گروه استانهای دفاعپرس - «سید احمد اصغری»؛ دانشآموز دبیرستانی بودم که در سال 1358 و با نزدیک شدن به دهه فجر و بیست و دوم بهمنماه، قرار شد تا نخستین مراسم گرامیداشت سالگرد پیروزی انقلاب با راهپیمایی آحاد مردم برگزار شود و وقتی اطلاع پیدا کردیم که همه مدارس نیز در راهپیمایی اولین سالگرد حضور خواهند داشت، به شوق این نقشآفرینی سر از پا نمیشناختیم.
به یاد دارم که کمتر از یک هفته به بیست و دوم بهمنماه مانده بود. مدیر مدرسه و همه دبیران در تلاش بودند تا با همه توان و به بهترین نحو ممکن با طراحی پلاک و تابلو نوشتههای انقلابی و جذاب در راهپیمایی حضور پیدا کنند و در بین مدارس دیگر، الگو و برتر باشند. از همه دانشآموزان نیز خواسته شده بود که در این کار همکاری نمایند و اگر کسی از بچهها، طرح و ایده جذابی داشت، آن را طراحی کند و بسازد.
بچههای کلاس ما در زمره اولین نفراتی بودند که روزنامه دیواری درست کردند. ایرادات طرح اولیه روزنامه دیواری را با مشورت و کسب نظر همکلاسیها رفع کردیم و طبق برنامه، دوران سلطنت پادشاهان معاصر از ناصرالدینشاه گرفته تا احمدشاه قاجار و پسازآن سلسله منحوس پهلوی را با عکسهای مستند و توضیحات تاریخی جذاب و جامع به تصویر کشیده بودیم.
به خاطر اینکه دبیرستان میخواست در راهپیمایی بیست و دوم بهمن حضور داشته باشد، چند روز زودتر و حوالی هجدهم بهمن، جشنی به همین مناسبت در مدرسه برپاشده بود. من و دیگر همکلاسیها از چند روز قبل به دبیران و مدیر مدرسه اطلاع داده بودیم که در جشن آتی، برنامه داریم تا هدیهای نفیس و بهیادماندنی به آنها بدهیم و همان روزنامه دیواری از پیش وعده داده شده را در روز جشن رونمایی کردیم. طرح نهایی بالغبر 6 مترمربع مساحت داشت و برای باز کردن آن نیاز به کمک چند نفر از بچهها بود. به هر زحمتی بود، وقتی روزنامه دیواری را باز کردیم با نگاه حیرتزده مدیر، دبیران و همه دانشآموزان مواجه شدیم. همه از زیبایی و ظرافت این اثر هنری شگفتزده شده بودند و تا دقایقی تشویق ما ادامه داشت.
مدیر تکتک ما را در آغوش کشید و از ما تشکر کرد. من با خنده گفتم که ما کاری نکردیم و البته توفیق کار به خاطر لطف خدا و همکاری دیگر دوستان بوده است؛ ضمن اینکه از همه مهمتر وظیفه خود دانستیم که سهمی کوچک در این انقلاب داشته باشیم و البته در ادامه هم وعده کردم که هدیه بعدی ما در روز بیست و دوم بهمن رونمایی خواهد شد.
در روز موعود، طبق برنامه شرکت در راهپیمایی را از دبیرستان شروع کردیم و بهتدریج به جریان مردم در مراسم ملحق شدیم. طراحی اول ما عبارت بود از یک پرچم بزرگ ایران که ویژگی منحصربهفرد آن، کبوترهای رنگی و بزرگی بودند که در چهار طرف پرچم تعبیه کرده بودیم و بااتصال سیمهایی میتوانستیم بالهای آنها را بهگونهای تکان دهیم که پرواز این پرندگان تداعی شود و بهگونهای باشد که آنها با بال زدن خود پرچم را باز و بسته میکنند. علاوه بر این، پرندگان دیگری را هم طراحی و ساخته بودیم که از زیر بالهای آنان گلهای کاغذی رنگارنگ بیرون آمده بود و با هر بار بال زدن، این کاغذهای رنگی بهطرف مردمی که در کنار کاروان ما بودند، ریخته میشد.
با همه دبیران، مدیر مدرسه و دانشآموزان در راهپیمایی حاضر بودیم و شعارهایی همچون «22 بهمنماه، یومالله، یومالله»، «در بهار آزادی، جای شهدا خالی» و «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» را در کنار مردم سر میدادیم. هنوز به یاد دارم که چقدر از حضور در مراسم گرامیداشت پیروزی انقلاب لذت میبردیم و هیچگاه فراموش نمیکردم که همه مردم به گروه دبیرستان ما نگاه میکردند و آشکارا به تمجید از خلاقیت و هنر سازندگان این یادمانهای متحرک میپرداختند.
بااینکه بیش از چهل سال از آن سالهای حماسه و شور میگذرد، مدتی پیش از طریق یکی از دوستان متوجه شدم که آن روزنامه دیواری همچنان در همان دبیرستان و در سالن مدرسه بر روی دیوار است و صداقت روایت این داستان را از یکسو و توصیف مظاهر وحدت و همبستگی مردم در سالهای پس از انقلاب را از سوی دیگر اثبات میکند.
انتهای پیام/