به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در سالروز شهادت سردار شهید «جعفر شیرسوار» وصیتنامه این شهید را از نظر میگذرانیم.
شهید «جعفر شیرسوار» فرزند «عبدالله» یکم آبان ۱۳۳۴ در قائمشهر به دنیا آمد و در سوم دی ۱۳۶۵ در هفتتپه به شهادت رسید.
وصیتنامه شهید:
بسم الله الرحمن الرحیم
و اگر فضل و رحمت خدا در رأفت و مهربانی او شامل حال شما (مؤمنان) نبود در عقاب گناهان تعجیل کردی و توبه نپذیرفتی. (سوره نور آیه ۲۰) ای کسانی که به خدا ایمان آورده اید، زنهار پیروی شیطان مکنید که هر کس قدم به قدم از پی شیطان رفت او به کار زشت و فکرش امید دارد (عاقبت هلامک میگردد) و اگر فضل و رحمت خدا شامل ما نبود، احدی از شما (از گناه و زشتی) پاک و پاکیزه نشدی، لیکن خدا هرکس را میخواهد منزه و پاک میگرداند که خدا شنوا (به ندای خلق) و دانا (به احوال بندگان) است. (سوره نور آیه ۲۱).
بنا به حکم فرمانده کل قوا، حضرت امام امت، مبنی بر دفاع از حریم اسلام و کشور اسلامی در لباس مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمدم؛ و تعهد نمودم تا اخرین نفس، در مقابل اشرار و استکبار جهانی به سرکردگی ابرجنایتکاران غرب و شرق مبارزه نمایم.
در ادامه باید تذکر دهم، هرکس در هر لباس بخواهد مانع حرکتمان شود او را از مسیر راه کنار خواهیم زد و بر او نفر خواهیم داشت.
قبل از هرچیز باید متذکر شوم، اولاً وصیتنامه خود را به عنوان راهگشای مسلمین، طرح ریزی خواهم نمود. ثانیاً مسائل شخصی چیزی قابل عرض نیست که باید جداگانه یادداشت کنم. حتی برای فرزندم هیچ چیز باقی نگذاشتم، آنچه را که فرزندم محمدعلی در آینده نیاز دارد سفارش لازم را به مادرش که همسرم میباشد توصیه نمودم، تنها ارث من برای فرزندم، ایجاد خط حزب الله و سرباز امام زمان (عج) بودن و در خط امام خمینی میباشد.
خداوندا! تو شاهد بودی چقدر به خاطر انقلاب، در جای خلوت خون دل خوردم و ظاهرم را حفظ نمودم که مبادا یأس و نا امیدی به کسی دست بدهد.
در این لحظه حساس که برادران و خواهران مسلمان با تمام وجود خود در مقابل عناصر ضدانقلاب و شورشگر با خون خود ایستادگی میکنند، به این فکر افتادم که هرچه زودتر خودم را برای مردان آماده نمایم؛ لذا تصمیم گرفتم آنچه را که در نظرم هست به عنوان وصیت بر روی کاغذ بیاورم.
هر مسلمان متعهد، مسئول است قبل از مردن وصیت نامهای از خود به جای بگذارد، و من هم، چون احساس مسئولیت میکردم ناچار با کمال دستپاچگی آنچه را که در ذهنم میآید یادداشت میکنم.
۱- قبل از هر چیز از تمام برادران و خواهران تقاضا دارم که به یاد مردن باشند، منظورم این است که با کمال جدیت احکام اسلامی را اجر کنید.
آنچه را که امام خمینی پیام میدهد، سعی کنید پیام امام را اجر کنید، تابع احساسات خود نباشید از دین خود را انقلاب اسلامی کاملاً حفاظت نمائید.
مبادا روزی امام را تنها بگذارید. هرکسی را که امام تأئید کرده شما هم موظف هستید با تمام وجودتان از نماینده امام پشتیبانی کنید. نماز را به پای دارید، مبادا نماز را سبک بشمارید. هر کاری را که انجام میدهید فقط برای رضای خدا باشد، نه رضایت هوی و هوس خود.
۲- از تمام برادران پاسدار انقلاب اسلامی، عاجزانه میخواهم با تمام وجودشان با نفس خود مبارزه کنند تا بتوانند در مقابل عناصر ضدانقلاب آگاهانه عمل نمایند، جهاد کنید، جهاد اکبر، علیگونه قدم بردارید، علیگونه بخوانید و علی گونه بیندیشید.
خداوندا! تو میدانی تمام تلاش و هدفم فقط و فقط جهت برپائی حفظ دین و انقلاب بود و تو میدانی اگر میخواستم دنبال مادیات دنیا بروم، وضع مالیام از خیلیها بهتر بود حتی اگر دنبال پست و مقام هم میرفتم باز تو میدانی که زمینه پست و مقام مهیا بود و حالا هم که به جبهه آمدهام باز هم، تو میدانی که فقط برای کسب رضای تو آمدهام و برای اینکه فعلاً فقط جنگ هست که سرنوشت انقلاب اسلامی را مشخص میکند؛ و اگر در حین جنگ سعادت شهادت را یافتم و به آرزوی خود رسیدم و اگر زنده ماندم با تجربه بهتری در آینده از دین اسلام که بالاترین ادیان میباشد حفاظت خواهم کرد و اگر هم قدرت نداشتم خود فعالیت کنم، فرزند خویش را تربیت اسلامی میکنم که با تمام جان و مال در خدمت اسلام باشد.
پاسدار واقعی باشید، از منافع شخصی خود حفاظت نکنید، از دین و قرآن حفاظت کنید. قرآن بخوانید و یاد بگیرید وقتیکه خوب قرآن را یاد گرفتید، به دیگران بیاموزید و حق مستضعفان را از ظالمان بگیرید.
از روی قانون اسلامی حرکت کنید، وحدت کلمه را در داخل خودتان حفظ کنید تا بتوانید مسلمین را دعوت به وحدت کلمه بکنید. از روحانیت حمایت کنید، اسلام منهای روحانیت صفر میباشد. اگر روحانیت تنها باشند، دشمن به آرامی در داخل شما نفوذ کرده و سنگر مقاومت شما را بهم میزنند. این روحانیت است که از شما حفاظت میکند، البته با بینش عادلانه و مظلومانه شما را رهبری کرده و حرکت دشمن و چهره آنها را با بینش اسلامی به شما نشان میدهد. ناگفته نماند هرکسی مثل روحانیت فکر بکند همانگونه پیش میرود.
۳- از تمام برادران و گروههای سیاسی، میخواهم آگاهانه راه خود را انتخاب کنند. برادران عزیز به قول امام حسین (ع) دین نداری در جهان لااقل آزاده باش.
خودتان را آلت دست دشمن قرار ندهید. فکر کنید در این موقعیت حساس به این دولت انقلابی اعتراض میکنید به نفع چه کسی تمام میشود، معلوم است، به نفع دشمن، همان دشمنی که تو بر علیه او شعار میدهی، بدون آنکه خودت متوجه بشوی، داری به دشمن کمک میکنی.
اینطور مسائل را تاریخ بارها نشان داده است، و بعد هم پشیمان میشوید، دوره مصدق را به یاد آورید، و جلوتر از آن میرزا کوچک خان را و باز هم به جلوتر برویم و تاریخ را ورق بزنیم، میبینیم به انقلابهای گذشته چگونه ضربه زدند و چه افراطی بودند و دست به این عمل زدهاند، همان افرادی بودند که انقلاب کردند و همان افراد به خاطر اینکه انقلاب کرده بودند توفیق بیجا از انقلاب خودشان داشتهاند، در نتیجه با دست خودشان انقلاب را به سقوط کشیدند و بعد هم پشیمان میشدند. چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی.
خداوندا! غم و درد من از دشمن نیست که در مقابلم رجزخوانی میکند، بلکه از دوستان و خویشاوندانی هست که هنوز مرا نشناختهاند. در تمام طول انقلاب سعی کردم خودم را به آنها بشناسانم و خیلی از حرفها و مسائل جنگ و انقلاب و تاریخ را حضوراً با همه دوستان و آشنایان در میان گذاشتم، چه شبها تا به صبح که خود آنها شاهد هستند صحبت کردیم و آنقدر به هم نزدیک شدهایم، که همه حرفها را از نگاههای همدیگر میفهمیدیدم، خیلی خوشحال شدم که حداقل توانستم خودم را به عنوان یک فرد ساده انقلابی به آنها بشناسانم.
متأسفانه با همه این نزدیکی باز مرا نشناختهاند و مثل دشمن، کج اندیشی و شایعه سازی میکردند، وقتی آنها نزدیکترین دوست خود را نشناختهاند چگونه میخواهند انقلاب اسلامی را درک کنند و بشناسند. آنهائی که هنوز گوش به حرفهای رادیوهای بیگانه میدهند و از آنها کسب اطلاعات منفی میکنند، و تمام حرکتهای انقلابی را به قول خودشان انحرافی میدانند.
آنهائی که هنوز حاضر نیستند مقداری از مادیات زندگی خودشان را صرف انقلاب کنند و بدتر از همه اینکه سعی دارند با حیله و نیرنگ از دستاوردهای انقلاب اسلامی صرف زندگی شخصی خود نمایند و مهمتر از همه اینکه به مقدسات این مملکت هم توهین میکنند و ذرهای احترام به اسلام و مسلمین ندارند و همیشه دم از شرق و غرب میزنند، این احمقهای از خدا بیخبر میخواهند سرنوشت ما را به دست گیرند و با حرکتهای گوناگون سعی دارند ما را از جنگ منحرف کنند. من با تمام وجودم برای آخرین بار به این دسته افراد اعلام میکنم دست از شایه پراکنی بردارید. به هر ایده و مسلکی پای بند هستید، سرجای خود بنشینید و عقاید پوچ خود را بر این ملت مظلوم تحمیل نکنید، و خودتان را به دردسر نیندازید.
چرخ انقلاب قویتر از آن است که به وسیله دست شکسته و ناقصتان بایستد. قدری به خود آئید و در جای خلوت از خودتان سوال نمائید، چرا این همه قدرتهای غرب و شرق لبه تیز پیکان خودشان را به سمت ملت مسلمان ایران نظاره گرفتهاند، برای چی؟
خداوندا! ما خون خود را در بیابانهای غرب و جنوب کشورمان برای برپائی پرچم اسلام میریزیم، و به آندسته مسلمانانیکه هنوز نمیخواهند حقیقت جنگ را درک کنند میفهمانیم، اگر دین حق که حسین (ع) خونش را بپای آن ریخت، اگر با صلح تحمیلی و رفاه طلبی و بدون قیام حفظ میماند، حسین (ع) خیلی از شماها عاقلتر بوده که خونش را غریبانه در صحرای کربلا ریخت.
در ادامه باید اضافه کنم، هیچگونه قانونی و هیچ دینی پابرجا نمیماند، مگر از قرآن و اسلام تنظیم و بر حسب موازین حکم اسلام برنامهریزی گردد. برای حفظ اسلام و قران باید از محیط زندگی فاصله گرفت و حتی محبت ظاهری خانوادگی را نیز زیر پا گذاشت.
سخنی چند با آشنایان و هر کسی که به نحوی مرا میشناسند و از دور و نزدیک به وضعیت ظاهریام آشنا هستند.
توجه کنید: به خاطراتی که در آینده نزدیک شما را تعقیب میکند اعلام خطر میکنم، گرچه با خیلی از شماها در زمان حیاتم با زبان بیزبانی مسائل را به نحوی میگفتم، متأسفانه در من آن بیان شیوا وجود نداشت تا بتوانم شما را از خطرات شیطان آگاه کنم، نه در شما، آن گوش شنوا بود تا حقیقیت را خوب درک کنید به هر حال تصمیم گرفتم پیام خود را به وسیله خون رگهای بدنم به شما ارسال کنم.
تصمیم گرفتم با حرکت جدیدی که شیوه پیامبر بود راهی جبهه شوم و با تمام قدرت با دشمن بجنگم و اگر اولین قطرهای خون از بدن من روی زمین ریخته شد از خداوند متعال بخواهم تو را به اولین قطره خون شهید محراب علی بن ابی طالب و حسین بن علی در صحرای کربلا ریخته شد سوگند دهم، گوشهای مسلمین را از فرمایشات امام امت و همچنین راه توبه را برای همه مسلمین باز گرداند و هدایت قلبهای این ملت را به سوی خود جلب نماید.
آری این چنین بود، اگر دعای من مستجاب گردید پس توجه کنید،ای عزیزان از رسول خدا (ص) روایت شده است، دو چیز عامل خطر امت من است و اعلام خطر میکنم:
اولین خطر، میل به دنیا داشتن، یعنی علاقه به زن و فرزند و مال و ثروت و منزل و پست و مقام و یا هر نوع محبوبیت کذب و... دومین خطر، ترس از مرگ داشتن است. ای عزیزان! مبادا غفلت کنید، لحظهای با خودتان خلوت کنید و ببینید که از کجا آمدهاید و در کجا هستی و به کجا خواهید رفت، بس کنید، چه شده است شما را؟ اینهمه خوردید، پوشیدید و خوابیدید، چه نتیجهای از این دنیای بیارزش بردید، مگر فراموش کردید چه خونهایی ریخته شد، حداقل چقدر از نزدیکان شما، هر کدام به نحوی از این دنیا رفتهاند چرا درس نمیگیرید.
اگر هزاران سرمایه هم جمع کنید و بهترین کاخها را برای خود تهیه نمائید، با یک زلزله همه اینها از بین میرود، پس چرا خودتان را مثل یک حیوان سرگرم کار دنیائی میکنید، برای چه کس این همه تلاش میکنید، قدری فکر کنید.
نمیخواهم شما را از کار کردن منع کنم، میگویم ای انسان تو مال خودت نیستی، در اجتماع هستی که از دسترنج همه استفاده میکنی، چرا از دسترنج دیگران برای زن و بچهات پس انداز میکنی و دیگران را از امکانات رفاهی محروم میکنی، ننگ و نفرت بر آن کسانی باد که از دسترنج دیگران برای شخص خود سرمایه جمع میکند؛ و درود خدا بر آن کسانی باد که از مال و جان خود گذشتند تا دیگران بهتر زندگی کنند. ای انسانها چرا از مال خود در جنگ استفاده نمیکنید؟ چرا به جبهه جنگ نمیروید؟ نکند خدای نکرده قلبتان سیاه شده است؟ اینقدر توجیه نکنید و نگوئید اگر من به جبهه بروم تکلیف زن و بچه من چه میشود یا اینکه پدر و مادر پیری دارم و از رفتن من چه میشود، اینها همه بهانه است.
به قول امیرالمؤمنین (ع): اگر زن و فرزند شما صالح هستند و برای خدا مشغول ستایش هستند دیگر چه غمی دارید، خدا هم سرپرست و هم روزی دهنده اینها است و اگر غیر از خدا را میپرستند، پس چرا خودت را سرگرم میکنی.
پس متوجه شدیم که خودمان را گول میزنیم، اگر به جنگ نروید، جنگ به سوی شما خواهد آمد. به قول حضرت امیرالمؤمنین (ع): وای بر آن امتی که کوچه و خیبان شهرشان میدان تاخت و تاز دشمن قرار گیرد.ای انسان، اگر به مال دنیا هم علاقهمند هستی باید به جنگ بروی، چون اگر نخواهی جلوی دشمن را سد کنید، دیگر چیزی برایت باقی نخواهد گذاشت، حتی ناموسات را از دست خواهی داد پس مرگ بر تو که چنین تفکری داری.ای آدمها، گر به زندگی دنیائی هم علاقهمند هستید، بروید به جبهههای جنگ و با هر وسیلهای که میتوانی، بیشتر به جبهه خدمت کنی. اگر جلوی دشمن را نگیرید و دشمن به داخل شهرهایتان هجوم بیاورد، دیگر نه مال برایتان باقی میماند و نه کسب و کاسبی، حتی ناموستان را هم از شما میگیرند. پس مرگ بر آن کسانی که هنوز این نوع تفکر را دارند و نمیخواهند حقیقت را درک کنند.
همسرم! در این موقع حساس از جنگ برایت مینویسم، چون در رأس همه امور جنگ است و به قول امام عزیزمان، جنگ، جنگ است و عزت و شرف و دین ما در گرو همین جنگ است و اذا باید تذکر دهم، مبادا سختیهای شخصی و خانوادگی باعث گردد که جنگ را رها نموده و به امور دنیائی بپردازیم. همانطوریکه همهمان میدانیم و دیدیم که چندین هزار نفر از بهترین و مؤمنترین افراد جامعه به دست دؤخیمان و ستمکاران به شهادت رسیدند و این همه ضایعات در دست ما گذاشته و خانوادههای این امت را عزادار نموده، چگونه میشود همه اینها را نادیده گرفت و به زندگی انفرادی و شخصی بازگشت.
همسرم! حداقل در زندگی چند ساله خوب مرا شناختی و تو تنها کسی هستی که تمام خصوصیات اخلاقی من آشنا هستی، و این را خوب میدانی که من به جز به پیروزی اسلام و مسلمین به هیچ چیز فکر نمیکنم؛ و باز هم خوب میدانی علیرغم تمام مشکلات و فشارهای روحی که از همه طرف برایم وجود داشت و حتی موانعهائی که از طرف نزدیکان برایم ایجاد شده، کوچکترین لغزشی در ادامه راه مقدسم پیدا نشده است و عاشقانهتر از هر عاشق به دنبال معشوقم در سختترین مشکالات جنگ و در بدترین آب و هوا، با بدترین دشمن روبه رو میشوم تا او را بیابم.
هیچ معشوقی بهتر از خدا نمیتواند برایم باشد، چرا که بدون او ما هیچ هستیم و به طور خلاصه برایت بگویم، یک لحظه زندگی بدون رضای خداوند، برایم هیچ ارزشی ندارد. در حال حاضر که دین خدا در خطر است و ما هم که ادعا میکنیم مسلمان هستیم، باید از همه لذایذ دنیائی برید و جان بر کف بر دشمنان اسلام بتازیم و هیچ به عاقبت فکر نکنیم و خداوند رحمان و رحیم است. عمر دو روزه دنیا خیلی سریع میگذرد و اگر خدای نکرده غفلت نمائیم، پشیمانی برایمان میماند. ای همسر خوبم! همانطور که همیشه از تو تقاضا داشتم، اینکه مرا حلال کنی و روز قیامت از من شفاعت نمائی، چون تو اجر و ثواب شهید را داری و خیلی به خاطر اسلام در رنج و زحمت افتادی، لذا در نزد خداوند تبارک و تعالی اجر و ثواب زیادی داری و امیدوارم تا آخرین لحظه زندگیت صبور و شکیبا باقی بمانی انشاءالله تعالی.
همسرم! میبخشی اگر شوهر و همسر خوبی برایت نبودم، میدانم که خیلی ناراحت هستی، چه کنم که چارهای جز این نبود، من از تو خیلی راضی هستم و تو را به خداوند متعال و فاطمه زهرا (س) میسپارم. سعی کن خودت را در میان مردم یک روحیه قوی، فاطمه گونه و زینب گونه جلوه دهی و در این دنیا نتوانستهایم خوب زندگی کنیم. انشاءالله در آن دنیا همدیگر را ملاقات و زندگی جاوید خواهیم داشت. انشاءالله
همسرم! ناراحت نباش، خوشحال باش که همسرت مثل شیر برای اسلام دفاع میکند و به فرمان امام امت به جبهه آمدم تا خدای نکرده نسل آینده مرا مورد نفرت قرار ندهند.
همسرم! میدانم شوهر از دست دادن مشکل است و سخت و رنجآور است، ولی خدای نکرده اسلام از دست ما برود ننگ است و لعنت خداوند و اولیاءالله و ائمه اطهار و شهدا نصیب ما خواهد شد.
فرزندم! یک نکته را به محمدعلی سفارش میکنم، پسرم محمدعلی سلام بر تو و درود خداوند بر تو که هنوز خودت را نشناختی پدرت را از دست دادی، پسرم محمدعلی روز قیامت تو باید از من شفاعت کنی، چرا که پسر شهید هستی و یا اینکه پدر، کشته هستی، شاید من شهید نشوم و خداوند مرا شهید نداند و اعمال بدم باعث { } شهادت بشود. ولی تو اجر و ثواب فرزند شهید را خواهی داشت، چون هرچه باشد پدرت برای اسلام و انقلاب کشته شده و مثل خیلی از آدمهای معمولی در رختخواب نمرده است.
پسرم! محمدعلی پیامبر اسلام وقتی که به دنیا آمد بود پدر نداشت و بعد از چندی مادرش را هم از دست داده است، فرزندان ائمه و معصومین همه یتیم بودند و تو هم باید یتیم باشی، اشکال ندارد وقتی که از دنیا رفتی میفهمی که چقدر لذت خواهی برد.
خدمت پدر و مادر خوبم:
سلام علیکم و رحمت الله و برکاته. سلام مرا که از جبهههای حق علیه باطل برایتان میفرستم بپذیرید و از اینکه فرزند خوبی برایتان نبودهام یا اینکه نتوانستهام خدمتی برایتان انجام دهم، مرا واقعاً ببخشید و از طرفی حرف زیادی داشتم، عذر میخواهم. فقط باید متذکر شوم که شما پدر و مادر عاقبت به خیر هستید که حداقل چند تن از فرزندان شما به راه اسلام از جان و مال گذشتند و شما هم از این بابت در جامعه سربلند گشتید.
پدر و مادر خوبم! خدا را شکر کنید که فرزندتان بعد از سالها انحراف، امروز افتخار اسلام گشته و مثل شیر با کفار و دشمنان اسلام در ستیز است و خدا را شکر نمائید، اگر نتوانستهام خدمتی برایتان بکنم تمام وقتم و جان و مالم را در اختیار اسلام گذاشتم و یاری دین خدا را پیشه خود قرار دادم. پدر و مادر، به نماز توسل جوئید تا همه مشکلات شما و اسلام را فقط خداوند به وسیله نماز رفع مینماید. امروز اگر شما را پدر و مادر شهید میخوانند، زیاد مهم نیست، چون من میبایست اولین شهید شهرمان (قائمشهر) باشم و تا به امروز خداوند مرا نگه داشته و مصلحت خداوند بالاترین فکرهای انسان میباشد.
پدر و مادر، مرا واقعاً میبخشید و شما را به خداوند متعال میسپارم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
مردان بزرگ در روزگار سختیها و هجوم تهمتها، آنگاه که همه در حال گنگی و گیجی به سر میبرند و شهامت و جرأت تصمیم را از کف دادهاند، به یکباره تصمیمم گرفته و پیش قدم میشوند.
خیزید عاشقان، نفسی شور و شر کنیم
وزهای و هوی جهان همه زیر و زبر کنیم
از تاب سینه آتشی اندر جگر زنیم
وز آب دیده سینه تفتیده،تر کنیم
در ماتم خودیم، بیا زار بگرییم
خاکستر جهان همه بر فرق سر کنیم
نعره ز جان زنیم همه روز تا به شب
ناله ز دردر دل همه شب تا سحر کنیم
تا چند چاشت ما همه از خوان غم بود
تا کی وجوه شام ز خون جگر کنیم
آهی بر آوریم، سحرگه ز سوز دل
وین بخت خفته را دمی از خواب بر کنیم
زاری کنان به درگه دلدار خود رویم
نعره زنان به پیش سرایش گذر کنیم
باشد که یک نفس نظری سوی ما کند
دزدیده آن نفس به رخ او نظر کنیم
آن لحظه از عراقی باشد که وارهیم
گر زو رها شویم، سخن مختصر کنی
***
برخاستی و موج زدریا برخاست
پیش قدمت غبار صحرا برخاست
وقتی که میان خون فتادیای دوست
خورشید به احترامت از جا برخاست
در تنگ غروب، لالهگون سیمایت
فواره خون در آسمان از نایت
آغوش گشود خاک میدان خندان
خورشید نشست تا ببوسد پایت
با تو شب تیره، کار خود گم کرده است
بیداد و ستم مدار خود گم کرده است
در شوق وصال ساحلتای جانباز
دریا به طلب کنار خود گم کرده است
در وسعت دشت نوجوان افتاده است
یک سو تن و یک طرف کمان افتاده است
این عکس غروب است در آئینه خاک
با نقش زمین بر آسمان افتاده است؟
میگفت کفن به جسم پاکم نکنید
غفلت زمسیر تابناکم نکنید
بر سینه آسمان جان، جایم باد
خورشید الا اسیر خاکم نکنید
وقتی که به دوشها سفر میکردی
از کوچه سینهها گذر میکردی
چشمان همه بر تو و هنگامه غسل
تنها تو به آسمان نظر میکردی
بیتاب وصال آشنا روحم بود
کانون سفا سینه مجروحم بود
هرچند شکسته، زورقی بود دلم
هنگامه طوفان خطر نوحم بود
یک قافله اشک از نگاه تو گذشت
از جوشن عرش تیر آه تو گذشت
تو از سر خویشتن گذشتی ای دوست
او از سر لغزش و گناه تو گذشت
انتهای پیام/