به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در سالروز شهادت شهید «سید محمود حسینیزاده» زندگینامه و وصیتنامه این شهید را از نظر میگذرانیم.
زندگینامه شهید:
شهید «سید محمود حسینیزاده» در بهار سال ۱۳۴۴ در میان خانوادهای مذهبی در روستای سوته دیده به جهان گشود. ایشان در ششسالگی پا به دبستان نهاد و با ذوق و شوق فراوان تا اخذ مدرک دیپلم پیش رفت. وی در زمان تحصیل دوران راهنمایی که مصادف با برپایی نظام جمهوری اسلامی بود شرکت فعالانه داشت و در سال ۱۳۵۸ با فرمان امام مبنی بر تشکیل ارتش ۲۰ میلیونی ایشان نیز از اولین کسانی بود که حدود چهار ماه همراه دو نفر از برادران هم محلی جهت شرکت در این تشکیلات راهی بسیج مستضعفین فریدونکنار شدند خبر از شرکت در آزمون ورودی و موفقیت در آن مدت چهار ماه از اولین گروه ۳۰ نفره که در بسیج مشغول گذراندن دوران آموزشی، نظامی و عقیدتی بودند.
ایشان تصمیم گرفت تا جهت خدمت به نظام مقدس اسلامی را یک خدمت مقدس سربازی شود، لذا بر مبنای این انگیزه در پاییز سال ۱۳۶۴ قبل از انقضای مدت قانونی داوطلبانه به خدمت مقدس سربازی اعزام شد و بعد از گذراندن دوره سه ماهه آموزشی به جمع رزمندگان لشکر ۹۲ زرهی اهواز که در دزفول مستقر بودند پیوست و بعد از مدت کوتاهی روانه خط مقدم جبهه کوشک گردید. در جریان درگیریهای مکرر در کوشک یک بار از ناحیه گردن به شدت مجروح شد و مدتی را در بیمارستانهای صحرایی و پشت جبهه تحت درمان بود، اما هیچ کسی خانواده او در جریان این موضوع نبودند.
شهید بعد از گذراندن یک دوره آموزشی سخت و دشوار موفق به اخذ اجازه بالا شد که به درج گروهبان دومی مفتخر گردید. ایشان پس از انتظاری طولانی در طی چند سال سرانجام در یکی از عملیاتهای آبی خاکی در منطقه جزیره مجنون در تاریخ ۴/۱۲/۱۳۶۴ به خیل کاروانیان شهیدان پیوست در حالی که همچون مولایش حسین (ع) سر مبارکش از بدن مطهر جدا و، چون علمدار کربلا یک دستش نیز جدا شده بود.
وصیتنامه شهید:
«بسم الله الرحمن الرحیم»
وصیتنامه سرباز رشید اسلام گروهبان دوم وظیفه شهید «سیدمحمود حسینزادہ»
وظیفه هر فرد مسلمانی است که در مقابل دشمنان قرآن و اسلام قیام کن. امام خمینی.
«انا لله وانا الیه راجعون»
بنام خدا که وجودم از اوست و به من جان میدهد و جان میستاند. ولی چه بهتر که در راه حق و حریت و در راه آرمان و مکتبم جانم را بگیرند و به خیل شهدا بپیوند. با درود بی پایان خداوند بر رسول اکرم (ص) و ائمه معصومین و بقیةالله اعظم حجة ابن الحسن العسکری روحی له الفداء و نائب بر حقش وشما مردم شہیدپرور، وصیت خویش را اینگونه مینگارم. «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربہم یرزقون»
من بر اساس تکلیف شرعی و دینی خویش پا به عرصه مقدس سربازی نهادم تا دین خویش را نسبت به مکتب انسان ساز اسلام اداء کرده باشم، باشد که قطره خونی به دریای خون شهداء هدیه کنم و همچنین به ابرجنایتکاران وام الفسادان عصر بنمایانیم که از این پس تحت فسق و فجورتان قرار نخواهیم گرفت و تا وجود آخرین جرثومهٔ تباهی در عالم از پای نخواهیم نشست و مبارزه و ستیز خواهیم کرد اگر چه در این راه کشته شویم باز هم پیروزیم، زیرا آرمان ما باقی میماند «اکرم الموت القتل فی سبیل الله» ما مسلمانان میجنگیم، میرزمیم تا نابودی ریشه کفر و نفاق در کرهٔ زمین.
برادران و خواهران عزیز، هر چه در این دنیای چند روزه خوبی و خوشی داشته باشیم پیش از این سختی و شدائد هست، چرا که خداوند تعالی فرمود «لقد خلقنا الانسان فی کبد» پس چه بهتر این سختی را خود به اختیار متحمل شویم و در عوض برای همیشه در ناز و نعمت باشیم.
امروز پس از چہارده قرن احکام خدا بر روی زمین جاری میشود و این احکام که پیامبر عظیم الشان آن همه زحمت برای آن کشیده و فرق امیرالمؤمنین به خاطر آن شکافته شد و خون آقا ابا عبدالله و فرزندان و اصحابش بخاطر آن ریخته شد و زینب کبری (س) و اولاد رسول خدا به اسارت گرفته شد در دست ما است، اگر خدای ناکرده بعلت غفلت ما لطمهای به اسلام وارد آید۔ بقول امام، اسلام به این زودیہا نمیتواند کمر راست کند. خواهران و برادران زمان، زمان جنگ است جنگ سرنوشت ساز. جنگ بین جنودالله و جنود شیطان، خداوند ما را در بوته آزمایش خویش میآزماید، آزمایشی بس عظیم خونہا باید دادہ شود، جانہا باید فدا گردد، تا موفق در آئیم.
پدر و مادر گرامی و مہربانم: خوشا به سعادت اخرویتان که فرزندی تعلیم و تربیت کرده اید که در راه خالق خویش جان خود را نثار کرده است و شما والدین و خواهر عزیز و گرامی و برادران ارجمند و محبوب و همسر خوب و فداکار و اقوام محترم و معظم و دائیہای ایثارگر.
در مرگم ضجه و زاری نکنید، زیرا من به اصل خویش بازگشتم و از منجلاب دنیا رهائی جستم و برای هر کسی مرگی است. خوشا به سعادت آن کسی که در سبیل خدا کشته شود و از همه شما طلب عفو و بخشش دارم که رفتار خوبی با شما نداشتم.
توصیهام به دوستان و بازماندگان اینست که رکن اساسی تداوم دهندهٔ مکتب یعنی نماز و تقوا و جهاد را پیشه خویشی قرار دهید، زیرا اساس هر فساد و جنایت عدم اعتقاد به خداوند عزوجل و مایه نبودن احکام الهی میباشد. جهت استقرار و استمرار حاکمیت «الله» و برای اینکه توشهای برای حیات اخرویمان فراهم کرده باشیم و آیندگان ما را لعن نکنند، جبهههای نبرد با خصم را خالی نگذارید، زیرا پیروزی یا شکست اسلام منوط به موفقیت یا هزیمت ما میباشد.
به امید پیروزی و به اهتزاز درآمدن پرچم «لا اله الا الله» برمرتفعترین قلهٔ جهان و با آرزوی سلامتی و طول عمر برای رهبر عزیز روح الله الموسوی الخمینی.
هر که بر شمع خدا آرد پف/ شمع کی میبرد بسوزد پوز او
چراغی را که ایزد برافروزد/ هر آن کسی پف کند ریشهاش بسوزد
من به این جهت این وصیتنامه را نوشتم، چون میدانم به احتمال ۸۰ درصد بر نمیگردم و مجددا از همه فامیلان، بستگان و دوستان و بویژه اعضای خانواده طلب عفو و بخشش دادم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته خداوند یار و یاور تان باشد.
گروهبان دوم وظیفه شهید «سید محمود حسینزاده»
انتهای پیام/