به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، حال که در آستانه شهادت یک قهرمان ملی یعنی حاج قاسم سلیمانی هستیم و دیگر این شهید والامقام را در کنار خود نداریم؛ اما میتوانیم با سر زدن به همرزمانش و نشستن پای خاطرات آنها، اندکی درد فقدان سردار را کم کرده و بیشتر او را بشناسیم.
«مسعود حسینچاری» با اشاره به اینکه شهید سلیمانی در سال ۱۳۶۲، زمانی که تنها ۱۷ سال سن داشت، به جبهههای جنگ اعزام شد، اظهار داشت: همیشه میشنیدیم که فردی به نام قاسم سلیمانی، فرمانده توانمندی است و تصور میکردیم که با فردی درشتاندام و خیلی قدبلند برخورد میکنیم؛ اما شاهد آدمی سبک و چابک با یک نگاه گیرا بودیم.
وی همچنین به ویژگیهای شخصیتی سردار سلیمانی اشاره کرد و افزود: یکی از ویژگیهای حاج قاسم، وجود مغناطیس عجیبی در نگاهش بود که وقتی اولین بار، پای سخنرانی او نشستیم، بدون آنکه کسی چیزی بگوید، عاشقش شدیم، کنارش ماندیم و از یک نیروی رزمی ساده به فرمانده گردان تبدیل شدیم.
همرزم دوران دفاع مقدس شهید سلیمانی، با بیان اینکه در روزهای اول جنگ، سازمانی برای نیروهای مردمی وجود نداشت و افراد کم کم یکدیگر را پیدا کردند، یادآور شد: مثلا اگر از شیراز گروهی اعزام میشد، به یک منطقه خاص از جبهه میرفتند، همانجا نیز باهم بودند و اسم گروه خود را شیرازیها میگذاشتند که بعدها یاد گرفتند کار نظامی اسم مخصوصی دارد، باید به تیپ و گردان تبدیل شود و کسی را که شجاعتر و مدیرتر است، فرمانده کنند.
حسینچاری ضمن توضیح اینکه یگانهای بسیج و سپاه به مرور شکل گرفتند و او توانست در کرمان به لشکرثارالله ملحق شود، گفت: لشکر ثارالله کرمان ابتدا تیپ بود که بعدها نیروهای بیشتری آمدند، پشتیبانی به وجود آمد و به لشکرتبدیل شد و فرماندهشان نیز حاج قاسم سلیمانی بود.
وی ادامه داد: اتاق سردار سلیمانی در تهران پر از قاب عکس بود؛ اما ۲برابر افرادی که در عکسها بودند، در دوران جنگ و پس از آن کنار سردار و همدل و همدردش بودند. حاج قاسم نیز با همین دوستان، دست همکاری داده، ارکان و اسکلتبندی لشکرثارالله را به وجود آورد.
همرزم شهید سلیمانی، ارکان لشکرثارالله را با وجود پیوستن نیروهای داوطلب، همیشه ثابت خواند و اظهار داشت: خیلی از نیروهای همراه حاج قاسم شهید شدند و یکی از دلایل وجود حس و علاقه او به شهادت، همین دور ماندن از دوستانش و عطش پیوستن به یاران شهیدش بود.
حسینچاری درباره گروهی که سردار سلیمانی، اسکلتبندی لشکر را با آنها تشکیل داده بود و رویشان حساب باز میکرد، گفت: حاج قاسم بعد از اینکه سال ۸۵-۸۶ از کرمان به تهران منتقل شد، سالی دو تا سه مرتبه به کرمان میآمد، همه را دور هم جمع میکرد و حواسشان به آنها بود. بعضی همراه او به سپاه قدس رفتند و برخی نیز در سوریه شهید شدند.
وی ضمن بیان اینکه شهید سلیمانی، قبل از شهادتش، هر سال در منزل پدری که بعدها اسمش را حسینیه گذاشت، مراسم عزاداری برای ایام فاطمیه برگزار میکرد، گفت: همیشه به آنجا دعوت میشدیم، من هم هرسال یک تا دو بار نزد حاج قاسم میرسیدم و باهم حرف میزدیم، گاهی نیز گلایه میکرد که چرا دیر به دیدنش رفتم. عکسی هم درکنارش دارم، اما منتشر نخواهم کرد.
خرمشهر برای بار دوم در حال سقوط بود
همرزم شهید سلیمانی با ذکر خاطرهای از دوران دفاع مقدس و نوع فرماندهی این شهید والامقام، خاطرنشان کرد: اواخر جنگ یعنی تیرماه سال ۶۷ که مذاکرات برای تصویب قطعنامه به نتیجه رسیده بود، عراق مجدد به ایران حمله کرد تا اسیرهای بیشتری بگیرد و در خلال گفتگوها امتیاز به دست آورد، آنها تا نزدیکیهای اهواز آمده بودند و قرار بود برای بار دوم خرمشهر را تصرف کنند.
وی افزود: شلمچه تقریبا چسبیده به خرمشهر است، عراق از یک راه به خرمشهر نزدیک شده بود و از طریق شلمچه نیز تصمیم ورود به خرمشهر را داشت؛ شهید سلیمانی بدون توجه به فرمانده لشکربودن، کلاشینکف به دست گرفت و در نقش یک سرباز، مشغول به جنگیدن شد که من اسلحه را از او گرفتم و به او گفتم که شما باید فرماندهی کنید، در واقع حفظ جانش برای ما مهم بود.
حسینچاری، سردار سلیمانی را فردی خواند که مانند یک سرباز میجنگید و همچون یک فرمانده تدبیر میکرد و یادآور شد: خرمشهر برای بار دوم در حال سقوط بود، در آن منطقه، چند پل که مسیر دستیابی به خرمشهر بودند، وجود داشت، شهید سلیمانی تدبیری بهکار برد و همه آنها را با ابزار راهسازی تخریب کرد که دشمن دیگر نتوانست وارد شهر شود و به سمت شلمچه برگشت. در واقع او اجازه سقوط دوباره خرمشهر را به عراقیها نداد و نقشههایشان را برهم زد.
همرزم شهید سلیمانی با اشاره به اینکه حاج قاسم یکی از معدود فرماندهانی بود که خودش تیپ ثارالله را تشکیل داد، سپس به لشکر تبدیلش کرد و تا آخر نیز خودش فرمانده آن بود، گفت: سایر فرماندهان، گاهی شهید یا تعویض میشدند؛ اما سردار در لشکرثارالله ثابت ماند و حتی بعد از جنگ تا سال ۱۳۷۵ نیز فرمانده این لشکر بود، به همین دلیل نیروها علاقه شدیدی به او داشتند.
شهید سلیمانی مانند مادری که بچهاش را گم کرده باشد، به دنبال شهادت بود
حسینچاری، شخصیت ویژه شهید سلیمانی را، عشقشان به شهادت معرفی کرد و گفت: حاج قاسم در جواب به هر شخصی که دوست داشت برای او کاری انجام دهد، التماس دعای شهادت میکرد. فرقی نمیکرد کودک یا پیرزن باشد یا حتی فردی مانند آیتالله جوادی آملی؛ اگر از او میپرسیدند چه دعایی برایت کنم، میگفت دعا کنید که شهید بشوم.
وی همچنین ادامه داد: شهید سلیمانی مانند یک مادری که بچهاش را گم کرده باشد و در هیاهوی خیابان هرچه داد بزنند یا اگر تصادف هم بشود، او فقط به دنبال یک چیز یعنی فرزندش است و حاج قاسم نیز اینگونه به دنبال شهادت بود، همه هم میدانستند که یک روزی، به آرزویش میرسد و خداوند به بهترین شکل ممکن این آرزو را مستجاب کرد.
نقش شهید قاسم سلیمانی در منطقه چگونه بود؟
همرزم شهید سلیمانی، نقش این شهید را در منطقه و خاورمیانه، کلیدی و تعیین کننده دانست و ابراز کرد: با توجه به شناخت عمیق فکری، سیاسی و نظامی حاج قاسم از ماهیت داعش و همچنین شجاعت و ویژگیهای فردی خاصی که داشت، کمر به همت مبارزه با داعش بست و دیدیم که چه مقدار آنها را زمینگیر کرده و تقریبا به نقطه صفر رساند.
حسینچاری ضمن تاکید بر اینکه اگر شهید سلیمانی نبود، شاید ما مصیبتهای زیادی در عراق، سوریه، لبنان، ترکیه و ... داشتیم و آنها در امان نبودند، گفت: خود ایران نیز در معرض آسیب بود، بنابراین بدون حضور سردار سلیمانی، چهره منطقه غمزده، مصیبتبار، پرظلم و جنایتتر میشد.
وی با بیان اینکه وقتی رئیسجمهور یک ابرقدرت در جهان، به طور مستقیم، دستور قتل را جلوی چشم جهانیان میدهد و خودش نیز میپذیرد که این کار را کرده، خاطرنشان کرد: این قضیه نشان میدهد که حاج قاسم چقدر معادلات استکباری آنها را در منطقه برهم زده و چقدر برایشان مهم بوده.
همرزم شهید سلیمانی افزود: کسانی که مدعی مبارزه با تروریسم بودند، همراه داعش شدند و برنامه قتل حاج قاسم را کشیدند، مشخص است که او آنقدر معادلاتشان را برهم میریخت که مجبور شدند از صحنه حذفش کنند. همه میدانستند که سردار سلیمانی، نقطه مقابل داعش است و همین یک خصلت او کافی بود تا او را تحسین کنیم.
حضور شهید قاسم سلیمانی در جبهه مقاومت چگونه بود؟
حسینچاری، تفکرات و روشهای هر فرد برای مدیریت در جبهه مقاومت را متفاوت و مخصوص به خودش خواند و تاکید کرد: هنر شهید سلیمانی با حضورشان در این جبهه، خلاقیت و نوآوریشان در صحنه رزم، سیاست و تصمیمگیری بود که بعد از شهادتشان، جبهه مقاومت دستخوش تغییراتی شد.
وی با توجه به اینکه خلاقیت سردار سلیمانی یک استعداد فردی و درونی بود، نه یک نوع علم مدیریتی که بتوان به دیگران یاد داد، گفت: بدون حضور حاج قاسم، کار نیروهای مقاومت و مبارزه با تروریسم سختتر است و به آسانی دوره گذشته نخواهد بود؛ زیرا حضور مردی اینچنین، به ندرت اتفاق میافتد و وقتی نباشد مشکلات زیادی پیش میآید؛ اما این قضیه به معنای کم گذاشتن دیگران نیست؛ بلکه به معنای نبود آن پشتوانه قوی است.
همرزم شهید سلیمانی، با ذکر مثالی از یک خانواده که پدری مقتدر و خردمند را از دست میدهند و گرچه برادر بزرگتری هست، اما اقتدار و پشتگرمی پدر و برادر قابل مقایسه نیست، سخنان خود را تشریح کرد.
معنای مذاکره با سازش فرق دارد و این دو مطلب را باید از یکدیگر جدا کرد
حسینچاری ضمن اشاره به اینکه سیاست امریکا در مقابل منطقه و ایران معلوم است و هرکسی بخواهد فریب بدهد، خودش را فریب داده، اظهار کرد: غربیها دنبال نفت و منافع خودشان هستند؛ اما اگر بشود جلوی جرم آنها را گرفت و کمتر کرد، مذاکره اشکالی ندارد؛ اما نه به این معنا که دست دوستی با آنها بدهیم، هیچکجا مشکلات با جنگ حل نشده و در نهایت سیاستمداران پشت میز مذاکره نشستهاند.
وی همچنین ادامه داد: در واقع باید گروهی بنشینند و برای آینده تصمیم بگیرند؛ اما نه تصمیم و مذاکرهای همراه با سازش. معنای مذاکره با سازش فرق دارد و این دو مطلب را باید از یکدیگر جدا کرد، مذاکره نیز یک راه است برای کم کردن فشار ظلم، اما اگر بشود با حرف زدن مشکل را حل کرد و اگر نمیشود باید جنگید و من و دوستانم آماده جنگ هستیم.
همرزم شهید سلیمانی با توضیح نوع مذاکره که نباید به معنای تسلیم باشد، متذکر شد: باید به طرف مقابل مذاکره گفته شود که ۴۰ سال ظلم کردن نتیجهای نداده و با آسیب زدن به ایران، خودشان آسیب دیدهاند، اگر میخواهند به ستمهایش ادامه ندهند، باید شرایطی را بپذیرد، گذشته را جبران کنند، خسارت بدهند و عذرخواهی کنند. این یک مذاکره درست و اصولی است.
حسینچاری در پاسخ به این پرسش که چرا رهبر معظم انقلاب، مذاکره داخلی را بر خارجی ترجیح دادهاند، گفت: برخورد بعضی از مسئولان و سیاستمداران با یکدیگر بهگونهای است که گویا طرف مقابل یک نیروی داخلی و مسلمان نیست، گویی که او دشمن است، رهبری میفرمایند که شمایی که میگویید مذاکره، ابتدا خودتان با یکدیگر صحبت کنید و مشکلاتتان را حل کنید تا مردم کمتر تحت تاثیر رفتارهای شما اذیت شوند.
وی با تحلیل بیانات رهبر معظم انقلاب، یادآور شد: رهبری به سیاستمداران داخلی میفرمایند که اگر توانستید با هم که دارای اشتراکات بالا هستید، به تفاهم برسید و فنون مذاکرات را یاد گرفتید، آنوقت میتوانید با یک دشمن قدار که نابودی شما را میخواهد نیز صحبت کنید. کدام یک از مسئولان ما اکنون این ویژگی را دارد؟
همرزم شهید سلیمانی، تیمهای فوتبال پرسپولیس و استقلال را به عنوان مثالی برای احزاب سیاسی قرار داده و ابراز کرد: آیا واقعا استقلال میخواهد که پرسپولیس در جهان نابود شود یا برعکس؟ قطعا خیر. همه عظمت این تیمها، به وجود تیم مقابل است که با او بجنگد و رقابت کند؛ در سیاست هم جناح الف، اگر جناح ب نباشد، با چه چیزی میخواهد عملکردهایش را مقایسه کند؟
وی افزود: در واقع بنا بر این نیست که دو جناح همدیگر را نابود کنند، اینها حتی نمیتوانند با یکدیگر سخن بگویند، ادبیاتشان بوی انصاف و عقلانیت نمیدهد. اینها باید بنشینند باهم حرف بزنند، اگر توانستند به نتیجه برسند و کشور را آباد کنند، پس مشکلی نیز برای مذاکره با خارج نیست؛ اما حالا که با یکدیگر خصومت دارند و نمیتوانند مذاکره کنند، چگونه میخواهند با دشمن صحبت کنند؟
جوانها باید دیده شوند
همرزم شهید سلیمانی در پاسخ به اینکه چرا مسئولان امروزی به تواناییهای جوانان اعتمادی ندارند، گفت: شهید سلیمانی زمانی که جنگ شروع شد، جوانی بود که از یک روستای دورافتاده آمد، تبدیل به فرمانده لشکرشد و یک لشکر را مدیریت میکرد، برای کسانی که با او کار میکردند نیز افتخاری بود که اکنون توانست به اینجا برسد که دنیا به خاطر او، کلاه احترام از سر برمیدارد.
حسینچاری با تاکید بر اهمیت دیده شدن جوانها و میدان دادن به آنها ادامه داد: به جوانها باید فرصت داد تا تمرین کنند، اشتباهاتشان توسط بقیه پذیرفته شود و به آنها گوشزد شود. چاره همین است، چون بالاخره روزی پیرها به دلیل ناتوانی کنار گذاشته میشوند و جوانهایی که به آنها اختیار داده نشده و بیتجربه هستند، روی کار میآیند.
وی همچنین در آخر، ضمن اشاره به اینکه سرمایههای ملی را نباید به نحوی مصادره کرد که ارزش آن کم شود، یادآور شد: شهید قاسم سلیمانی یک سرمایه ملی، عقیدتی و فکری برای ایران و جهان اسلام است. باید بهگونهای با این سرمایه برخورد کرد که هر روز ارزش و جذابیتش برای کسانی که به آزادگی، جوانمردی، ظلمستیزی و عزتمندی علاقه دارند، بیشتر شود.
منبع: ایسکانیوز
انتهای پیام/ 141