گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ «محسن اسلامزاده» را دیگر با مستندهای جسورانهاش باید شناخت، آثاری که ساخت آنها ساده نیست اما سندهایی مانا در حوزههای مختلف به شمار میآیند. فیلم مستند «آلوسان» که در چهاردهمین جشنواره سینماحقیقت در حال اکران است از این قاعده مستشنی نیست. اسلامزاده اینبار دروبینش را به به قلههای بلند و برفگیر در ارتفاعات آذربایجان غربی و نقطه صفرمرزی برده است.
«آلوسان» نام پاسگاهی هممرز با ترکیه است و این فیلم روایت زندگی توام با مرارت و سختی سربازان و نیروهای مرزبان مستقر در این پاسگاه است. اسلامزاده به هیج عنوان سعی نکرده تا خود را درگیر موضوعاتی دستنیافتنی کند و رمز موفقیت فیلم نیز در همین است. «آلوسان» نه موضوع مشخصی دارد و نه روایتی که به اتکای آن فیلم را دنبال کرد.
مستند «آلوسان» چیزی نیست جز خود آلوسان، در واقع کاراکتر اصلی فیلم یک پاسگاه مرزی است و مرزبانانی که باید خود را با شرایط سخت و جغرافیایی آن تطبیق دهند. در این فیلم شخصیت بارزی نداریم تا به اتکای آن به درون فیلم راه پیدا کنیم، در «آلوسان» یک پیکره واحد به نام مرزبان روبهرو هستیم و نه حتی مرزبانها، دوربین سربازان پاسگاه را نه منفرد از یکدیگر به تصویر کشیده و نه آنها را در لانگشات قرار داده است به همین دلیل فیلم یک کلیت واحد به خود گرفته است که میتوان از همین فرم به ظاهر ساده به محتوای عمیق آن رسوخ رد.
وجود مرزبانهای در گوشه کوشه مرزهای کشور چیزی نیست حراست از مرزها برای حفظ وحدت و انسجام و یکپارچگی کشور، آنچه را که «آلوسان» نیز در معرض نمایش میگذارد تداعی کننده همین معنا است. سرباز و فرمانده پاسگاه و حتی خود پاسگاه هر یک بخشهایی از یک موجودیت هستند که به هر ترتیبی که شده باید حفظ شود و حیات آن مخاطره نیفتد.
فیلم همچنان که از یک بیآغاز شروع میشود به ظاهر ناتمام هم به پایان میرسد، یعنی بدون آنکه شاهد اتفاقی خاص باشیم وارد دنیای «آلوسان» میشویم و بدون هیچ اتفاقی خاصی نیز به اتمام میرسد؛ این شاید به این معنی باشد که «آلوسان» حیاتی ابدی دارد و طبعا آدمهای آلوسان که بخش تفکیک ناپذیر آن هستند باید بمانند. کلام آخر اینکه «آلوسان» موجودیتی به نام ایران است که با همه سختیها و مرارتهایی که ممکن است ما را تهدید میکند باید حفظ و حراست شود.
انتهای پیام/ 161