فوقالعادهای بوده و صبح جمعه انشاءالله به نیابت از ایشان زیارتنامه بخوانیم؛ دقایقی قبل شبکه خبر، این خبر تأسفآور را پخش کرد که سردار بزرگ اسلام شهید سردار «قاسم سلیمانی» را متأسفانه آمریکاییهای جنایتکار، لحظاتی قبل در فرودگاه «بغداد» با بالگردهای خود، بهشهادت رساندند و همچنین «ابومهدی المهندس» سرپرست بسیج مردمی عراق را...»؛ آنجا بود که ناگهان اشکها سرازیر شده و فریادهای زائران، رواق امام خمینی (ره) را پر کرد از شعار «مرگبر آمریکا».
آری! این تنها گوشهای از واکنش ملت ایران به لحظه شنیدن خبر شهادت سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و یارانش بود، شهادتی که قلمها باید درباره آن مقتل بنویسند؛ از بدنی که همانند علیاکبر (ع) ارباًاربا شد، از دستی که همانند قمر بنی هاشم (ع) قطع شد، از قاسمی که همانند قاسم بن الحسن (ع) فدای ولایت شد، از نفس مطمئنهای که راضی و خرسند، همانند علی بن موسی الرضا (ع) غریبالغربا و دور از وطن، به سوی پروردگار خود رجعت کرد، از سرداری که همانند حسن بن علی (ع) گرفتار خیانت شد، از فرزندان شهدای مدافع حرمی که مانند رقیه و سکینه (س) یتیم شدند.
اولین «سیلی سخت»
حماسه بزرگداشت و تشییع میلیونی پیکرهای مطهر شهیدان حاج قاسم سلیمانی، ابومهدیالمهندس و همراهان آنها، اولین سیلی سخت بر صورت جنایتکاران استکبار جهانی، خصوصاً دولت تروریست آمریکا شد؛ تا جاییکه ژنرالهای جنگ نرم استکبار را متحیر کرد. ساعتی از شنیدن خبر شهادت فرماندهان مقاومت نگذشته بود که خروش قلبهای خشمگین و چشمهای گریان آغاز شد و مردم سراسر کشور بهصورت خودجوش به خیابانها آمدند.
آنچه که در ادامه میخوانید، تنها گوشههایی از خروش قلبهای خشمگین و داغدیده، در روزهای ابتدایی شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس و همراهان آنهاست.
انتقام سختی در انتظار جنایتکاران است
آنچه درباره نحوه اطلاع رهبر معظم انقلاب اسلامی از شهادت «مالک اشتر» خود بیان شده، این است که این خبر سوزناک در همان سحرگاه ۱۳ دی، به ایشان اطلاع داده شده است و حضرت امام خامنهای (مدظلهالعالی) با صلابت و آرامشی مثالزدنی، به هدایت امور پرداختهاند.
صلابت و آرامش رهبر معظم انقلاب اسلامی پس از شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی، ابومهدیالمهندس و همراهان آنها را میتوان در پیام تسلیت ایشان مشاهده کرد؛ پیام مقتدرانهای که مرهمی بر دل داغدیده ملت ایران و دیگر آزادگان جهان اسلام شد و در مقابل، پیام «انقام سخت» و «خونخواهی» را به جنایتکارانی مخابره کرد که دست پلید خود را به خون مالک اشتر ایشان و دیگر شهدای آن حادثه تروریستی، آلودند.
خروش مردم در زادگاه سردار دلها
خروش قلبهای خشمگین و چشمهای گریان در دیار کریمان، زادگاه سردار دلها بینظیر بود؛ مردم همزمان با اقامه نماز جمعه به خیابانها آمدند و با در دست داشتن تصاویر سرداران شهید مقاومت، در فراق قهرمان دیار خود گریستند؛ قهرمانی که نهفقط متعلق به استان کرمان، بلکه متعلق به تمامی آزادیخواهان جهان اسلام بود.
ای لشکر حیدر کرار، خنجر یمنی را بردار
در تهران، از همان صبح فردای شهادت سردار دلها، جمعیت کمنظیری در نماز جمعه شرکت کردند؛ بعد از اقامه نماز، خیابانهای اطراف مصلی امام خمینی (ره) بوی شهید و شهادت گرفت؛ بر جمعیت همینطور افزوده میشد تا اینکه حرکتی خودجوش شکل گرفت و آنگاه بود که سیل جمعیت در خیابان شهید بهشتی (ره) بهراه افتاد. مردم سراسر خشم انقلابی بودند و اشک و ناله و آه، نه از جهت اینکه کار «جبهه مقاومت» تمام شده است؛ چراکه این وطن قاسم سلیمانیهای دیگری نیز دارد؛ بلکه خشم انقلابی و اشک و ناله و آه مردم، از عشق و علاقهای بود که به سردار قلبشان داشتند.
نوای مداحی معروف «میثم مطیعی» که میخوانَد: «ای لشکر حیدر کرار، خنجر یمنی را بردار»، با شعارهای «سپاه باصلابت، انتقام، انتقام» ، «مرگبر آمریکا» و... مردم آمیخته بود، انگار که واقعاً مردم خنجر را در دست گرفته و بهسوی کاخ سفید میرفتند و مانند دسته عزاداری سقای دشت کربلا، دوبیتی معروف «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد...» را میخواندند.
جمعیت کمکم، سینهزنان همراه با پرچمهای سرخ حسینی، زرد حزبالله و پرچم سهرنگ ایران، از مقابل سینما «آزادی» عبور کرد، درحالی که تصویر شهید حاج قاسم سلیمانی بر روی مانیتور تبلیغاتی سینما «آزادی» نقش بسته بود؛ گویی که انگار حاج قاسم از بالای سر مردم، دست نوازش خود را بر سر ملت انقلابی کشیده است. راهپیمایی تا میدان ولیعصر (عج) ادامه داشت و این تنها بخشی از خشم انقلابی مردم تهران در روز اول شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی بود.
پرچم عزا بر گنبد امام رضا (ع)
برگردیم به مشهد؛ بعد از اعلام خبر شهادت سردار دلها و همرزمانش، همانند دیگر نقاط کشور، غم و سوز و آه، صحنها و رواقهای حرم امام مهربانیها (ع) را فرا گرفت و پرچم عزا، بر گنبد طلای ولی نعمت کشورمان برافراشته شده و سپس تصویر سردار شهید حاج «قاسم سلیمانی» در لباس خادمی حرم، بر فراز ایوان طلای حرم مطهر قرار گرفت.
سایه آفتاب بر منزل دوست
میگویند؛ رسم آفتاب صولتان این است که با گرمابخشی به دلهای غمدیده، گل عشق و امید میرویانند. آری چهزیبا حضور امام خامنهای (مدظلهالعالی) در منزل سرباز وفادار، نترس و شهید او، گواهی داد که قصه علی (ع) و مالک، افسانه نیست، بلکه حکایت عاشقی کردن سربازان اسلام برای امامشان است.
انتهای پیام/ 113