گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: ناوبان یکم الکترونیک شهید «جعفر کوهی فایق» اول مهر ۱۳۶۵ در «شهر کرد» چشم به جهان گشود. پس از گذراندن دوران تحصیل خود تا مقطع لیسانس، در اسفند سال ۱۳۹۵ به استخدام ارتش جمهوری اسلامی درآمد و در منطقه سوم دریایی نبوت نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران مشغول خدمت شد.
از جمله سوابق انتصاباتی وی میتوان به افسر اجرائیات جنگال و کارشناسی اقدامات پشتیبانی الکترونیکی جنگال اشاره کرد. در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ در حین انجام تمرین دریایی توسط تعدادی از شناورهای نیروی دریایی ارتش در آبهای جاسک و چابهار، شناور پشتیبانی کنارک دچار سانحه شد و به همراه تعدادی از همکارانش به شهادت رسید.
وی در هنگام شهادت یک فرزند سه ساله به نام «متین» داشت. در ادامه بخش اول گفتوگوی خبرنگار دفاعپرس با «نرجس علیبابایی» همسر شهید «جعفر کوهی فایق» را میخوانید.
دفاعپرس: در ابتدا همسر شهید خود را معرفی کنید؟
شهید «جعفر کوهی فایق» متولد اول مهر ۱۳۶۵ در شهرکرد بود، او با مدرک مهندسی برق در سال ۱۳۹۵ استخدام نیروی دریایی ارتش شد و دوره آموزشی را در مدت زمان کوتاهی در شمال کشور سپری کرد و بعد از آن به دانشگاه افسری نوشهر منتقل شد. پس از گذراندن تحصیلات به کنارک رفت و یک سال به عنوان مأمورخدمت ناو معرفی شد و قرار بود پایان خرداد ماموریتش تمام شود و به رسته اصلی خود بازگردد که سرنوشتش به گونه ای دیگر رقم خورد.
دفاعپرس: از اولین روزهای آشناییتان بگویید؟
یکی از اقوام، همسایه خانواده کوهی بود و همین امر سبب شد ما به یکدیگر معرفی شویم. در جلسات خواستگاری نیز، هرگاه از ویژگیهای همسر ایدهآل سخن میگفتیم به یک نتیجه واحد میرسیدیم. هر دو یقین داشتیم در زندگی مشترک باید صداقت را ملاک قرار دهیم و در تمام لحظات زندگی، در آسایش و سختیها، رفیق و پشتیبان همدیگر باشیم. همینطور، حفظ حیا و حجاب از دیگر دغدغههای مشترکمان بود.
دفاعپرس: چه خصوصیت اخلاقی سبب شد به درخواست ازدواجشان پاسخ مثبت دهید؟
شهید کوهی نمونه بارز یک انسان فروتن و خوشبرخورد بود. هرچه زمان میگذشت، نسبت به صحت انتخابم مطمئنتر میشدم؛ چراکه از نگاه من صداقت، معرفت، غیرت، ادب، مهربانی و علاقه به خانواده از بارزترین خصوصیات یک همسر ایدهآل است و جعفر در تمام آنها شهره بود. او حقیقتا مصداق واقعی یک مرد زندگی محسوب میشد. در تمام جلسات آشنایی تاکید میکرد که «همانطور که در خانوادهتان تک دختر و بسیار مورد توجه بودید، در ادامه زندگیتان نیز، تمام تلاش خود را خواهم کرد تا همیشه در رفاه و آرامش باشید و تکریم شوید!»
دفاعپرس: چه سالی ازدواج کردید؟
۲۴ تیر سال ۱۳۹۴ عقد کردیم. از آنجایی که شهید کوهی به سادهزیستی تاکید بسیاری داشتند، بدون برگزاری جشن عروسی، با سفر زیارتی مشهد مقدس زندگی مشترکمان را آغاز کردیم. سفری که خاطرات شیرین آن هیچگاه از خاطرم نمیرود.
دفاعپرس: از خاطرات این سفر برایمان بگویید.
جعفر در این سفر به معنای واقعی برایم سنگ تمام گذاشت و ماه عسلمان را تبدیل به بهترین سفر زندگیام کرد. سفری زیارتی سیاحتی با یک همراه خوشسفر. هر چند در این سفر تفریحات بسیاری داشتیم، اما قدم زدن در صحنهای حرم و دعا برای تعجیل در فرج امام زمان (عج) و خوشبختی تمام جوانان از بهیادماندنیترین اتفاقات این سفر بود.
دفاعپرس: از بارزترین ویژگیهای اخلاقی شهید بگویید؟
سادگی، خاکی بودن و اخلاص جعفر سبب شده بود تمام دوستان و آشنایان او را دوست داشته باشند. او از شنیدن غیبت بیزار بود و اگر در محفلی کسی غیبت کسی را میکرد، سریع واکنش نشان میداد و میگفت «در مورد خودتان صحبت کنید، موضوع دیگری برای صحبت ندارید؟» و اینگونه به هیچکس اجازه نمیداد حتی یک جمله در مورد کسی که در جمع حاضر نیست، سخن بگوید.
دفاعپرس: از خاطرات زندگی مشترکتان بگویید؟
جعفر خیلی اهل گشت و گذار یا به قول خودش «دور دور» بود. البته ناگفته نماند که همیشه اولین مقصدمان به زیارتگاه میرفتیم. در یکی از سفرها به شمال کشور، تابلوی راهنمایی مسیر به سمت یک امامزاده توجهمان را جلب کرد. جعفر هم شیفته زیارت، بدون لحظهای تامل، مسیر خود را تغییر داد و به سمت امامزاده رفتیم. برف شدیدی باریده بود. مسیر زیارت هم طولانی و سخت بود اما هیچیک از این موانع تاثیری در تصمیم جعفر نداشت. وقتی رسیدیم با دربهای بسته رو به رو شدیم. جعفر به دنبال خادم زیارتگاه رفت و همراه پیرمردی برگشت که همان ابتدا اتمامِ حجت کرد که باید بیش از هزار پله طی کنیم تا به زیارتگاه برسیم و پرسید «با این وجود در این هوای برفی، باز هم قصد زیارت دارید؟» و اشتیاق ما دوچندان شد.
هرچند بین راه کم آوردیم و چندین بار نشستیم، اما آن پدربزرگ مهربان با لبخند و با سرعت پلهها را یکی یکی طی میکرد و به مسیرش ادامه میداد. حتی ما را هم او تشویق میکرد. وقتی رسیدیم، با یک زیارت دلچسب، تمام خستگیمان را فراموش کردیم و به معنای حقیقی «ان مع العسر یسرا» پی بردیم. نمیدانم در کدام زیارت، جعفر به مقصودش رسید اما یقین دارم عشق و علاقهاش برای زیارت بیدلیل نبوده است. پس از چندین ساعت زیارت و استراحت، پدربزرگ، ما را با یک چایی آتشی مهمان کرد.
انتهای پیام/ 711