«زیاد علی پورحسن»، پدر شهیده «شهربانو پورحسن» در گفتوگو با خبرنگار دفاعپرس در آذربایجانشرقی، اظهار داشت: صبح روز بمباران خانه را برای رفتن به اداره ترک کردم. در میان راه شور و ولوله عجیبی میان دانشآموزان دیدم، دو دختر محصل درباره شایعه بمباران زینبیه صحبت میکردند. خیلی نگران شهربانو شدم.
وی افزود: میخواستم به خانه بازگشته و شهربانو را از رفتن به مدرسه منع کنم، با خودم گفتم مگر دخترم چه فرقی با دخترهای دیگر دارد؟ هر چه خواست خدا باشد، همان میشود، دل به صلاح خدا آرام کرده و دخترم را به خدا سپردم.
پورحسن خاطرنشان کرد: ایام دهه فجر بود و آقای «زارعپور»، مدیر آموزش و پرورش میانه برای سخنرانی در یکی از مدارس حضور داشت. در حالی که در اداره مشغول کار بودم، دلم پیش دخترم بود، شایعه بمباران زینبیه استرس خاصی به من داده بود.
وی تصریح کرد: ساعت 10و 20 دقیقه بود که من به سمت پنجره رفتم، از پنجره مدرسه زینبیه دیده میشد، چند دقیقه بعد آژیر خطر کشیدند و وضعیت قرمز اعلام شد. من هواپیماهای عراقی که نزدیک زمین پرواز میکردند را با چشم دیدم.
پدر شهیده «شهربانو پورحسن» خاطرنشان کرد: ترس تمام وجودم را فرا گرفته بود. میلرزیدم، عمر خود را کرده بودم و نگرانیام بابت شهربانو بود و یادم هست حضرت مهدی (عج) را به یاری طلبیدم؛ چرا که صدای بمباران بلند شده بود و مدرسه زینبیه در دود و آتش بود.
شایان ذکر است، شهیده «شهربانو پورحسن» در سال 1344 متولد شده و 12 بهمن ماه سال 1365 به درجه رفیع شهادت نائل آمده است.
انتهای پیام/