به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، درک تاریخ انقلاب اسلامی بدون شناخت علل پیدایش آن ممکن نیست. اگر ما نتوانیم ماهیت رژیم پهلوی را به درستی بشناسیم قطعا در بحث چرایی و چگونگی انقلاب اسلامی نیز با مشکل مواجه خواهیم شد. یکی از مسائلی که میتواند باعث ایجاد شناختی درست از رژیم پهلوی شود این است که کدام دستگاهها و نهادهایی سلسله پهلوی را حمایت کردند. مسلما وقتی دولتی دستنشانده باشد دستگاههای امنیتی آن را نیز بیگانگان تعیین میکردند.
سازمان اطلاعات و امنیت کشور که به اختصار ساواک خوانده میشد زائیده دستگاههای امنیتی آمریکا و انگلیس است که تحت نظر آنها شکل گرفت و پرورش یافت. در ایجاد این نیروی ضد مردمی بیش از همه آمریکا نقش داشت تا ایران به عنوان پایگاهی مطمئن حافظ منافع نامشروعش. در کتاب «ساواک - سازمان اطلاعات و امنیت کشور (1335ـ 1357) » نوشته مظفر شاهدی به تفصیل درباره شکلگیری ساواک پرداخته که قسمت چهارم آن را در ادامه میخوانید:
تلاش مذبوحانه برای بقای شاه
«پیش از این اشاره شد که نصیری تا روزهای آخر ریاست ساواک همواره حامی سرکوب شدید مخالفان سیاسی بود. مقدم رییس جدید ساواک نیز به زودی نشان داد که برخورد قهرآمیز مخالفان را سرلوحه عمل خود قرار داده است. شخص شاه نیز با تمام ادعایی که درباره سیاست فضای باز داشت، طرفدار برخورد شدید و قهرآمیز با تظاهرکنندگان بود. حکومت، با برکناری نصیری و جایگزینی مقدم درصدد بود القا کند که مجموعه حکومت به روش دموکراتیک روی آورده است.
ضمن اینکه حکومت تلاش می کرد با این اقدام از اشتهار ساواک به سرکوبگری بکاهد. گفته میشد رژیم قصد دارد با ریاست مقدم بر ساواک، تغییر و تحولاتی اساسی در ساختار مدیریتی و چارچوب تشکیلاتی و مجموعه فعالیتهای آن به وجود آورد.
ناصر مقدم رئیس جدید ساواک در نخستین روزهای تصدیاش در نامهای خطاب به مدیریت اداره کل سوم، بر ضرورت تجدیدنظر در روشهای ساواک و لزوم ارائه چهرهای انسانیتر از این سازمان در نزد افکار عمومی مردم ایران و جهان سخن به میان میآورد؛ با این حال تأکید میکند که ساواک به سان قبل در سرکوب مخالفان سیاسی حکومت هیچ تردیدی به خود راه نخواهد داد.
جایگزینی مقدم با نصیری از منظر مخالفان سیاسی، عقبنشینی آشکار حکومت و شاه در برابر حرکتها تلقی شد. برکناری نصیری از ریاست ساواک و جایگزینی مقدم به جای او از سوی برخی محافل سیاسی و اجتماعی مورد استقبال قرار گرفت و حتی برخی از محافل طرفدار سلطنت و حکومت آن را اقدامی عقلانی و درست ارزیابی کردند.
البته علیرغم اعمال سیاست هویج و چماق مقدم و تعدیلی که به ظاهر میخواست در روشهای ساواک ایجاد کند، چارهای از مشکلات فزاینده حکومت نگشود با انتصاب مقدم به ریاست ساواک، مذاکرات و ملاقاتهای او با شاه افزایش یافت. گفته میشد مقدم حتی درباره ضرورت تغییر کابینههای مختلف، مشاورههایی به شاه میداد. در بسیاری از موارد مقدم رابط شاه با رجال، شخصیتها و گروههای سیاسی و اجتماعی کشور بود.
در دوره اوجگیری حرکتهای مردمی در ماههای پیروزی انقلاب اسلامی، بین ساواک و نیروهای انتظامی و مسئولان حکومتی نشستهای توجیهی برگزار میشد. در این میان علاوه بر ستاد ساواک در تهران، شعب و نمایندگیها و مقرهای این سازمان در دیگر استانها و شهرها نیز ضمن هماهنگ کردن فعالیتهای خود با مراکز ساواک در تهران، با دستگاههای انتظامی و شورای تأمین استانها و شهرستانها روابط نزدیکی داشتند. در این جلسات درباره چگونگی برخورد با مخالفان روزافزون حکومت تصمیمات لازم اتخاذ میشد.
حکومت تلاش میکرد برای سرکوب کارآمد تظاهرکنندگان و مخالفان، بین ساواک و سایر نیروها هماهنگی ایجاد شود. البته هرچه زمان میگذشت، ناهماهنگیها بیشتر میشد. در ماههای پایانی حکومت پهلوی نیز، در بسیاری از شهرهای بحرانزده کشور، هماهنگی در سرکوب و برخورد با مخالفان به حداقل رسیده بود. هر یک از نیروهای امنیتی، انتظامی و ساواک به گونهای نه چندان انسجام یافته در برابر مخالفان موضع گیری میکردند.
در سال 1357، به زودی آشکار شد که ساواک بیشترین نقش را در سرکوب و کشتار مخالفان دارد، به ویژه در شهرها و مناطقی که دامنه تظاهرات فزاینده بود، اقدامات ساواک نمود بیشتری داشت. چنانکه در جریان بسیاری از کشتارهای گسترده در شهرهای کوچک و بزرگ، بیشترین اتهامات متوجه نیروهای ساواک بود که بیمحابا، به قتل عام تظاهرکنندگان میپرداختند.
کشتار و سرکوب غیرانسانی مخالفان که از دوران ریاست نصیری بر ساواک آغاز شده بود، در دوران ریاست مقدم هم ادامه یافت. ساواک علاوه بر این که در کشتار و قتل عام تظاهرکنندگان نقش مهمی داشت در اقدامات پیشگیرانه نیز پیشگام سایر نیروها بود.
ساواک تلاش میکرد در تمام دوایر، سازمانها، وزارتخانهها و مراکز حکومتی و دولتی فضای اختناق بیشتر حاکم شود و چنان بنمایاند که نیروهای این سازمان بر مجموعه رفتار و عملکرد کارکنان و کارمندان دولتی و حکومتی اشراف کامل دارند؛ در همان حال تلاش میکرد سران و سازمان دهندگان تظاهرات و ناآرامیها را کنترل کند. ساواک مُصر بود سازمان دهندگان و رهبران تشکلهای مخالف را دستگیر کرده و در محاکم قضایی محکومیتهای سنگینی برای آنان در نظر گرفته شود.
ساواک بر آن بود تا بسیاری از روحانیون را که در گسترش مخالفتها نقش قابل توجهی دارند، دستگیر و یا به مناطق دور افتاده تبعید کند. به رغم تمام تمهیدات امنیتی و پلیسی ساواک و سایر نیروهای حکومتی، دامنه مخالفتها و تظاهرات ضدحکومتی همواره روزافزون بود و مردم ایستادگی و مقاومت جانانه و تحسین برانگیزی در برابر ساواک به نمایش میگذاشتند.
همزمان با گسترش سرکوب ساواک، خبرگزاریها و رسانههای مختلف جهان از کشتارهای روزافزونی خبر میدادند که همه روزه در شهرها و مناطق مختلف کشور توسط ساواک صورت میگرفت. در مهمترین درگیریهای منجر به قتل عام گسترده مخالفان در شهرهای مختلف ایران ساواک نقش درجه اول داشت.
ساواک در اقداماتی پیشگیرانه، به منازل و محل کار و رفت و آمد سازمان دهندگان و رهبران گروههای مختلف سیاسی و اجتماعی مخالف حکومت، که در گسترش ناآرامیها نقش داشتند، حمله کرده و آنان را دستگیر میکرد و یا به شدت مورد ضرب و شتم قرار میداد. ساواک با ایجاد رعب و وحشت در تلاش بود کنترل اوضاع را به دست گیرد؛ اما این اقدامات به ندرت به نتایج قابل اعتنایی منجر میشد.
با این احوال مخالفتها همواره فزاینده بود و به تبع آن عجز و ناتوانی ساواک و سایر مراجع حکومتی و نظامی در برابر مخالفان بیش از پیش آشکار میشد. این روند در تمام تابستان و سپس ماههای منتهی به بهمن 1357 با شدت ادامه داشت. مخالفت آشکار با حکومت به امری فراگیر تبدیل شد و به تدریج گروه وفاداران به رژیم پهلوی به سرعت در اقلیت قرار گرفتند. در واپسین ماههای عمر حکومت پهلوی، ساواک و سایر نهادهای حکومتی نظیر ارتش تنها وفاداران به رژیم پهلوی بودند.
با این احوال، ساواک کماکان به رفتار خشن و غیرانسانی خود با مخالفان ادامه میداد و حتی نسبت به مجروحان و مصدومان تظاهرات و درگیریها نیز اغماض نمیکرد. ساواک نگران رویگردانی نیروهای نظامی و انتظامی از حکومت و پیوستن آنان به مخالفان و انقلابیون بود. به طور مدام بر تعداد کسانی که خدمت در ارتش و نیروهای نظامی را ترک کرده و به مخالفان میپیوستند، افزوده میشد.
ساواک در تماسهای تلفنی خود، فرماندهان نیروهای انتظامی و ارتش و نیز رجال و کارگزاران حکومتی و دولتی را به مقاومت در برابر مخالفان وامیداشت و هشدار میدهد که اگر در برخورد با مخالفان قصور ورزند با مجازاتها و عواقب سنگینی روبرو خواهند شد.
در این دوره ساواک کماکان به حملات دیوانهوار و غیرانسانی خود به مخالفان پرشمار حکومت در کشور ادامه داد و بر شمار قربانیان دوران انقلاب افزود و برای سرکوب و قلع و قمع بیرحمانه طرفداران امام خمینی دستور اکید صادر کرد. از اواسط سال 1357، دامنه درگیریها به حدی گسترش یافت که گاه تعداد قربانیان ساواک از چند صد نفر در روز فراتر میرفت.
ساواک گاه حملات خود را به صفوف مخالفان و تظاهرکنندگان، توسط افراد خود و در پوشش برخی صنوف و گروههای اجتماعی به اصطلاح طرفدار شاه و حکومت انجام میداد. گاه، گروههای سازماندهی شدهای در هیئت کارگران و کشاورزان که به انواع اسلحههای سرد و گرم و سایر آلات ضرب و جرح نظیر زنجیر، پنجه بوکس و چماق مجهز بودند، با هدایت ساواک و به عنوان دفاع از نظام شاهنشاهی پهلوی و قانون اساسی، به مخالفان حکومت حمله میکردند.»
انتهای پیام/ 161