گروه بینالملل دفاعپرس- رضا مهر عطا؛ با شدت گرفتن جریان انقلاب در سال ۱۳۵۷، تنها یک سال پس از سفر کارتر به تهران، ژیسکاردستن، رئیس جمهور وقت فرانسه میزبانی کنفرانسی در جزیره «گوادلوپ» را برعهده گرفت که میهمانانش، رئیس جمهور آمریکا، نخست وزیر انگلیس و صدراعظم آلمان بودند. این چهار مقام سیاسی در گفتوگوهایی خصوصی و غیررسمی در باب مسائل سیاسی و تحولات بینالمللی مورد علاقه ویژه دول خود شرکت کنند؛ این جلسات قرار شد در پنجم و ششم ژانویه ۱۹۷۹ (۱۵ و ۱۶ دی ۱۳۵۷) در جزیره گوادلوپ که از واپسین سرزمینهای تحت استعمار فرانسه بود، برگزار شود.
کنفرانس گوادلوپ، اشاره به گردهمایی سه روزه سران ۴ کشور اروپایی یعنی فرانسه، انگلستان، آمریکا و آلمان در جزیرهای به این نام در سال ۱۳۵۷ است. در این کنفرانس که از ۱۴ تا ۱۷ دی ماه ۱۳۵۷ و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی ایران ترتیب یافت، رهبران ۴ کشور غربی سیاست خارجی خود را در زمینه چند بحران مهم جهانی از جمله انقلاب اسلامی ایران با یکدیگر هماهنگ ساختند.
هر چهار مقام سیاسی مدعی شدند که موضوعاتی، چون قرارداد سالت و مسئله کامبوج، چین، روسیه و ژاپن محور اصلی مباحث بودند، اما موضوع ایران و تحولات آن نیز از مهمترین موضوعات بحث آنان محسوب میشد. تا جایی که «جیمی کارتر» دموکرات به یک حکومت دموکراتیک بدون حضور شاه در ایران فکر میکرد و دیگر از اوضاع ایران ناامید شده بود، و سه دولتمرد دیگر اروپایی یعنی ژیسکاردستن، هلموت اشمیت و جیمز کالیهان نیز به یک مدل ایدهآل دموکراسی منهای شاهنشاه ایران فکر میکردند. ژیسکاردستن آن گونه که در خاطرات خود میگوید هنوز باور نداشت که کار شاه به پایان رسیده است. او گزارشهای ارسالی رائول دلای سفیروقت فرانسه در تهران را که تأکید میکرد راهی جز خروج شاه از کشور وجود ندارد. جیمز کالاهان نیز تاکید داشت که حکومت شاه از دست رفته و دیگر قادر به کنترل اوضاع نیست. در ادامه رئیس جمهور فرانسه اظهار داشت که کارتر باید برای تثبیت دولتی که پس از رفتن شاه از کشور در ایران شکل میگیرد، اهتمام ورزد. هلموت اشمیت صدراعظم آلمان نیز اگرچه بیش از سایر هم پیمانان نگران منافع اقتصادی در کشورش در ایران بود، ولی اعتقادی به باقی ماندن شاه در کشور نداشت.
برای مدیریت بحران کارتر، برژینسکی را بهعنوان تنها مشاور امنیت ملی خود برگزید، قاعدتا میبایست برای شاه علامتی دلگرم کننده میبود. از ماهها پیش معلوم بود که کارتر امیدی به ادامه حکومت شاه در ایران در راستای منافع آمریکا و درچارچوب موضوعات حقوق بشری و آزادیهای مدنی وجود ندارد کارتر در اظهاراتی گفته بود: شاه دیگر قادر به ماندن و ادامه حکومت نیست. زیرا مردم ایران به هیچ روی خواهان او نیستند. کارتر تا آنجا پیش رفت که هرنوع امکان موفقیت شاه را منتفی دانست و رهبران غرب را به اندیشیدن پیرامون آیندهای که در آن نظام سلطنت قطعاً جایی نخواهد داشت دعوت کرد.
سران کشورهای آمریکا، آلمان، انگلیس و فرانسه پس از ۳ روز گفتوگو و مشورت راجع به تحولات ایران در جزیره گووادلوپ به این نتیجه رسیدند که باقی ماندن شاه در ایران سبب تداوم بحران خواهد بود. پس از پایان اجلاس گوادلوپ، کارتر به توصیه ژیسکار دستن و همچنین همراهان خود از جمله سایر وس ونس وزیر خارجه و برژینسکی مشاور امنیت ملی آمریکا، تصمیم گرفت، امام خمینی (ره) را به وضعیتی میان سقوط رژیم شاه و پیروزی انقلاب اسلامی متقاعد سازد؛ سایروس ونس، وزیر خارجه وقت آمریکا در خاطراتش در این باره مینویسد سرانجام توافق شد به شاه پیغام داده شود که ما تشکیل یک دولت معتدل غیرنظامی را بر هر راهحل دیگری ترجیح میدهیم؛ لذا آمریکا دراین میان به شاه پیشنهاد داد تا از کشور خارج و یک دولت موقت دموکراتیک در ایران تشکیل شود تا مخالفین، احزاب و گروههای مخالف شاه، بتوانند در این دولت به آرامش برسند.
کارتر که تحولات ایران را از دستش خارج شده بود، با آمدن بختیار بهجای شاه موافقت کرد، اما امام خمینی (ره) زیر بار پیشنهادات کارتر نرفت و تحولات نیمه دوم دیماه تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ سبب شد تا طرح و نقشه کارتر برای شکل گیری یک حکومت سکولار منهای روحانیت شیعه و به قول خودشان دموکراتیک در ایران به شکست منتهی شود و اما خمینی (ره) به عنوان رهبر سیاسی جمهوری اسلامی ایران به تشکیل یک حکومت دینی مبادرت ورزد.
انتهای پیام/