به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، مراسم رونمایی دفتر شعری «در پی بهار» سرودههای زائر اربعین مرحوم حجت الاسلام مصطفی آژینی ساعت ۱۵:۳۰ یکشنبه نوزدهم بهمن ماه در فرهنگسرای ارسباران برگزار میشود.
مرتضی امیری اسفندقه؛ شاعر در مقدمه این کتاب آورده است: «این دفتر روایت و حکایت طبع شعریست بیقرار، ساده و سلیس که در عین اینکه مدعی تخصص در علوم و فنون شعر نبوده، اما بر طبعی روان که در آنات و اوقات موسیقی و شعر مترنم است، گواهی میدهد.
شعرهای این مجموعه از دو بیتی و رباعی و غزل و... همه و همه بیدریافت فوت و فَنِ شاعری، دست به هم داده و اثری بدیع را خلق کردهاند و از این منظر همه آنها برای چو منی ناگهانی و غیر منتظرهاند.
این شاعر، قافیهاندیش نبوده و دیدار جُوی بوده است. در مسیر دیدار، واژهها دست به دست هم داده و همدیگر را ملاقات کردهاند و حاصل این شده است که میبینید و میخوانید. بسیاری از مصاریع و ابیات این مجموعه بیهیچ تعریف و تعارفی حاکی از مهماتی است که در طبع درونی شاعر ذخیره بوده است. مهماتی مؤمنانه که هرچند همراه با او روی در نقاب خاک کشیده، اما همین اندک نیز کافی است تا سندی باشد بر طبع روان او که با خبر از فن شریف عشق و شعر و ادب است. این یادگار او بر صحیفة عشق و ایثار، بیداعیه و دعوی ماندگار است.»
مرحوم حجتالاسلام مصطفی آژینی در تاریخ ۴ مهر ۱۳۶۵ چشم به جهان گشود. او بدون اینکه کلاسی رفته و استادی دیده باشد اولین شعر خود را در سال ۱۳۸۱ (شانزده سالگی) سرود و بقیه اشعارش نیز طی ۱۰ سال به تدریج سروده شده است. وی عشق فراوانی به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و انس عمیقی به زیارت ایشان خصوصاً حضرت اباعبدالله الحسین (ع) داشت و هر سال پیاده با خانواده به زیارت اربعین مشرف میشد. او عاقبت در تاریخ ۲۷ مهرماه ۱۳۸۹ در روز اربعین و در مسیر بازگشت از زیارت جان به جان آفرین تقدیم کرد.
گفتنی است مراسم رونمایی دفتر شعری «در پی بهار» سرودههای زائر اربعین مرحوم حجت الاسلام مصطفی آژینی ساعت ۱۵:۳۰ یکشنبه نوزدهم بهمن ماه در فرهنگسرای ارسباران واقع در خیابان شریعتی، بالاتر از پل سیدخندان، خیابان جلفا برگزار میشود.
در بخشی از ابیات این دفتر شعری میخوانیم:
زندانیم من امشب دور از سرای یارم
دیگر در این سیاهی تاب و توان ندارم
مانند یک کبوتر کنج قفس نشستم
فکر رهیدن از بند فکر ره فرارم
از دور میدرخشد فانوس خانة یار.
اما من از همین جا سر بر زمین گزارم
راز و نیاز با دوست غم را زدل زداید
گه میزنم زدل زار گه شکر او گزارم
فصل خزان رسیده، آرام و بیهیاهو.
اما در این شب سرد من در پی بهارمای کاش بار دیگر دیدار یار آیم
بار سفر که بستم آنگاه رهسپارم
انتهای پیام/ ۱۲۱