دفاع‌پرس گزارش می‌دهد؛

روابط ایران با رژیم صهیونیستی در دوران پهلوی؛ از دست نشاندگی تا رابطه با رژیم کودک‌کش

شخص محمد رضاشاه پهلوی تمایل زیادی به روابط با رژِیم صهیونیستی و استفاده از آن را داشت. علاوه بر لائیک بودن شخصیت محمدرضا شاه، وی می‌خواست از نفوذ جاری یهودیان ایالات متحده آمریکا به نفع خود استفاده کند.
کد خبر: ۴۴۱۵۵۱
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۹ - ۰۳:۱۰ - 08February 2021

روابط ایران با رژیم صهیونیستی در دوران پهلوی دومگروه بین‌الملل دفاع‌پرس: ایران و اسرائیل در دوره پهلوی در چارچوب دکترین اتحاد پیرامونی مناسبات مبنی بر همکاری راهبردی را شکل دادند. ایران به دلیل موقعیت راهبردی و غیر عرب بودن این کشور، از همان بدو تشکیل رژیم صهیونیستی، مورد توجه دولتمردان یهودی قرار گرفت. از آن‌طرف محدرضاشاه پهوی به دلیل تفکرات لائیکی و غربی خود تمایل چندانی به روابط با دولت های اسلامی منطقه نداشت و به دنبال روابط با کشورهایی نظیر ترکیه و رژیم صهیونیستی جهت توسعه و مدرنیزه خود در حوزه اقتصادی و نظامی بود و با افزایش قیمت نفت نیز روابط نظامی و امنیتی رژیم پهلوی و صهیونیستی توسعه بیشتری یافت و شاه توانست در بحران نفتی 1973 با فروش مخفیانه نفت به این رژیم، کمک‌های شایانی به آن کند اسرائیل قصد داشت تا با این روابط موازنه تهدید در برابر دول عربی، بقا و مشروعیت خود را حفظ کند. تا زمانی که محمد رضا شاه در عرصه قدرت در ایران بود این سیاست صهیونیست‌ها به‌خوبی پیش می‌رفت، اما با سقوط پهلوی رژیم صهیونیستی یکی از متحدان راهبردی خود را در منطقه از دست داد.

دیوید بن گوریون نخست وزیر اسرائیل دردهه 1950، دکترین پیرامونی خود را توسعه داد؛ این اقدام براساس فرضیه‌ای بود که اسرائیل باید روابط نزدیکی با کشورهای غیر عرب منطقه برقرار کند. تا خود را در برابر دولت‌ها و ملت‌های عرب مسلمان منطقه حفظ کند. درچارچوب این اتحاد ایران یکی از شریک‌های راهبردی اسرائیل محسوب می‌شد. از سوی دیگر پس از کودتای 28مرداد 1332 شاه نیاز به امنیت داخ وخارجی داشت و در این رابطه دست نیاز به سمت اسرائیل دراز کرد تا رژیم صهیونیستی در سازماندهی ساواک و اطلاعات و امنیت منطقه‌ای به رژیم شاه کمک کند.

از همان نخستین روزهای تشکیل دولت غاصب اسرائیل افراد و گروه‌هایی در ایران و عواملی، برای تشویق ایران در جهت دوستی با رژیم غاصب صهیونیستی در کار بودند که آن جریان بهائیت در ایران بود، ایران در دوران پهلوی دوم اسرائیل را به‌صورت دوفاکتو مورد شناسائی قرار داد. این عمل دوستانه از سوی پهلوی دوم بعدها مورد تفسیرهای خیلی احساساتی در رژیم اشغالگر قدس قرار گرفت؛ اما در اصل معامله‌ای دوجانبه بود.

در آن زمام نخست وزیر ایران محمد ساعد بود. که یک آمریکایی به نمایندگی صهیونیست‌ها با وی دیدار کرد. که می‌خواست بداند، شناسایی این رژیم غاصب از سوی ایران چقدر می‌ارزد.

پاسخ ساعد خیلی صریح بود 400 هزار دلار که در آن هنگام این مبلغ برای صهیونیست‌ها رقمی عظیم به شمار می‌رفت، اما بالاخره دولت غاصب صهیونیست آن را قبول کرد. دولت و شخص محمدرضا شاه در سیاست‌های اعلامی خود به ظاهر خود را مدافع حقوق فلسطین و جهان اسلام معرفی کردند، اما در خفا، روابط مستحکمی بین رژیم شاه و رژیم صهیونیستی برقرار شد.

هر دو رژیم مورد بدگمانی و سوءظن نسبت به همسایگان عرب خود بودند، شاه با غرور و تکبر نسبت به همسایگان مسلمان عرب خود رفتار می‌کرد و رژیم اشغالگر قدس نیز با اشغال قدس شریف و سرزمین فلسطین یک دولت یهودی ضداسلام را در بطن غرب آسیا تشکیل داده بود که موجب آواره شدن مسلمانان فلسطین شد. و این موضوع در افکار عمومی جهان عرب و جهان اسلام مورد تنفر قرار داشت.

هر دو کشور ارتباط محکمی با ایالات متحده آمریکا بویژه سازمان سیا که آبشخور اطلاعاتی و امنیتی آنان یکی بود، داشتند. این روابط در ابعاد اقتصادی، سیاسی، نظامی و امنیتی شکل گرفت. صهیونیست‌ها به سوخت و نفت خام نیاز مبرم داشتند، که شاه در نقل و انتقالات نفت به اسرائیل به آنان کمک می‌کرد. از طرفی پس از تشکیل ساواک در سال 1953 توسط رژیم شاه، سازماندهی و ساختارمندی آن را موساد سازمان مخوف جاسوسی و امنیتی اسرائیل برعهده گرفت. و ماموران ساواک برای دیدن دوره‌های جاسوسی و امنیتی به اسرائیل اعزام می‌شدند. و دراین راه نیز تل‌آویو به رژیم شاه کمک‌های شایانی کرد. از لحاظ نظامی نیز اسرائیل به ایران اسلحه صادر می‌کرد.

از طرفی شخص محمدرضاشاه پهلوی نیز تمایل زیادی به روابط با دولت صهیونیستی و استفاده از آن را داشت. علاوه بر لائیک بودن شخصیت محمدرضا شاه، وی می‌خواست از نفوذ جاری یهودیان ایالات متحده آمریکا به نفع خود استفاده کند. نفوذ در کانون‌های قدرت در ایالات متحده را از طریق لابی صهونیسم دنبال می‌کرد. و روابط با رژیم صهیونیستی پل ارتباطی این نفوذ بود.

حییم هرتزوگ رئیس جمهور اسبق رژیم صهیونیستی و کسی که عنوان رئیس اطلاعات نظامی با شاه ایران، برخوردهای زیادی داشته است. ادعا می‌کند که وی هر فرد صهیونیستی را به مثابه رابطی با واشنگتن می‌پنداشته است.

پس از بحران سوئز در سال 1956 و افزایش حس ناسیونالیستی عربی به رهبری جمال عبدالناصر و افزایش نفوذ شوروی در کشورهای عربی مانند عراق، سوریه، لیبی، یمن جنوبی مصر جمال عبدالناصر، شرایط سختی برای صهیونیسی ایجاد شد. و با توجه به سیاست‌های جاه طلبانه مغرورانه شاه در منطقه و ارتباط نزدیک پهلوی با رژیم صهیونیستی جو ضدایرانی در منطقه بوسیله این کشورهای عرب تندرو علیه ایران شکل گرفت و ایران در پنهان به رژیم صهیونیستی کمک‌های نفتی و اقتصادی می‌کرد. همچنین شاه به‌دنبال این بود تا تجار یهودی در ایران سرمایه‌گذاری کرده و بتواند از این طریق جذب سرمایه کند. همچنین در بحث کشاورزی و مدرنیزه کردن آن و صادرات مرکبات با رژیم صهیونیستی همکاری نزدیکی داشت.

رژیم صهیونیستی نیز طبق دکترین بن‌گوریون به‌دنبال متحدین غیر عرب مانند ایران و ترکیه در منطقه برای خود بود. و با استراتژی پیرامونی، به‌دنبال شکستن محاصره اعراب منطقه بود ورژیم شاه در این رابطه کمک‌های شایانی به صهیونیست‌ها کرد. و توانست به یک متحد غیر عرب در منطقه برای تل‌آویو تبدیل شود.

تماس‌های اولیه بین دو کشور ابتدا به‌صورت امنیتی و اطلاعاتی بود. اولین تماس بین ساواک و موساد در دوران ریاست تیمور بختیار نخستین رئیس ساواک انجام شد. شاه به‌دنبال تشکیل یک بازوی امنیتی برای سرکوب مخالفان درونی وبیرونی خود بود، از صهیونیست‌ها جهت تشکیل و ساختارمندی یک سازمان مخوف دست یاری طلبید. پس تاسیس ساواک که با مساعدت موساد سازمان اطلاعاتی وجاسوسی رژیم صهیونیستی انجام شد، محمدرضاشاه پهلوی جهت حسن نیت و همکاری متقابل چند پایگاه برون مرزی خود را با کشورهای عربی منطقه را به اسرائیل واگذار کرد. تا ازاین طریق صهیونیست ها بتوانند تحرکات نظامی وامنیتی کشورهای پیرامون ایران مانند عراق و سوریه را تحت نظر داشته باشد.این همکاری در چارچوب طرح کریستال پیمان اطلاعات مشترک سرویس اطلاعاتی ایران و اسرائیل شکل گرفت.

یکی دیگر از جنبه‌های روابط دو رژیم، مبادلات تسلیحاتی ونظامی واعزام مستشاران امنیتی ،اطلاعاتی ونظامی بود. نماینده اسرائیل در تهران ،یعغوب نیمرودی نماینده رژیم صهیونیستی در تهران ،روابط گسترده ای با مقامات بلند پایه نظامی ایران برقرار کرد تا تجارت اسلحه با ایران را هموار نماید. مقامات ارتش وساواک نیز دائم در رفت وآمدبین تهران وتل آویو بودند .به عنوان مثال ژنرال طوفانیان در ژوئیه 1977 با معاون وزارت جنگ از تل آویو دیدارو گفتگو کرد.وازطریق وی توانست با ژنرا موشه دایان از رژیم صهیونیستی نیز دیدار وگفتگو داشته باشد.گفتگوئی.. درموضوعات موشکی وتبادل اطلاعات نظامی وامنیتی انجام گرفت.

همچنین، با توجه به قدرت گرفتن رژیم بعثی عراق که به شرق و ازلحاظ نظامی به شوروی سابق تمایل داشت ومواضع تند ضد اسرائیلی وایرانی میگرفت. رژیم پهلوی ورژیم صهیونیستی، جهت تضعیف ومهار عراق ازطریق کمک های نظامی واطلاعاتی به کردها عراق در کردستان ، بغداد را تحت فشار قرار دادند،تا در سال 1975 قرارداد الجزیره از طرف عراق امضاء شد.

همکاری ودیدار بین مقامات دوکشور از سال 1948 یعنی تاسیس رژیم غاصب اسرائیل تا 1979 ،به مدت 31سال و در سه دهه، بدلیل حساسیت های مذهبی درایران ، بصورت مخفیانه وسری انجام شد. اما همواره حضرت امام خمینی (ره) در تریبون های مختلف مذهبی وسیاسی پرده از این روابط برداشت. تا تبعید حضرت امام(ره) با چراغ سبز صهیونیست ها صورت پذیرد. و دشمن رژیم صهیونیستی وپشتیبان آن محد رضاشاه پهلوی از ایران، تبعید واز صحنه حکومت آن دور شود. اما امام (ره) به افشاگری خود حتی دردوران تبعید ادامه داد؛ تا در سال 1357 انقلاب اسلامی با رهبری شخص امام خمینی (ره) به وقوع بپیوندد و حکومت پهلوی ساقط ودست رژیم صهیونیستی نیز ازایران کوتاه گردد.

شاه در طول سلطنت خود یکبار در سال 1345 وسپس 1351 با عزروایزمن وگلدمایر نخست وزیر اسرائیل دیدار کرد.حتی در دیدار با گلدمایر سعی کرد تا انور سادات متحد راهبردی خود را به وی نزدیک کند، تا در صلح کمپ دیوید نقش داشته باشد. وبدون شک محد رضاشاه پهلوی درجهت امنیت رژیم صهیونیستی وحفاظت آن دربرابر دولت ها وملت های مسلمان عرب منطقه گام های موثری بر داشت.

اما مهمترین دیدار مقامات دوکشور دیدار اسحاق رابین نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی در آذر 1353 در تهران بود .زمانی که بحران اعراب واسرائیل بالا گرفت واسرائیل از سوی کشورهای عربی مورد تحریم نفتی وانزوا واقع شده بود.،شاه در جهت خوش خدمتی به صهیونیست ها، به طور مخفیانه به آنها نفت می فروخت. تا مشکل انرژی دولت یهود را درشرایط بحران ودرمنطقه حل نماید ودر عوض اسرائیل نیز کمک های تسلیحاتی،امتینی واطلاعاتی، به رژیم شاه ،جهت مقابله با حکومت های عرب منطقه از جمله لیبی ،عراق وسوریه که با رژیم پهلوی رابطه خوبی نداشتند، می کرد.

البته نباید فراموش کرد که لابی بهائیت در ایران، نقش موثری در روابط ایران در دوره پهلوی با اسرائیل راایفا نمود.وبواسطه نفوذ جریان بهائیت، در سیستم های اقتصادی ، نظامی وامنیتی، روابط اسرائیل با رژیم محمد رضا شاه پهلوی روند روبه رشدی گرفت.جامعه بهائیت با نفوذ دربدنه قدرت رژیم پهلوی، سیاست های محد رضا شاه را به سمت وسوی منافع اسرائیل درمنطقه هدایت می کرد.بطوریکه شاه ایران، تنها در منطقه در خدمت منافع رژیم صهیونیستی بود و بخاطر همین، درنزد افکارعمومی جهان عرب وملت های مسلمان منطقه بدلیل خدمات متعدد به .این رژیم منفور جلوه می کرد

روابط رژیم پهلوی با رژیم صهیونیستی بعداز جنگ جهانی دوم و تاسیس این رژیم جعلی شکل گرفت. این روابط ابتدا پنهانی وپوشیده بود، اما پس ازتشکیل ساواک که با

مساعدت سرویس امنیتی موساد اسرائیل تاسیس شد، روابط شکل جدی تری پیدا کرد.ودراین میان آمریکا که همپیمان محمدرضاشاه بود ،در هماهنگی این روابط نقش موثری راایفا کرد.وهردورژیم درسایه نظام دوقطبی وجنگ سرد ،روابط تسلیحاتی واطلاعاتی گسترده ای را از دهه 1960 به بعد برقرار کردند.واوج این روابط در اوائل دهه 1970 در شکستن تحریم نفتی اسرائیل توسط رژیم شاه بود که پادشاه پهلوی خدمات زیادی به رژیم اسرائیل که در این دوران، کشورهای عرب منطقه این رژیم را تحریم کرده بودند، انجام داد. تا عاقبت این جنگ، به صلح کمپ دیوید وشکست سیاسی جهان عرب وجهان اسلام ختم گردد. شاه از این روابط بدنبال جاه طلبی های نظامی وسیاسی در منطقه بود ورژیم صهیونیستی نیز از ظرفیت های ایران در منطقه خصوصا در بحث نفت وانرژی، وراهبرد فروش تسلیحات استفاده می نمود.
بطور کلی روابط با رژیم صهیونیستی وکمک به ماندگاری این رژیم دردوران محمدرضاشاه پهلوی دوراز چشم افکار عمومی وجامعه مذهبی ایران نماند. ودر حالیکه در جنگ 1973 ائتلاف بزرگی علیه اسرائبل درمنطقه شکل گرفته بود، ایران شاهنشاهی با کمک های نفتی خود به صهیونیست ها این رژیم را ازانزوای نفتی خارج کرد. ونفوذ صهیونیست ها در ایران در دوران محمدرضاشاه پهلوی سبب گردید، تا وی درجامعه مذهبی ایرانی به عنوان یک چهره ضد مذهب واسلام، مخالف آرمان های فلسطین شناخته شود که بی شک در انگیزه انقلابیون مذهبی در براندازی این رژیم از اریکه قدرت سیاسی درایران ، بی تاثیر نبوده است. وباید درآخراذعان داشت که اتحاد با رژیم صهیونیستی درمنطقه جز بدنامی و نابودی چیزی نصیب دولت متحد نخواهد داشت راهی که پهلوی دوم رفت را شیوخ منطقه خلیج فارس یعنی بحرین وامارات عربی متحده درحال تکرار آن هستندکه بدون شک جزخسران وشکست نتیجه ای برای آنان نخواهد ماند.

گزارش از رضا مهر عطا

انتهای پیام/ 411

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار