به گزارش خبرنگار اخبار داخلی دفاعپرس، پس از پیروزی انقلاب و در روزهای آغازین دفاع مقدس، جوانی از خطه کرمان پای در میدان نبرد گذاشت که طی چهل سال با بهرهگیری از ایمان، شجاعت، هوشمندی و تیزبینی خود، به گونهای در مسیر کمال پیش رفت که سرانجام سکه تأسیس یک مکتب به نام او توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی زده شد.
هر انسان آگاه و منصفی، فارغ از اندیشه سیاسی یا اجتماعیاش، گواهی میدهد که این عبارت پر مغز و دقیق به حق شایسته سردار بزرگ اسلام، سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی است.
مکتب سلیمانی امروز، مکتب بزرگی است که میتواند هر یک از جوانان این سرزمین را به سلیمانی دیگری تبدیل کند. اما به راستی یک انسان باید چه ویژگیهایی داشته باشد تا مکتبساز شود؟
واقعیت آن است که هر گاه انسان از مدار فردیت خارج شود و سعه وجودیاش به اندازهای گسترش یابد که بر نفوس انسانها تأثیری قابل توجه در مسیر کمال بگذارد، در واقع به یک مکتب تبدیل شده است. سردار عزیز دلها، حاج قاسم سلیمانی، سرباز مخلصی در راه خدا بود که توانست جهانی را دگرگون کند.
در ادامه برخی از ویژگیهای این سردار رشید حماسهساز را با هم مرور میکنیم.
ایمان به خدا
ایمان و اعتقاد به خدای یگانه، بلندترین و لطیفترین اندیشهای است که در مغز و فکر بشر راه یافته است که دل را روشن، امیدوار و خوشبین کرده، به آدمی نیرو میبخشد و قدرت مقاومت وی را مضاعف میکند.
انسان مؤمن در مصائب و سختیها، آرامش روانی دارد؛ زیرا از سویی خود را دارای تکیهگاهی محکم و پناهگاهی امن میداند و از این احساس، نیرو و نشاط میگیرد: «الَّذینَ امَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللّهِ الا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» و از سوی دیگر در برابر پیشامدهاى ناگوار، شکیبایى مىکند و پاداش الهى را در مقابل خویش میبیند: «انَّما یُوَفَّى الصّابِرُونَ اجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ». چنین انسانی این سختىها را زودگذر مىداند و در انتظار سعادت حتمى و جاودانى به سر میبرد.
سردار سپهبد شهید سلیمانی، نمونه عینی انسان مؤمن به خدا بود که تمام ویژگیهای مؤمن را میتوان در او یافت.
داشتن زندگی هدفمند، خشوع در نماز، امانتدار، وفادار به پیمان، توکل به خدا، پناه دادن به دیگران و یاری کردن مردان خدا، پاکدستی و اطاعت از خدا و رسول و نپذیرفتن ولایت کافران، جهاد با مال و جان، در برابر کافران سخت و در برابر یکدیگر مهربان و حکم کردن به عدالت را میتوان در جزء به جزء زندگی این شهید عزیز مشاهده کرد. ایمان به خدا بود که او را شجاعانه تا خط مقدم نبرد با داعش میبرد، بیآنکه ذرهای ترس یا تردید به خود راه دهد.
امروز بهتر و بیشتر مفهوم این فرمایش امام خمینی را درک میکنیم که میفرمود: «شهادت، هنر مردان خداست». به واقع سردار دلها، هم مرد خدا و هم هنرمندی بینظیر بود. لحظه لحظه زندگیاش با هنر خداشناسی و حضور در محضر پروردگار گذشت. رفتارهایش، سخنانش و عملکردش، گویای این هنرمندی بیبدیل او بود. او صادقالوعد بود و هیچگاه وعدهای نداد که به آن عمل نکند.
اخلاص
اخلاص را میتوان یکی از مهمترین فضائل اخلاقی، بلکه اصلیترین فضیلت اخلاقی دانست که انسان به آن نیاز دارد.
حقیقت اخلاص، انجام دادن عمل براى خدا و به انگیزه تقرّب به اوست؛ چنانکه خداوند در قرآن میفرماید: «قُل اِنَّ صَلاتى و نُسُکى و مَحیاىَ و مَماتى لِلّهِ رَبِّ العالَمین».
راز محبوبیت سردار سرافراز شهید حاج قاسم سلیمانی نیز در اخلاص اوست. رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها او را با صفت «اخلاص» معرفی کردهاند.
امام خامنهای در دیدار با خانواده این شهید با عظمت، فرمودند: «میبینید مردم چه کار دارند میکنند برای حاج قاسم؛ این برای شما تسلّاست... بدانید که مردم قدر پدر شما را دانستند و این ناشی از اخلاص است؛ این اخلاص است. اگر اخلاص نباشد، این جور دلهای مردم متوجّه نمیشود. دلها دست خداست؛ اینکه دلها این جور همه متوجّه میشوند، نشاندهنده این است که یک اخلاص بزرگی در آن مرد وجود داشت. »
سادهزیستی
دوری از تجملات و تشریفات ظاهری دنیا، شیوه پیامبران و اولیاء الهی و بندگان خاص خداست که فطرت آدمی را پر فروغ، و زمینۀ رشد فطری و دینباوری را تقویت میکند.
چنانکه امام علی (ع) فرموده است: «مَنْ زَهِدَ فِی الدُّنْیَا حَصَّنَ دِینَهُ؛ کسی که در دنیا زهد را پیشه خود سازد، دین خود را حفظ میکند».
قدرت و ثروت، چشم دل و بصیرت آدمی را خاموش میکند و فهم صحیح را از او میگیرد، اما زهد و سادهزیستی موجب حقپذیری، حقپرستی و آخرتخواهی و بزرگترین عامل رشد دنیوی و اخروی است؛ زیرا انسان زاهد، حق را میپذیرد و به حق عمل میکند.
شهید حاج قاسم سلیمانی انسان وارسته و زاهدپیشهای بود که هیچگاه به دنبال پست و مقامهای دنیوی نبود و اگرچه میتوانست با استفاده از موقعیت و جایگاه خود امکانات رفاهی فراوانی را برای خود و خانوادهاش فراهم کند، اما سادهزیستی و نزدیک بودن به عامه مردم را برگزید.
سردار سلیمانی، انسانی از دنیا بریده و آخرت گرا بود؛ حضور پیوسته و مداوم او در میدان جهاد و شهادت حاکی از این است که وی از دنیا دل کنده بود و تعلقی به دنیا و آنچه در آن وجود دارد، نداشت و خود را برای حضور در محضر پروردگار از طریق شهادت آماده کرده بود.
ولایتمداری
ولایت، ارزندهترین نعمت الهى است که به بشر ارزانى شده و اکمال دین و اتمام نعمت است: «اَلْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینکُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی».
در حدیثی از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلّم) آمده است: «مَنْ رَزَقَهُ اللَّهُ حُبَ الْأَئِمَّةِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَقَدْ أَصَابَ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ فَلَا یَشُکَّنَّ أَحَدٌ أَنَّهُ فِی الْجَنَّةِ؛ اگر خدای متعال کسی را به این رزق برساند که محبت ائمه از اهلبیت مرا در سفره او قرار دهد، به تمام خیر دنیا و آخرت راه پیدا کرده است».
سردار بزرگ اسلام، به واقع مصداق کاملی بر این حدیث شریف بود. از عمق جان، شیفته اهل بیت عصمت و طهارت بود؛ اعتقاد و ارادت و عشق به خاندان رسالت، در اعماق وجودش رسوخ کرده بود. پیوسته متوسل به آن اختران تابناک آسمان امامت و ولایت بود.
هر گاه به زیارت مضجع شریف یکی از معصومین تشرف مییافت، سُکر و نشئه حلاوت حضور در جوار مرقد مطهرشان، روح آسمانیاش را جلا میبخشید و بهجت و سروری تام و تمام جان شیفتهاش را فرا میگرفت. مجلس عزای حسینی را بر پا میکرد و خدمت در روضه سیدالشهدا (ع) را برای خود، افتخاری بس بزرگ میدانست.
مبارزه با استکبار
استکبارستیزی، برخاسته از ویژگی مخالفت اسلام با هر گونه ظلم و ستم علیه دیگران و نیز ستمپذیری است.
شهید حاج قاسم سلیمانی نه تنها پرچمدار و نماد مبارزه با استکبار جهانی، بلکه یک تفکر استکبارستیزی بود؛ او شاگرد ممتاز مکتب روحالله بود که در مبارزه با استکبار، مرز نمیشناخت، از دفاع مقدس تا جنگ ۳۳ روزه در لبنان و جنگ ۴۸ ساعته در نوار غزه، برایش میدان مبارزه با ظلم و استکبار بود.
وجود و حضورش در صحنههای مبارزه با استکبار جهانی و ارتجاع عربی، همه سرمایهگذاریها و توطئهها علیه دنیای اسلام را خنثی میکرد. هنر او تبدیل «تهدید» به «فرصت» بود. در شاهکاری بینظیر، پروژه خطرناک دولت اسلامی عراق و شام «داعش» را نابود و آن را به فرصتی برای اتحاد امت اسلامی تبدیل کرد.
در جنگهای ۳۳ روزه، ۲۲ روزه، هشت روزه، سه روزه و ... با طراحیهای هوشمندانه و حمایت فکری و میدانی، دشمن صهیونیستی را به تسلیم در برابر رزمندگان فلسطینی و لبنانی وادار کرد، هسته مقاومت را در کشورهای سوریه و عراق بنیان گذاشت و با سازماندهی، آموزش و ایجاد اتحاد و انسجام میان نیروهای رزمنده در برخی کشورهای اسلامی، روحیه خودباوری را به رزمندگان مسلمان تزریق کرد و آنان را به میدانهای مبارزه با استکبار و صهیونیسم و سلفیگری کشاند.
دفاع از مظلومان
مبارزه با استکبار و دفاع از مظلوم به عنوان دو روی یک سکه از مهمترین مؤلفههای حیات ایمانی زندگی مؤمنان است. بر اساس حدیث «کُلُّکُمْ راعٍ و کلُّکُم مسؤول عن رعیَّته»، مسلمان نباید نسبت مسلمانان دیگر که مورد ظلم واقع شدهاند، بیتفاوت باشد؛ بلکه باید به هر نوع که برایش ممکن است، از ظالم بیزاری نموده و به مسلمانان مظلوم کمک کند؛ زیرا امت اسلامی، امت واحده است.
سردار بزرگ اسلام، شهید حاج قاسم سلیمانی رزمندهای بود که حتی لحظهای برای دفاع از مظلومان و نبرد با تکفیریها و ایادی تحجر از پا ننشست. شخصیت کاریزماتیک وی در جنگ، از او نابغهای کمنظیر برای برنامهریزی در برهم کوبیدن دشمنان در میادین نبرد ساخته بود که با آوازهای که در کشور و در رسانههای دنیا داشت، هیچگاه دچار غرور و تکبر نشد؛ بلکه با کمال تواضع و فروتنی در میان همرزمانش حضور پیدا میکرد و در تمام صحنههای اجتماعی، بدون اندک احساس غروری حضور مییافت.
فراجناحی بودن
یکی از نقاط قوت اخلاق اسلامی، توجه به انسانها، حس همکاری، نیکوکاری و خدمترسانی به مردم و به وبژه خدمت به مؤمنان و صالحان است.
امام حسین (ع) فرموده است: «أَنَ حَوَائِجَ النَّاسِ إِلَیْکُمْ مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عَلَیْکُمْ، فَلَا تَمَلُّوا النِّعَم؛ از نعمتهای خدا این است که مردم، حوائج خود را نزد شما میآورند. پس از نعمتهای خدا که حاجت مردم است خسته و ملول نشوید».
شهید حاج قاسم سلیمانی، نمونه بارزی از مسلمانی بود که در خدمت به مردم، به هیچ حزب و گروهی وابسته نبود. خود را متعلق به همه ملت میدانست و هر جا که میرفت، چنین وضعیتی داشت. در هر مسئولیت که قرار میگرفت، کاملاً به این مسئله پایبند بود. او تبلور مردی بود که بر خلاف بسیاری دیگر، تمایلی به وسوسههای سیاسی یا طرفداری از یک جناح خاص پیدا نکرد و سرمایهای متعلق به همه ملت ایران بود؛ چنانکه در وصیتنامهاش به سیاسیون کشور میفرماید: «در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بدانند و خود، خدمتگزار واقعی و توسعهگر ارزشها باشند، نه با توجیهات واهی، ارزشها را بایکوت کنند».
محبوبیت جهانی
خداوند در قرآن وعده داده است که محبت افراد شایسته و با ایمان را در دلهای دیگران قرار میدهد: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا: کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند، به زودى خداى رحمان براى آنان محبتى در دلها قرار مىدهد».
سردار سرافراز اسلام، یکی از کسانی است که تمام زندگیاش را وقف خدا و خدمت به مردم کرده بود.
روزنامه انگلیسی گاردین با اشاره به اینکه تمام مقامات مهم عراقی، شهید سلیمانی را یک فرشته میبینند و با او رایزنی دارند، درباره ایشان مینویسد: «حتی کسانی که سلیمانی را دوست ندارند، او را فردی باهوش میدانند. بسیاری از مقامات آمریکا که این چند ساله را صرف متوقف کردن کار افراد وفدار به سلیمانی کردهاند، میگویند که مایل هستند او را ببینند و معتقدند که مبهوت کارهای او شدهاند».
او در دوران دفاع مقدس، با تمام وجود در تمام صحنهها حاضر بود و بعد از آن نیز جهاد و مبارزه را به هیچ دلیلی و بدون هیچ چشمداشت سیاسی کنار نگذاشت. خود را به هیچ دسته، باند و گروهی محدود نکرد و به همه جریانات درون نظام، صمیمانه وفادار بود و به همه احترام میگذاشت. از همین رو بود که همگان نیز او را دوست داشتند و به او احترام میگذاشتند.
در صحنه بینالمللی و جهانی نیز از محبوبیت فوقالعادهای برخوردار بود؛ زیرا نماد حضور یک مجاهد انقلابی در عرصه بینالملل بود که همه جریانات سیاسی بینالمللی از او به عنوان کسی که صلح و آرامش منطقه را از طریق دفع اشراری مثل داعش دنبال، و هزینههای زیادی را تحمل کرد تا بتواند با ریشهکن کردن عوامل شرارت، صلح و امنیت را به منطقه برگرداند، یاد میکنند.
محبوبیت او بهگونهای بود که حتی غربیها نیز که دشمنان سرسخت او بودند، در نهان او را دوست داشتند. یک ژنرال آمریکایی پس از شهادت سردار دلها، نوشت: «سلیمانی فرماندهای بود که مثل الماس میدرخشید. در اجرای تاکتیکهای جنگی، فوقالعاده بود. در سازماندهی حشد الشعبی با توانمندی بسیار بالایی عمل کرد. ما افتخار میکردیم اگر او در ارتش آمریکا خدمت میکرد. مشکل سلیمانی این بود که علیه ما بود».
بدرقه بیسابقه پیکر پاک او و همرزمانش، گویای آن است که او اکنون فراتر از یک قهرمان، به یک گفتمان تبدیل شده است. گفتمان سلیمانی، امتزاجی از خصایص انسانی و راهبردهای عقیدتی و سیاسی است؛ یک انسان مخلص و پاک و یک سرباز و سردار انقلابی استکبارستیز. سلوک شهید سلیمانی مانند یک دستورالعمل و نسخه انسانساز در تراز مدیر و مجاهد انقلابی شفابخش است و ویژگیهای انقلابی و سیاسی او همچون یک مرز و منظومه بسیار شفاف و تفسیرناپذیر در مسائل مختلف داخلی و خارجی، راهگشا و چراغ راهنماست.
انتهای پیام/ 151