به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در سالروز شهادت شهید «علی اکبر بالویی جامخانه» وصیتنامه این شهید منتشر میشود.
شهید «علی اکبر بالویی جامخانه» فرزند «ذوالفعلی» یکم تیر ۱۳۴۴ در میاندورود به دنیا آمد و در تاریخ ۹ بهمن ۱۳۶۶ در هزارقله مریوان به شهادت رسید.
وصیتنامه شهید:
بسم الله الرحمن الرحیم
اِن الذین آمنوا والذین هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله اولئک یرجون رحمت الله والله غفور الرحیم
آنانکه بدین اسلام گرویدند و از وطن خود مهاجرت کردهاند و در راه خدا جهاد کردند آنان امیدوار و منتظر رحمت خدا باشند که خدا بر آنان بخشنده و مهربان است.
پروردگارا به سوی آمرزش تو کوچ کردهام و به سوی عفو تو آهنگ نمودهام و با گذشت تو مشتاق شدهام و به بخشایش تو اعتماد کردهام در صورتی که چیزی که بوسیلهی آن سزاوار عفو تو گردم در کردارم نیست؛ و جز احسان تو امیدی ندارم.
خدایا تنها روزنهی امیدم در میان انبوه گناهان، تو هستی این توئی که پرده پوش گناهی این توئی که ستارالعیوبی. خدایا به فضل و کرمت مرا ببخش و بیامرز و در روز محشر مرا به عدالت محاکمه نفرما که اعمال سیاهم طاقت عذابهایت را ندارد.
خدایا میخواهم پرواز کنم، اما سنگینی کوله بار مصیبت بالهایم را شکسته و مرا از اوج یافتن بسویت باز میدارد پسای خدا ترا به پیامبران و امامان معصومت، ترا به زمزمزههای علی (ع) در نیمههای شب، ترا به مخلصین و اولیای پاکت قَسَمت میدهم که از گناهانم درگذری و در روز قیامت پاهایم را از پل صراط نلغزانی و امکان اوج گرفتن بسویت را در من بوجود آوردی تا بتوانم از زندان مادیت دنیا خلاصی یابم و به قله رفیع انسانی بروم پس ای خدا به محمد (ص) بگو پیروانش حماسه آفریدند و به علی (ع) بگو که شیعیانش قیامت به پا کردند و به حسین (ع) بگو خونش هنوز در رگها میجوشد و نامش را در لالههای خونین میهنم در طنین فریاد سرخ روز یاوران و شب ستیزان میبینم و از آن خونهای سرخ شقایق روئیده و اینک آن شقایقها آماده جان باختن شدهاند.
ای حسین (ع) ای خون خدا اگر فریاد هل من ناصر ینصرنی تو را در آن زمان پاسخی نمیرسید بدان که اکنون تمام رزمندگان عشق شهادت یا زیارت تو را دارند. ای حسین (ع) عاشورای تو تنها یک شب و کربلایت مکان بود، اما بنگر که هر شب ما عاشورا و هر جای ما کربلاست. ای حسین (ع) منتظران روزی هستیم تا کربلایت از چنگ دشمن آزاد شود و با کاروان عاشقان همراه با مادران شهید داده برادران معلول (شهیدان زنده) بسویت آئیم و کودکان یتیم را بر سر مقبرهات بنشانیم و با اشکهای چشمهایمان صحن مطهرت را شستشو دهیم و پرچم سرخ شهادت را بر فراز بارگاهت باهتزاز درآوریم.
خدایا تو خود میدانی که چه میکشیم و خود پنداری که، چون شمع ذوب میشویم ما از مردن نمیهراسیم، اما میترسیم که بعد از ما ایمان را سر ببرند اگر بسوزیم باز هم که روشنائی میرود و جای خود را به شب تار میدهد. خدایا پس چه باید کرد از یکسو باید بمانیم تا شهید آینده شویم و از دیگر سو باید شهید بشویم تا آینده بماند و هم با امروز شهید شوم تا آینده بماند و هم باید بمانیم تا فردا شهید شویم.
و سلام بر شما ای خانواده عزیزم شمائی که بر گردن من حق دارید و مرا تا به اینجا رساندهاید و اینک روانه میدانم کردهاید آنچه که دارم از شما است و من از خود چیزی نبودم و تمامی هستی و نیستی من شما بودید پدرم بعد از من هرگز خودت را تنها احساس نکن، زیرا روح من همیشه با تو است و همه جا کمکت میکند پدرم نکند در مقابل دیگران گردنت را کج کنی علی اکبرت، چون علی اکبر حسین (ع) با رشادت به شهادت رسید آری پدرم هرگز در مقابل مرگ زانو نزدم و تسلیم نشدم و از تو میخواهم که بعد از من در مقابل سختیها تسلیم نشوی؛ و سلام من بر تو ای مادر ستمکش مادر وقتی به تو فکر میکنم و بیاد زحمات شما میافتم اشک از چشمهایم جاری میشود و مرا دیگر توان جمله نوشتن نیست، اما چه کنم مادر که احساس میکنم چراغ زندگیم به خاموشی مبدل خواهد شد و احساس میکنم که علی اکبرت دیگر در کنارت نیست و احساس میکنم که تسلی خاطرت را از دست دادهای میدانم که بین من و شما زهرا اطهر جدائی افتاد و خدا میخواهد که من و تو تا قیامت از هم جدا باشیم، اما از تو میخواهم که بعد از من ناله و زاری نکنی.
مادرم بعد من قوی باش چرا که علی اکبرت به مرگ عادی نمرد و در میدان رزم به شهادت رسید و افتخار بر تو مادر که پسرت شهید شد و در مقابل خدا سربلند و سرافراز است مادرم مرا در قبرستان جامخانه دفن کنید و هر شب جمعه بر مزارم بیا تا با شما درد دل کنم و میخواهم از شما که بعد از ۱۲۰ سالت شما را در کنار من دفن کنند.
پدر و مادر عزیزم از شما میخواهم که مرا از ته دل حلال کنید و از ملت عزیز جامخانه خواهش کنید که اگر از من بدی دیدند مرا عفو کنند پدر و مادرم خیلی آرزو داشتم که در پیری سایه به سایه شما باشم و بتوانم یاور شما باشم، ولی سرنوشت چنین بود که از شما جدا شوم امیدوارم که خونبهای مرا از خدا بگیرید؛ و سخنی با شما همسر عزیزم، خدمت شما سلام میفرستم و بعد از سلام امیدوارم که مرا مورد عفو خود قرار دهید و میدانم همسر خوبی برایت نبودم، ولی از شما میخواهم که مرا ببخشی همسر عزیزم اگر در این دنیا نا امید شدیم لااقل جهان آخرت را خواهیم داشت امیدوارم که خداوند مرا از این دنیا برد در دنیای بعدی ما را بهم رساند.
شما را به خدای بزرگ میسپارم.
انتهای پیام/