به گزارش سرویس حماسه و جهاد دفاع پرس، به مناسبت درگذشت والده مکرم سید آزادگان سید علیاکبر ابوترابیفرد خاطرهی کاظم عبدالامیر نجار، افسر عراقی از سید آزادگان را در ادامه میخوانید.
من کاظم عبدالامیر از استان بابل استان مصیب هستم و در سال ۱۹۸۶به اردوگاه اسرای ایرانی در تکریت وارد شدم. پس از ورود به اردوگاه از ظلم و مظلومیتی که بر اسرای ایرانی میرفت، آگاه شدم.
من در آن هنگام در اردوگاههای اسرا در تکریت بودم، ولی با وجود حضور مرحوم حاج آقا ابوترابی و سیاست ویژه و اخلاق محمدیاش، توانستیم از همه آنچه بلاخیز بود برای اسرا، رهایی یابیم.
شکر خدا، چهار، پنج سال با مرحوم ابوترابی در اردوگاه بودم. وی شخصیتی استثنایی داشت و کاملا انسانی غیرطبیعی بود. ابوترابی درون اردوگاه واقعا انسان قوی بود و به رغم مشکلاتی که در میان اسرای ایرانی بود که دارای مذاهب و اشکال گوناگونی بودند، پایدار بود.
وی همان مردی بود که با تمام وجود بر این مشکلات چیره میشد.
به یاد میآورم از ابوترابی کلامی که همیشه به زبان میآورد و زبانی که همیشه با آزادگان با آن زبان سخن میگفت، شیرینی ویِژهای داشت. کلامش دارای بوی خوش و پاکی بود.
ابوترابی درآن دوره توانست همه مشکلات درون اردوگاه را حتی اگر با ما بود، به راحتی تمام حل کند و حقیقتا همه باید از او سپاسگزار باشند. همه آزادگان سپاسگزار ابوترابی هستند، حتی افسران و فرماندهان به دلیل اینکه او دربردارنده همه اخلاق اهل بیت (ع) بود.
منطقهای که ما در آن زندگی میکردیم، شیعه نشین بود و من همیشه درباره این مرد (ابوترابی) با خانوادهام سخن میگفتم. به آنان میگفتم ابوترابی از اهالی قزوین است و چنین و چنان است و به حقیقت خانوادهام هم سفارش او را به من زیاد میکردند، به ویژه پدرم و دوست پدرم که پول نقد به من میدادند برای رفع نیاز ایشان.
ابوترابی دچار مشکلات زیادی شد، ولی با ایستادگی و صبر، توانست از این مرحله بگذرد و همچنین اسرای ایرانی را به صبر سفارش میکرد و احترام به کسانی که مسئولیت دارند.
وقتی در سال ۲۰۰۴ به ایران آمدم، درباره ابوترابی از رانندگان تاکسی و دستفروشها پرسیدم و سراغش را از جاهای گوناگون گرفتم. از هر کس میپرسیدم، همه او را میشناختند و میگفتند: شخصیت ویژهای است، ولی خدا رحمتش کند از دنیا رفت. حقیقتا متأسف شدم. احساس کردم از درون فرو ریختم و دچار سستی شدم.
ابوترابی با همه با مسالمت برخورد میکرد؛ بدون استثنا. فرقی بین این و آن نمیگذاشت. قبلا به شما گفتم، اخلاق او اخلاق محمدی و اخلاق اهل بیت بود. هیچ فرقی نمیگذاشت. فقط انسانیت برایش مهم بود.
ابوترابی با همه با یک سیاست واحد سخن میگفت و فرقی نمیگذاشت بین این و آن. به همین دلی، سخنانش در قلوب همه عراقیها بود.
هر کس ابوترابی را میشناخت، به او ارزش معنوی میبخشد؛ حتی بعثیها.
ابوترابی ایمان و عواطف و احساسات من را افزایش داد و حقیقتا به من آموخت که معنای انسانیت چیست. هم ما عراقیها و هم اسرای ایرانی از او این معنا را یاد گرفتیم.
خوب است خاطرات ابوترابی در کتابی تدوین شود و اخلاقیات و رفتارهای شرعی او و هر چیزی که درباره ایشان است، منتشر شود تا همه به ابوترابی اقتدا کنند و اصلا اقتدا به او راه روشنی است برای رسیدن به خدا.
انتهای پیام/