به گزارش خبرنگار دفاعپرس از گرگان، «محمداسماعیل صلبی» در سومین روز از آبان 1329 در روستای سرطاق از توابع بندرگز قدم به عرصه گیتی مینهد. در خانوادهای مذهبی رشد مییابد و از همان اوایل کودکی همانند برادر بزرگش محمدنقی روحیه ستیزهجویی و مبارزهطلبی با کفار و منافقین با جانش عجین میشود.
در سال 1349 در سن 18 سالگی به خدمت سربازی فراخوانده میشود و بعد از پایان خدمت در سال 1351 به استخدام گمرک خرمشهر درمیآید.
سال 1353 سال ازدواج است که ثمره این ازدواج سالها بعد دو پسر به نامهای محمدعلی و روحالله و دو دختر به نامهای زکیه و صفیه است.
از همان سالهای ابتدای استخدام، بارها علیه سیاست حکومت شاهنشاهی اعتراض میکند و چند بار به علت درگیری با عوامل طاغوتی به زندان میافتد. تا اینکه سال پنجاه وشش به نوشهر مازندران منتقل میشود. از آنجایی که این دوران، دوران شکلگیری انقلاب اسلامی است فعالیتهای انقلابی او هم از همین دوران شدت بیشتری مییابد. فعالیتهایش در گرگان به اوج خود میرسد. پا به پای برادر با برپایی جلسات محرمانه و تنظیم برنامههای راهپیمایی به تلاشهای شبانهروزیاش شدت میدهد و به خاطر همین مهم، بارها و بارها همراه دوستانش از طرف ساواک تحت تعقیب قرار میگیرد.
سال 57، سال پیروزی انقلاب و ورود امام، به تهران میرود و جزو استقبالکنندگان حضرت امام قرار میگردد. سال پنجاهوهشت به همت برادرش از گمرک نوشهر به گرگان منتقل میشود و همان سال در اداره دارایی گرگان، انجمن اسلامی را تشکیل میدهد و خودش مسئولیت آن را به عهده میگیرد.
با شروع جنگ تحمیلی در اولین روزهای جنگ به جبهه روی میآورد و در عملیاتهای زیادی ازجمله محمدرسول ا...، والفجر8 و کربلای4 شرکت میکند و هیچگاه از جبهه رفتن باز نمیماند.
اما سیمای مهربان و ساده و بیآلایش محمداسماعیل همیشه نجوای صداقت و سادگی خاصی داشته است که هر کسی را به مجذوب خود میکند و این سادگی و آرامش و صبوریاش با راز و نیازهای شبانه با معبود در جبهه چند برابر میشود.
تا اینکه این آرامش با وصل حق و دیدار یار به نهایت خود میرسد و محمداسماعیل بیپروا، همگام با برادر خود، محمدنقی بعد از سالها مجاهدت در صحنه انقلاب و حضور مستمر در جبهههای نبرد، مظلومانه به شهادت میرسد و هر دو در شب عملیات کربلای4 به دیدار حق میشتابند.
تاریخ شهادت این سردار افتخارآفرین اسلام روز 1365/10/4 است و چند روز بعد هم در زادگاهش تشییع میشود.
انتهای پیام/