اشارات تمدنی امام خمینی در ۱۴ بهمن ۵۷ (۳)؛

ریشه‌های استعماری تئوری «سکولاریسم دینی» در تاریخ ایران

آنچه غربیان به عنوان اصلی‌ترین مانع خود برای نفوذ فکری و سیاسی در ایران می‌دیدند «عقاید اسلامی» بود و «روحانیت» به عنوان یک قشر مذهبی و مورد اعتماد مردم، گروهی بودند که هیچ‌گاه رام دول غربی و استعمار فکری و فرهنگی نمی‌شدند.
کد خبر: ۴۴۰۵۱۶
تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۰:۱۰ - 02February 2021

گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ محمد امیدبخش؛ امام خمینی در تاریخ ۱۴ بهمن پس از جلسه با کارکنان روزنامه اطلاعات و ارائه رهنمود‌هایی برای هم‌جهت کردن مطبوعات با جریان نهضت، در جلسه‌ای مفصل با حضور روحانیون به موضوع بسیار مهم ارتباط «روحانیون و سیاست» و در مرتبه‌ای بالاتر ارتباط «دین و دنیا» می‌پردازند.

امام در سه مرحله به تحلیل تئوری جدایی دین از سیاست و شیوع آن در ایران پرداخته و استدلال عقلانی برای حاکمیت دین در تمام شئون زندگی را انسان مطرح می‌کنند؛ باید توجه کرد که این حد از ریزبینی از سوی رهبر یک جریان مبارز و انقلابی در روز‌های ابتدایی از حضور در ایران پس از سال‌ها دوری، نشان از دیدگاه راهبردی و جهانی امام نسبت به انقلاب اسلامی است و اینکه این جنبش را صرفاً حرکتی مقطعی و سلبی ندانسته و آن را دارای فلسفه تاریخ می‌داند!

ریشه‌های استعماری تئوری «سکولاریسم دینی» در تاریخ ایران

با شروع دست‌اندازی کشور‌های اروپایی بر سرمایه‌های ملل دیگر، کشور‌های مورد تجاوز، هرکدام رویکردی را در برابر این کشور‌ها اتخاذ کردند؛ برخی از کشور‌ها که با حیله و تزویر انگلیس‌ها روبه‌رو شدند، در برابر مظاهر تمدن و سبک زندگی مجلل غربی خودباخته شدند و تن به استعمار دادند. برخی کشور‌ها با قدرت خود در برابر نفوذ ایستادند و مرز‌های خود را بستند و برخی که سیستم حاکمیتی منسجم و دولت قدرتمندی نداشتند تن به مبارزه فرسایشی دادند و گاهی هم تن به مصالحه و سازش!

ایران در دوره شروع استعمار-قاجاریه- کشوری بود که نه حاکمیت مقتدر و یکپارچه‌ای داشت که در برابر استعمار بایستد و نه جامعه‌ای خودباخته که یکسره مجذوب غرب شود! در این کشاکش و جنگ بر سر سرمایه ملت، پروژه استعمار بیش از هر چیز به دنبال علل مقاومت و ایستادگی ملت ایران در برابر نفوذ سبک زندگی و حاکمیت غرب بود. امام خمینی در بیانات خود می‌فرمایند که آنچه غربیان به عنوان اصلی‌ترین مانع خود برای نفوذ فکری و سیاسی در ایران می‌دیدند «عقاید اسلامی» بود و «روحانیت» به عنوان یک قشر مذهبی و مورد اعتماد مردم، گروهی بود که هیچ‌گاه رام دول غربی و استعمار فکری و فرهنگی نمی‌گشت.

«از آن‌وقتی که راه اروپا باز شد به آسیا و به شرق، کارشناس‌ها دوْر افتادند و مطالعه کردند. آن‌ها بیدار بودند و من و شما توی مدرسه‌ها خواب بودیم! آن‌ها مطالعه کردند؛ وجب‌به‌وجب زمینه‌های ایران تحت مطالعه قرار گرفته. هر جا نفت بوده نقشه دارند... این کارشناس‌ها؛ رفتند گردیدند مخازن را هر چه دارد پیدا کردند و ثبت کردند. مطالعاتشان راجع به ما‌ها هم همین بوده است که دیده‌اند آن چیزی که بتواند جلوی این‌ها را بگیرد عبارت از اسلام است و خدمتگزار به اسلام. اسلام را از آن راه کوبیدند» [۱]در ادامه امام می‌فرمایند که رویکرد اصلی دولت‌های استعمارگر برای ایجاد بدبینی نسبت به «اسلام»، تضعیف و تحقیر «روحانیت» بوده است! لذا در پروژه‌ای چندصد ساله سعی در از بین بردن شئون اجتماعی و ناکارآمد نشان دادن قشر روحانیت داشته‌اند.

«روحیات مردم را ملاحظه کردند، دیدند که روحیات شرق، خصوصاً مسلمین و خصوصاً در مسلمین شیعه، خصوصیاتشان این است که به روحانیتشان ارج قائل می‌شوند، تَبَع روحانیت هستند. چه بکنند که روحانیت را از مردم جدا کنند؟ نقشه کشیدند که روحانیت را مبتذل کنند پیش ملت... یک روحانی حق نداشت، پیش خودمان حق نداشت که از دانشگاهی صحبتی بکند ... سراغ نمی‌دانم [دانشگاهی برود]. دانشگاهی هم آخوند به نظرش می‌آمد که یک موجود مضری است که انگلیس‌ها آوردند گذاشتند اینجا!» [۲].

اما امام نهایتاً وحدت ایجاد شده در ملت برای پیشبرد اهداف انقلاب، کلیدی می‌دانند که تمام حربه‌های دشمن را برای جدایی اقشار مختلف از روحانیت خنثی کرد و تا زمانی که اهداف ملت و روحانیت در جهت پیشرفت نهضت اسلامی یکسان باشد خللی در این رابطه پیش نخواهد آمد.

ضعف بشریت برای طراحی برنامه زندگی

امام خمینی در جای دیگری از این سخنرانی به تبیین گام‌های عقلی برای تمسک به دین جهت ساخت جامعه انسانی می‌پردازند و در مرحله اول به اثبات این موضوع می‌پردازند که اساسا بشر به حسب طبع و ظرفیت عقلی خود و میزان شناختش از جهان هستی توانایی طراحی برنامه‌ای جامع برای زندگی خود در هیچ یک از شئون را ندارد. در واقع یک تفاوت اساسی میان قوانین و برنامه‌های بشر و قوانین الهی است که انسان را نسبت به ساخت جامعه مطلوب خود به طور کامل ناتوان می‌گذارد.

«یک فرق اساسی این است که آنچه بشر درست کرده است یک جنبه ضعیف را ملاحظه کرده است؛ مثلاً قوانینی وضع کرده‌اند از برای اینکه حفظ نظم بکنند، حفظ انتظامات بکنند. قوانینی وضع کرده‌اند که مال همین معاشرت دنیاست و کیفیت سیاست دنیوی. ابعاد دیگری که بشر دارد هیچ مورد توجه قواعد یا قوانینی که بشر درست کرده است، هیچ متوجه او نیست. شما وقتی اسلام را ملاحظه می‌کنید، به حسب ابعاد انسانیت [می‌بینید]طرح دارد، قانون دارد. از قبل از اینکه انسان به این دنیا بیاید، قبل از اینکه پدر و مادر انسان ازدواج کند، طرح دارد برای اینکه این بذر را خوب تربیت کند.» [۳]اساس این موضوع که ذهن بشر توانایی ادراک تمام حقایقت و حدود عالم را ندارد موردقبول همه اندیشمندان است لذا نمی‌توان سعادت و عاقبت انسان را به دستان انسان‌های دیگری داد که خود از درک روحیات و شخصیت درونی خویش عاجزند!
۳. دینی برای تمام ابعاد زندگی انسان

از طرفی در حالی که انسان به ناتوانی در حل مسائل و معضلات خود پی می‌برد -شاهد این امر تاریخ است- مکتبی که دست‌ساخته بشر نیست و فقط بشری حامل پیام‌ها و دستورات آن بوده است در خصوص تمام مسائل زندگی انسان راه‌حل ارائه داده است. وجه برتری بی‌نظیر اسلام نسبت به سایر ادیان و مکاتب؛ اولاً اتکای آن به علمی الهی و مسیری معصومانه است که راه هر اشتباه و خطایی را می‌بندد و ثانیاً نه‌تن‌ها به تنظیم رابطه انسان به خدا بلکه به تنظیم روابط همه انسان‌ها و حتی طبیعت و جهان هستی پرداخته و در تمام شئون تمدنی «الگو» و «برنامه» داده است.

«یکی از ابعاد انسانْ بُعدی است که در این دنیای مادی می‌خواهد معاشرت بکند، در این دنیای مادی می‌خواهد تأسیس دولت بکند، در این دنیای مادی می‌خواهد تأسیس مثلاً سایر چیز‌هایی که مربوط به مادیتش هست بکند. اسلام این را هم دارد. آن قدر آیه و روایت که در سیاست وارد شده است، در عبادات وارد نشده است. شما پنجاه و چند کتاب فقه را ملاحظه می‌کنید، هفت- هشت تا کتابی است که مربوط به عبادات است، باقی‌اش مربوط به سیاسات و اجتماعیات و معاشرات و این طور چیزهاست. ما همه آن‌ها را گذاشتیم کنار و یک بُعد را، یک بعد ضعیفش را گرفتیم» [۴]نهایتاً این نکته قابل تأمل است که هرچند بسیاری از اندیشمندان و دولتمردان خود را پیرو امام و رهبری می‌دانند و در شعار‌ها دولت اسلامی و تمدن اسلامی را مطرح می‌کنند، اما در مواجهه با بسیاری از مسائل و معضلات برنامه‌ای دولت همچون «کیفیت نظام تعلیم و تربیت»، «نظام برنامه‌ریزی و بودجه»، «برنامه‌ریزی کلان اقتصادی» و «سیاست خارجه» همچنان آنچه مورد تبعیت قرار می‌گیرد آموزش‌ها و برنامه‌های غربی و سکولار است!

[۱]. صحیفه امام، ج ۶، ص ۴۳
[۲]. همان، ج ۶، ص ۴۴ و ۴۵
[۳]. همان، ج ۶، ص ۴۱

[۴]. همان، ج ۶، ص ۴۲ و ۴۳

انتهای پیام/ 121

نظر شما
پربیننده ها