به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در سالروز شهادت شهید «سیدجفعر ساداتی» از شهدای فریدونکنار زندگینامه و وصیتنامه این شهید را از نظر میگذرانیم.
زندگینامه شهید:
نامش «جعفر» بود و چشم و چراغ «میرحیدر و معصومه». نوزادی از تبار سادات که در ۲۵ شهریور ۱۳۴۵، در روستای «کاله» از توابع فریدونکنار به دنیا آمد.
«جعفر» از همان اَوان خردسالی، پا بهپای پدر، در محافل عزاداری اهل بیت حضور یافت، تا جانش به محبت این خاندان گِرهی عجیب خورد.
دوره ابتدائیاش، در دبستان «سَنایی» فریدونکنار سپری شد. دانشآموز پایه اول راهنمائی در مدرسه «مهدیه اسلامی» بابلسر بود که بنابه دلایلی، از ادامه تحصیل باز ماند.
انقلاب که به اوج رسید، این نوجوان بابصیرت نیز، به جمع مردم کوچه و خیابان پیوست و با شرکت در تظاهرات، انزجار خود را از حکومت ستمشاهی ابراز نمود. او با تشکیل بسیج، به عضویت این نهاد در آمد و فعالیتهایش را در این راستا آغاز کرد.
سیدجعفر با پوشیدن جامه پاسداری در ۱۵/۵/۱۳۶۲، رهسپار میادین نبرد شد و در کِسوت فرماندهی دسته و گروهان، خدمات ارزندهای از خود به یادگار گذاشت.
او علاوه بر آن، از طریق سپاه فیروزکوه، به لشکر ۲۷ محمدرسولالله رفت و مدتی به عنوان جانشین گردان، مشغول به خدمت شد. عملیات کربلای ۱، از دیگر آوردگاههای حضور این دلاورمرد مازندرانی به شمار میرود.
روایت همرزم شهید:
«جعفر نوریکناری» میگوید: «جوان خوشفکری بود و خودش در جاهای مختلفی در منطقه، تصمیمگیری میکرد. بعضی جاها هم از فرماندهی به او دستور میرسید. جعفر به خاطر خلاقیتی که داشت، در اداره کردن منطقهای که به او میسپردند، موفق بود. با وجود سنّ کم، فرمانده دسته بود و با زیرکی و طمأنینه، به بچهها آموزش میداد و آنان را آماده رویارویی با دشمن میکرد.»
این سید عزیز که سابقه مجروحیت در جبهههای نبرد را یافت، عاقبت در ۴ بهمن ۱۳۶۵، طی عملیات کربلای ۵ در شلمچه، به دیار حق شتافت؛ و سپس با وداع همسرش، «فاطمه تقیزاده» و دو یادگارش «خاطره و نرگس»، در گلزار شهدای فریدونکنار به خاک سپرده شد؛ و «عباس گلی» از همرزم دیرینش چنین روایت میکند: «در منطقه به ما میگفت: همه حرکات و رفتار شما تحت نظر حضرت حق است. توجه داشته باشید که اشتباه و گناه نکنید. او این مسئله مهم را همیشه گوشزد میکرد و میگفت: احترام نسبت به همدیگر را رعایت کنید.»
وصیتنامه شهید:
آنان باید در راه خدا با آنکه حیاط مادی دنیا را بر آخرت گزیدند جهاد کنند و هر کس در جهاد خدا کشته شد یا فاتح گردید زود باشد که او را در بهشت ابدی اجر عظیم دهیم. قرآن مجید سوره نساء
بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
جائی که اول هستی است و قبل از پیدایش و زنده کردن از پس پر فانی شدن موجودات تا آخر هستی است. دانایی که فراموش هر که را یادش کند و نعمت را از کسی را که سپاسگذار کند کم نکند و کسی که او را بخواند ناامیدش نکند و کسی که به او امید دارد امیدش را قطع نکند؛ و درود و سلام خدمت آخرین تابنده ولایت امید همه شیعیان جهان حضرت ولیعصر امام زمان (عج) و با سلام به نائب بر حقش حضرت امام خمینی و با درود به همه شهدای اسلام به شما خانواده عزیز پدر و مادر عزیزم سخن از اینکه شما مرا بزرگ کردهاید و به سن بلوغ رساندهاید و مرا به معرف اسلامی آشنا کردهاید و از اینکه من نتوانستم زحمات شما را جبران نمایم و در مشکلات با شما یار باشم؛ و امیدوارم که به بزرگیتان مرا ببخشید پدر و مادر فقط میخواهم که به راه شهدا را ادامه دهم و سربلند باشم و همانطور که خودت آن موقع کوچک بودم دست ما را میگرفتید و به مساجد میبردید ما صحبت از اسلام و دین و قرآن و خدائی کردید و از صدر اسلام برای ما سخن گفتید و میخواستید که ما در خط باشیم و منحرف نگردیم. همانطور که شما ما را راهنمائی کردید از راهنمائی شما اطاعت نموده و ادامه دهنده راه شهیدان باشیم.
هدفم از آمدن در سپاه این نبود که همیشه برایتان مزاحمت ایجاد کنم و کمتر با هم باشیم. من اتفاقاً که بیشتر باشم و نسبت به شما بیشتر محبت داشته باشم و شما و محبت شما را ببینم و با شما زندگی کنم خیلی علاقه داشتم که در کنار شما باشم و من یک مقدار کمتر با شما بودم و نتوانستم به شما نشان بدهم از این جهت خواستم که علاقهام ابراز علاقهای باشد نسبت به شما، ولی برای اسلام جنگی پیش آمد وضع اینطور بود که بچههای ما همه شهید شدند و در ادامه راه این میبایست یک نفر که خودتان بهتر میدانید و (رضا هم در وصیتنامهاش نوشته بود که پاسدار رها گوشهی تنم هستند یعنی خیلی به برادران سپاه) و به همین دلیل وارد سپاه شدم که خدمت آن موقتی که وارد سپاه شدم تا به حال هنوز یکبار هم خود را سپاهی ندانسته و لباس فرم هیچوقت بر تنم نکردند، چون سعادت نداشتم و میدانستم که لیاقت یک امام امت را حفظ کنید امام عزیز برای همه جا افتاده و کسی نمیتواند بر علیه او توطئه کند، ولی آنها میخواهند که صدر اسلام دوباره تکرار شود و میخواهند ۲۵ سال علی (ع) را خانه نشین بکنند و بر پیکر اسلام و انقلاب عزیز که خونهای زیادی برای آن دادیم ضربه بزنند میخواهند همه مسلمین زیر سلطه اجانب باشند و یک مسئله دیگر اتحاد و همبستگی است مسئله اتحاد تنها رمز پیروزی ماست و شما اتحادتان را حفظ کنید و از ائمه جمعه و نمایندگان امام اطاعت داشته و از آنها اطاعت پذیری کنید که انشاالله این انقلاب به انقلاب حضرت ولیعصر (عج) متصل گردد.
دیگر عرضی ندارم بجز اینکه از خداوند بزرگ و خداوند منان سلامتی همه شماها را خواهانم.
خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
رزمندگان اسلام پیروزشان بگردان
زیارت کربلا نصیب ما بگردان
برادر شما سید جعفر ساداتی
انتهای پیام/