به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در سالروز شهادت شهید «محمدعلی باباجاننژاد» وصیتنامه این شهید را از نظر میگذرانیم.
شهید «محمدعلی باباجاننژاد» فرزند «رجبعلی» یکم مهر ۱۳۴۵ در بابل به دنیا آمد و در تاریخ ۲ بهمن ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ منطقه شلمچه به شهادت رسید.
وصیتنامه شهید:
«انما التوبه علی الله الذین یعلمون السوء بجهاله ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله کان الله علیما حکیما»
حتما خدا توبه کسانی را میپذیرد که کار ناشایسته را از روی نادان مرتکب شوند پس از آنکه زشتی آن کار را دانستند بزودی توبه کند پس خدا آنها را میبخشد و خدا به امور عالم دانا و به مصالح مردم آگاه هست. توبه نشانه راه است و سالار بار و کلید گنج شفیع وصال و میانجی بزرگ و سرهمه شادی.
بار خدایا گناه زیاد کردهام ولی پشیمانم و روی به درگاه تو میآورم ای آمرزنده مهربان سپاس ترا میکنم که ما را به توبه و بازگشت راهنمائی نموده و سپاس ترا که خویشتن را به ما شناساندی و شکر سپاس خود را به ما الهام نمودی درهای علم و ربوبیت و بزرگیت را بر ما گشودی و بر ما پیامبرانی فرستادی و از عدول و کجروی و شکست درونی در امر خود دورمان ساختی.
پس خدا ببخش ما را بعد از اینکه توبه کردیم و از کارهای گذشته پشیمانم بار پروردگارا برآنچه که به فراموشی و خطا کردهایم مواخذه نکن.
بار پروردگارا! تکلیف گران و طاقت فرسا چنانکه بر پیشینیان نهادی بر ما مگذر.
بار پروردگارا! بار تکلیفی فوق طاقت ما را بدوش من منه و بیامرز و ببخش گناه ما را، و بر ما رحمت فرما تنها سلطان ما و یار و یاور ما توئی، ما را بر مغلوب کردن گروه کافران یاری فرما.
پس اینک خدای من این منم به درگاه گرامی تو همچنین فرمانبردار خوار ایستاده و از تو درخواست مینمایم که مرا ببخش تا مورد رحمت قرار ندادی از این دنیا مبر. پناه به تو از بزرگترین تاسف و افسوس و بزرگترین معصیت اندوه پروردگارا! ما به کتابی که فرستادی ایمان آورده و از رسول تو پیروی کردهایم نام ما را در صحیفه اهل یقین تثبیت فرما.
الذین آمنوا ... آنانکه ایمان آوردند و از وطن خود هجرت گزیدند و در راه خدا با مالها و جانهایشان جهاد کردهاند آنها نزد خدا مقام بلندی است آنان رستگاران و سعادتمندان ایمان آورده و در راه تو هجرت کردهام و از دوستان و آشنایان خود دوری گزیدهای و در راه تو جهاد میکنم. ما را ببخش، خداوندا اعتراف دارم که جز خودداری از معصیت فرمان نبردهام و در همه احوال بیاطمینان از تو نبودهام.
خدایا دلم در حجاب است و نفسم عیبناک و عقلم مغلوب است و هوای نفسم غالب، طاقتم اندک و معصیتم بسیار و زبانم اقرار به گناهان زیادم. پس چارهام چیست ای ستارالعیوب و ای دانای عیبها و ای برطرف کننده اندوهها، بیامرز همه گناهان مرا به حرمت محمد و آل محمد(ص) و به مقام پیامبری که بر وحی و پیغام تو رستگار بود و در راه تو تن خویش را آماج آزار ساخت در میان آن مردم نادان و جاهل شکنجههای بسیاری را تحمل کرده است. بسیار آمرزندهای ای غفار در این روز موعود که یاران و برادران پروانهوار به سوی تو پر میکشند، این بنده درگاهت را که در پیشگاه اعظم تودهای نیستم، بسوی خود بگیرد و تا موقعی که زنده هستم در این مسئولیتی سنگین که به عهده من گذاشتی مرا ثابت قدم بدار.
در آن موقع عقلم زفکرم و دلم را جایگاهی جز تو و جهاد قرار نده، کاملا به من ببخش بریدن از وابستگیهای پدر و مادر، برادر، رفیق و دوست تا بتوانیم راهنمائی باشم برای دیگران، همانطوریکه در آیه قرآن کریم آورده ای، یا ایها الذین آمنو ان تنصرالله ینصرکم... ای اهل ایمان اگر خدا را یاری کنید خدا هم شما یاری میکند (در جنگها فاتح سازد و حوادث ثابت قدم گرداند) و من هم به یاری تو پیامبر تو و امامان تو و خمینی تو برخاستهام من چه جوابی دارم که گفتی، چیست شما را جنگ نمیکند و در راه خدا، رای بیچارگان از مردان و زنان و کودکان، آنجائی که میگوئی اگر شما از عهده این کار بر نمیآئید ما انسانها دیگر بیاوریم. انشاءالله که خداوند همه ما را اجر عظیمی بدهد و به بیت شعر متوجه میشویم:
گلی که بوته ندارد چمن بر او حیف است
سری که سجده ندارد کفن بر او حیف است
دلی که درد ندارد بدن بر او حیف است
کسی که فهم ندارد سخن بر او حیف است
آنقدر در میزنم این خانه را
تا ببینم روی صاحبخانه را
دنباله حرفم این است در این برهه از زمان، ندای هل من ناصر حسینی را لبیک گوئیم و حفظ کنید وحدت کلمه و با مشتهای گره کرده خود بر دهان تمام ابرقدرتهای شرق وغرب بزنید و در نمازهای جماعت و جمعه شرکت کنید که دشمن را به لرزه درآورده است و شما بیاری خدا بشتابید که خدا شما را یاری خواهد کرد ما هم برای خدا رفتهایم و به آغوش شهادت شتافته ایم و صبر پیشه دارید که خداوند با صابران هست و شماها مسئول هستید و باید پیام رسان خون شهدا باشید و هشداری است که به ابرقدرتها میدهم ای شماهائیکه دم از حقوق بشر میزنید آیا تا به حال عمل کردهاید و حقوق بشر را شما ستمکارانی تعیین کردهاید که مستضعفان جهان را زیر چکمههای خود له کردهاید و ای منافقین که چهرات برای همه روشن شد شمائی که دم از خلق میزنید و از این راه میخواستید ملت محروم را به دستور اربابانتان زیر پا بخوابانید آیا شما صدای خلقها را نمیشنوید که چه میگویند الحق که خداوند از پشت روی شما پرده حجابی قرار داده و شما کورید و کرید و نمیبینید و نمیشنوید مرگ بر شما و اربابان شما که با این کارهاتان میخواستید ملت ما را فریب بدهید شما به خیال خامتان که با ترور کردن امت ما را ناراضی و هراسان کنید اما ملت ما را بیدار است امت ما هشیار است و زیر بار ذلت شما نخواهد رفت و شماها خیال کردهاید از شهادت میترسم شهادت افتخار ماست و ماعاشق هستیم ولی به حالتان گریه کنید.
مبادا خویشتن را واگذاریم امام خویش را تنها گذاریم که خون هر شهیدی لاله ای هست مبادا روی لاله پا گذاریم. و حال ای مادر عزیزان محمد جباری، علی چیتگر، عسگری خیری، اسماعیل رمضانپور، با فکر آزاده خاطر این راه را که همان راه سرخ امام حسین (ع) هست انتخاب کردهاند و از کشته شدن باکی نداشتند چون خداوند کسانی را که در راه حق جهاد میکند ثابت قدم میدارد.
مادر عزیزم و خانواده مهربانم شاید این آخرین سلام و کلماتی باشد که با شما سخن میگویم چون راهی قدم نهادم که آفریدگارم میخواهد بندگانش در آن قدم بنهند مادرجان از تو خواهش میکنم که خبر شهادتم را شنیدی گریه کن چون بر شهید ارجحیت دارد ولی این را بگویم در بین بعضی از به نمای مسلک آدم گریه نکنید چرا که سو استفاده میکنند آنها منافق صفت.
اطراف خود نگاه کرد و یاران باوفای خود (که بهترین یاران در طول زمان هستند) را از دست رفته دید در آن هنگام که بدن حبیب بن مظاهر بر اثر اصابت نیزهها سوراخ سوراخ و دست و سر مبارک علمدار خود ابوالفضل العباس را از تن جدا شده و بدن علی اکبر را تکه تکه شده و بالاخره گلوی علی اصغر را براثر تیر سه شعله کفر شرک و نفاق پاره و خود را در مقابل انبوه ظالمان تنها و نزدیک به شهادت و لقای محبوب دید فریاد برآورد و فرمود.
هل من ناصر ینصرنی آیا یاری دهندهای هست که مرا یاری کند؟ آیا امروز کسانی هستند که در جرگه یاران حسین زمان حضرت بقیه الله علیه السلام درآیند و یا آنکه همچون یزیدیان و کفاران او را تنها خواهند گذاشت خیر خیر ما لبیک را به حسین زمان میگوئیم و اکنون با ندای ملکوتی لبیک یا خمینی میرویم تا به تدبیر نایب عظیم الشان امام زمان علیه السلام رهبر کبیر انقلاب امام خمینی مدظله العالی جامه عمل بپوشانیم تا همگان دست در دست یکدیگر در صفوف الهی قرار گیرند و بر علیه طاغوت به جهاد برخیزند.
امید است که به رهبری امام عزیز بتوانیم در این راه مقدسی که انتخاب کردهایم ثابت قدم بمانیم و به جهاد مقدس خود ادامه داده و با سعی مستمر و روزافزون دو بعد جهاد اکبر و جهاد اصغر زمینه را برای قایم نهائی آمادهتر سازیم و به مقام قرب الهی نایل گردیم هیچوقت خون شهید هدر نمیرود خون شهید به زمین نمیریزد خون شهید هر قطرهاش تبدیل به صدها قطره و هزاران قطره بلکه به دریایی از خون میگردد و در پیکر اجتماع وارد میگردد.
و پیام من به ملت غیور و حزبالله تنها وصیتم به شما این است که اولاً امام را تنها نگذارید امامی که اسطوره مقاومت و تقوی و رهبر قاطع و بت شکن زمان است و شما تابع ولایت فقیه باشید تا بر شما ملت آسیبی نرسد ثانیاً در صحنه باشید و گوش به فرمان امام باشید و تا آنجائیکه قدرت دارید چه مادی و چه معنوی کار کنید برای اسلام و انقلاب اسلامی و شما ملت حزبالله تمامی کارتان باید برای رضای خدا باشد و برای خدا کار کنید و مزدتان را هم از خدا خواهید گرفت.
ثالثاً میبینید که تمامی ابرقدرتهای شرق و غرب و سلطه گران و سرسپردگانشان و ایادی را از اینکه فرزندت را در راه اسلام و استوارماندن دین خدا میدهی در آخرت فاطمه زهرا(س) بانوی صدر اسلام از تو گله ندارد و مقابلش روسفید هستی و من خوشحال هستم از اینکه توانستم به ندای هل من ناصر ینصرنی رهبرم که از کربلای ایران برخاسته لبیک گوم و یاریش نمایم و نیز بخدا سوگند میخورم که راهم را عاشقانه انتخاب نمودم و در آن قدم گذاردم و همانطور که سرورم امام حسین (ع) در مقابل ظلم ایستادگی کرد و به پیروی از او ایستادگی خواهم کرد و شما با صبر و بردباری مشت محکمی بر دهان یاوه گویان شرق وغرب بزنید و برای نابودی آنان از روحانیت مبارز پشتیبانی کنید و نگذارید خدای ناکرده در میان شما تفرقه بیاندازند.
الان چند کلمهای با پدر هر چه میدانم که بزرگ کردن فرزند کاری مشکل است و بزرگ کردهای که تا از آن بهرهای ببری و چه بهرهای از آن که فرزندت را در راه خدا ببخشی که این باعث افتار هر پدری باید باشد تا فرزند خودش را در چنین مسیری بفرستد.
پدرم در این زمان از طرف خداوند مورد امتحان قرار گرفتم تا اینکه چقدر به اسلام توجه داریم پدرم صد آفرین به شما که با این همه زحماتی که کشیدید مرا به جبهه فرستادی و شما برادران عزیزی که بعد از من شما لباس رزم را به تن کنید و خودتان را در هر کجا هستید مسئول بدانید و با آنها مبارزه کنید چه در جبهه و چه در پشت جبهه کاری که در راه رضای خدا باشد انجام بدهید و شما ای خواهرانم شما حجابتان را حفظ کنید که حجاب شما کوبندهتر از خون من است و شما هم مثل زینب (ع) باشید و نمونهای برای دیگران باشید و در ضمن پدرجان شما در مراسمات من خیلی خرج نکنید و زیاد تشریفاتی نباشد و ساده باشد و آن مقدار زیادی را به جبهه بفرستید و اگر من کسی را بدهکار هستم شما آن را بپردازید.
خداحافظ حداحافظ امام را دعا کنید.
والسلام علی من التبع الهدا
تاریخ ۱۶/۱۰/۶۵
انتهای پیام/