دوست شکنجه‌گر غرب ـ 11/

دست دوستی رژیم پهلوی به سوی احزاب مخالف

رژیم پهلوی به این دلیل که امام خمینی تحت هیچ شرایطی حاضر به مذاکره با آنها نبود، نمایندگان شاه دست دوستی به سوی سران احزاب مخالف خود دراز کردند تا بتوانند از این طریق سلطنت نامشروع خود را حفظ کنند.
کد خبر: ۴۴۰۸۰۰
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۰۲:۲۲ - 05February 2021

دست دوستی رژیم پهلوی به سوی احزاب مخالفبه گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، درک تاریخ انقلاب اسلامی بدون شناخت علل پیدایش آن ممکن نیست. اگر ما نتوانیم ماهیت رژیم پهلوی را به‌درستی بشناسیم قطعاً در بحث چرایی و چگونگی انقلاب اسلامی نیز با مشکل مواجه خواهیم شد. یکی از مسائلی که می‌تواند باعث ایجاد شناختی درست از رژیم پهلوی شود این است که کدام دستگاه‌ها و نهادهایی سلسله پهلوی را حمایت کردند. مسلماً وقتی دولتی دست‌نشانده باشد دستگاه‌های امنیتی آن‌را نیز بیگانگان تعیین می‌کردند.

سازمان اطلاعات و امنیت کشور که به‌اختصار ساواک خوانده می‌شد زائیده دستگاه‌های امنیتی آمریکا و انگلیس است که تحت نظر آن‌ها شکل گرفت و پرورش یافت. در ایجاد این نیروی ضد مردمی بیش از همه آمریکا نقش داشت تا ایران به‌عنوان پایگاهی مطمئن حافظ منافع نامشروعش. در کتاب «ساواک ـ سازمان اطلاعات و امنیت کشور (1335 ـ 1357)» نوشته مظفر شاهدی به‌تفصیل درباره شکل‌گیری ساواک پرداخته که قسمت یازدهم آن‌را در ادامه می‌خوانید:

امام خمینی چهره آشتی‌ناپذیر

ساواک تلاش می‌کرد چنین بنمایاند که مخالفان آشتی‌ناپذیر و جریان برانداز رژیم، اقلیتی غیرقابل اعتنا هستند و در این میان کسانی که صرفاً منتقد حکومت بوده و خواهان انجام برخی اصلاحات در بدنه حاکمیت هستند و از قانون اساسی مشروطیت حمایت می‌کنند، در اکثریت قرار دارند. ساواک امیدوار بود این گروه‌ها با ایجاد اختلاف در صفوف مخالفان، موجبات نجات رژیم را از سقوط فراهم آورند.

امام خمینی و تمام کسانی که از دیدگاه‌های ایشان پیروی می‌کردند، در صدر مخالفان آشتی‌ناپذیر حکومت جای داشتند. ساواک امیدوار بود افراد و محافل وابسته به جبهه ملی و نیز نهضت آزادی ایران را برای مهار ناآرامی‌ها و جلوگیری از سقوط رژیم به خدمت گیرد. ساواک بر این باور بود که این احزاب و گروه‌ها در مقایسه با دیگر مخالفان رژیم برای گفت‌وگو و مذاکراتی که می‌توانست به راه حل امیدوارکننده‌ای بیانجامد، آمادگی بیشتری دارند؛ بر همین اساس همواره بر ضرورت گفت‌وگو و رفتار مسالمت‌آمیز با مخالفان میانه‌رو حکومت تأکید می‌کرد.

به دنبال خروج شاه از کشور، امام خمینی برای بازگشت به ایران اعلام آمادگی کردند و ملاقات‌ها و تماس‌های مقدم با افراد جبهه ملی و نهضت آزادی ایران و سایر میانه‌روها افزایش یافت. در این میان سفارت امریکا در تهران در جریان بسیاری از این علما و روحانیون مخالف حکومت حاضر به ملاقات و گفت‌وگو با مقدم نشدند.

پس‌ازآن که آشکار شد ارتشبد ازهاری نیز از مهار بحران ناتوان است و از رجال و کارگزاران وابسته به حکومت فرد دیگری یارای پذیرفتن نخست‌وزیری نیست، طرح مذاکره با رجالی از جبهه ملی و یا نهضت آزادی ایران و نیز سایر افراد، مورد توجه شاه قرار گرفت.

اعضای برجسته و رهبران جبهه ملی و نهضت آزادی ایران و سایر افراد و گروه‌های همسو تردید داشتند که نهایتاً کفه ترازوی تحولات سیاسی به سود رژیم پهلوی خواهد بود و یا انقلابیون. حداقل برای برخی از مهم‌ترین اعضای این احزاب و گروه‌ها تصمیم‌گیری دشوار می‌نمود. چه، از یک‌سو برخی از آنان علاقه‌مند بودند با در اختیار گرفتن نخست‌وزیری و سایر پست‌های مهم، شاه را در مجموعه حاکمیت تا سر حد پادشاهی تشریفاتی در نظام مشروطه تنزل مقام بخشند و از سوی دیگر تردید داشتند که با پذیرش این سمت‌ها در آن شرایط بحرانی، بتوانند کنترل اوضاع را به‌دست گرفته و نظام دلخواه را در عرصه کشور مستقر سازند؛ به‌ویژه این‌که شواهد نشان از سقوط قریب‌الوقوع حکومت پهلوی می‌داد.

پس‌ازآن که امام خمینی اعلام کردند به‌زودی راهی ایران خواهند شد، مذاکرات و گفت‌وگوهایی با سفارت امریکا در تهران در میان نهاده شد و درباره چگونگی برقراری تمهیدات لازم برای بازگشت امام خمینی به کشور و موضع‌گیری دولت بختیار در مقابل ایشان، گفت‌وگوهایی به عمل می‌آمد. شواهد موجود نشان می‌دهد که افراد و گروه‌های شرکت‌کننده در این گفت‌وگوها امیدوار بودند با بازگشت امام خمینی به کشور، از گسترش بیشتر بحران جلوگیری شود.

بسیاری از اقدامات ساواک و نیز مجموعه حکومت در دوران انقلاب با مشاورت و یا حداقل اطلاع قبلی سفارت امریکا و نیز مأموران سیا در ایران صورت می‌گرفت. موضوع جابجایی دولت‌ها و نیز موضع‌گیری‌ها و برخوردهای حکومت در مقابل مخالفان و سیاست‌هایی که در مقاطع مختلف در قبال بحران اتخاذ می‌شد، معمولاً توسط ساواک و سایر مراجع، با محافل آمریکایی در تهران در میان نهاده می‌شد.

طی ماه‌های پایانی عمر رژیم پهلوی، برخی مدیران ارشد سیا برای رایزنی و نیز آگاهی از اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران وارد تهران شده و مذاکرات مفصلی با مقدم انجام دادند. این روند در دوره نخست‌وزیری شاپور بختیار بیش‌ازپیش ادامه یافت و طرفین درباره راه‌های مهار بحران و جلوگیری از پیروزی نهایی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی اظهارنظرهایی داشتند. با این احوال و برخلاف انتظاری که حکومت و ساواک از سیا و آمریکایی‌ها داشتند، سیا تا واپسین دوران عمر رژیم پهلوی به شناختی واقع‌بینانه از روند تحولات سیاسی و اجتماعی جاری در ایران دست نیافت و در پیش‌بینی حوادثی که می‌توانست و می‌رفت تا مجموعه رژیم پهلوی را با خطر سقوط مواجه کند، ناتوان عمل می‌کرد.

ادامه دارد...

نظر شما
پربیننده ها