به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، سولهای کوچک با سقفی شیروانی درست وسط حیاط بزرگ قرارگاه محل خوابگاه خادمین معراج الشهداست. ظهر است و تعدادی از خادمان در حال استراحت هستند. بقیه خادمین هم در قالب گروههای چند نفره به مناطق عملیاتی رفتهاند. صبح است و باران گاه و بی گاه، بهار را نوید میدهد.
ماجرای خادم شدن این آدمها که به دور از شلوغیها و هیاهوهای عید به امید گوشه نگاهی از شهدا شهر و دیار خود را ترک میکنند داستان جالیست. خانم مشایخ از خادمین دانشجویی است که سال هاست مقصد عید را کربلای ایران انتخاب کرده است. گاه در کسوت خادم و گاه در کسوت مسئولین خادمین راهیان نور.
خاطرات جالب و شیرین او از اتفاقات سالها سفرش به راهیان نور بهانهای شد تا چند دقیقهای را با او به گفت و گو بنشینیم. از خاطره دختر لائیکی که با سفر راهیان نور به اسلام روی آورد تا تلاش خادمین شهدا برای هرچه بهتر انجام شدن کارها. کمی که از صحبتمان میگذرد درد و دل هایش هم شروع میشود و میگوید: با اینکه راهیان نور کار فرهنگی بسیار بزرگی است اما مسئولان فرهنگی کشور هزینه نمیکنند. بچهها با جمع کردن بازیافت و قاب شکسته و تابلوهای قدیمی کار فرهنگی انجام میدهند.
یادم هست که چند سال پیش در دوکوهه هیچ امکاناتی نداشتیم حتی ماژیک و مقوا هم به ما نداده بودند که بتوان کاری انجام داد. یکی از بچههای خادم ماشینش را فروخته بود تا خرج راهیان نور کند و کم و کاستیها جبران شود.
صحبت به شوق و علاقه بچههای خادم می رسد که چطور به هر نحوی شده میخواهند خادم شوند. در طول دوره خادمی هم از هیچ کاری دریغ نمی کنند. مشایخ تعریف میکند: خودم دیدم که خادمین در پادگان رستم پور به خاطر جمع کردن چوب و درست کردن اسفند برای زائران دستانشان تاول زده بود. بچهها خیلی خالصانه کار می کردند.
خادم راهیان نور درباره چگونگی حضور خادمین نیز میگوید: خادمین از همه جای کشور با عقاید و اخلاقهای مختلف در مدتی کوتاه کنار هم جمع میشوند و در همین زمان هم درسهای زیادی از هم میگیرند. دی ماه فراخوان جذب خادمین اعلام میشود و دانشجویان با ثبت نام و پذیرش اولیه برای مصاحبه آماده میشوند.
وی ادامه میدهد: هر سال 200 نفر از خواهران به عنوان خادم اعزام میشوند که چون هر ساله این تعداد زیاد میشود مجبور هستیم بازه زمانی حضور خادمان را کم کنیم.
توی سولهی کوچک محل استقرار خادمین از هر شهر نمایندهای به عنوان خادم حضور دارد. چند نفری که در حال خوردن ناهارشان سیب زمینی و تخم مرغ آب پز هستند به زبان ترکی صحبت میکنند. دختری کرمانشاهی میگوید: امسال دوستانم توفیق زیارت حرم حضرت معصومه(س) را داشتند که من نتوانستم با آنها بروم. دلم گواهی میداد که انشالله خادم الشهدا میشوم. پیگیری کردم ولی گفتند امسال از کرمانشاه اعزام خادم نداریم. خیلی ناراحت شدم. چند روز بعد تماس گرفتند که اسمت را به عنوان خادم الشهدا رد کردهایم. آنقدر خوشحال شدم که انگار دنیا را به من داده بودند. بعد که گفتند خادم شلمچه هستی دیگر چیزی نشنیدم و فقط گریه کردم.
ساعتی بعد خادم کرمانشاهی راهیان نور به مدت ده روز به شلمچه میرود. جایی که غروبش آرام دلهای بی قرار و خاکش میعادگاه عاشقان است.
انتهای پیام/