به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، کتاب «من قاسم سلیمانیام» مجموعه پنج نمایشنامه کوتاه «مهندسِ مین»، «مفقود دوم»، «سربازِ سردار»، «کاخ ریاست جمهوری» و «من قاسم سلیمانیام» مرتضی شاهکرم است که در ۸۶ صفحه توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار نشر شد.
در توضیح نمایشنامه «مهندسِ مین» آمده است؛ این نمایشنامه برای آشناییِ بیشترِ مخاطب با منش و معرفت یاران و سربازان سردار قاسم سلیمانی نگاشته شده است. باشد که بتوانیم سربازی در رکاب، همچون عباسعلی فتاحی، باشیم. اشخاص در بعضی لحظات، به فراخور اجرایی، میتوانند در چند نقش قرار گیرند.
راوی درخصوص نمایشنامه «مفقود دوم» میگوید: یه مادری توی کرمان دو تا پسر داشت یکی از یکی بهتر؛ نجیب، باغیرت، زبر و زرنگ، مومن؛ توی کوچه و محل زبانزد همه بودن این دوتا داداش. پسر اولی، که اسمش محمود بود و برادرِ بزرگه بود، با حاج قاسم سلیمانی رفته بود خوزستان و بعد از چند ماه برگشت کرمان و اومد خونه و قصد داشت خدافظی کنه و بره جبهه.
شاهکرم درخصوص نمایشنامه «سربازِ سردار» آورده است: هدف و ایده اصلی این روایت شناخت و بررسی ابعاد شخصیتی سپهبد شهید قاسم سلیمانی است.
نویسنده این کتاب درباره نمایشنامه «کاخ ریاست جمهوری» میافزاید: این نمایشنامه براساس اتفاقات تاریخی و کمتر روایت شده جنگ سوریه است که به اولین پیروزی جبهه مقاومت به فرماندهی حاج قاسم سلیمانی در مقابل داعش منجر شد؛ داعشی که خود را برنده جنگ میدید و مهیای حمله گسترده به دمشق و کاخ ریاست جمهوری سوریه بود.
وی درباره آخرین نمایشنامه «من قاسم سلیمانیام» میآورد: این طرح به قصد معرفی شخصیت و بیوگرافی یاران و سربازان نزدیک و مورد وثوق حج قاسم سلیمانی نوشته شده است.
در بخشی از این اثر آمده است:
(از بیسیم صدای مکالمات دشمن به زبان لاتین شنیده میشود.)
هادی: کجایی حرف میزنه؟
فرمانده: انگلیسی، امریکایی.
عباس: (گوش تیز کرده.) امریکایی حرف میزنه.
هادی: آقای سلیمانی، میدونی عباس چند تا زبون بلده؟
فرمانده: بله، شیش تا.
هادی: از کجا میدونید؟
فرمانده: ده بار تا حالا بهم گفتهی.
(صدای مکالمه دشمن قطع میشود.)
هادی: چی شد عباس؟ چیزی فهمیدی از حرفاش؟
عباس: اون طرف چه خبره؟
فرمانده: خیلی شلوغه. (لبخندی میزند.)
عباس: آدم یاد جنگ جهانی دوم میافته... یه پیغام بود به یه فرمانده بعثی که تحت آموزش خودشون بوده انگار ... واسهش یه زمین فوتبال رو ترسیم کردن. بعد گفتن شما برید تو خط دفاع آخر باشید و بذارید ذخیرهها مهاجم باشن ... بعد، گفت مهاجم زودتر مصدوم میشه.
هادی: حالا معنیش چی هست؟
عباس: خنگ نباش. (رو به فرمانده) ذخیرهها کیااَن فرمانده؟
فرمانده: نیروهای اردنی، سربازای افریقایی و عمانی ... بعثیا خیلی متحد دارن. ما تقریباً داریم با سی تا کشور میجنگیم.
(هادی با تعجب به آن دو نگاه میکند.)
عباس: (به هادی) بیشرف تو بیسیم به بعثیا میگه خودتون عقب وایسید، سربازای متحد رو سپرِ خودتون کنید!
هادی: به خودشون هم رحم نمیکنن...
بنابراین گزارش؛ کتاب «من قاسم سلیمانیام» به همت مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری تولید شده است.
انتهای پیام/ 121