بخش سوم/ همسر شهید کوهی‌فایق در گفت‌وگو با دفاع‌پرس مطرح کرد؛

برآورده شدن آرزوی شهید «جعفر کوهی‌فایق» در تشییع پیکر سیدالشهدای مقاومت

«نرجس علی‌بابایی» همسر شهید ناوبان یکم الکترونیک «جعفر کوهی فایق» در گفت‌وگویی به شرح ویژگی‌ها و عادات اخلاقی همسرش و چگونگی اعلام خبر شهادت وی پرداخت.
کد خبر: ۴۴۵۲۴۹
تاریخ انتشار: ۳۰ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۰:۱۵ - 20March 2021

گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: ناوبان یکم الکترونیک شهید «جعفر کوهی فایق» اول مهر ۱۳۶۵ در «شهر کرد» چشم به جهان گشود. پس از گذراندن دوران تحصیل خود تا مقطع لیسانس، در اسفند سال ۱۳۹۵ به استخدام ارتش جمهوری اسلامی در آمد و در منطقه سوم دریایی نبوت نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران مشغول خدمت شد.

از جمله سوابق انتصاباتی وی می‌توان به افسر اجرائیات جنگال و کارشناسی اقدامات پشتیبانی الکترونیکی جنگال اشاره کرد. در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ در حین انجام تمرین دریایی توسط تعدادی از شناورهای نیروی دریایی ارتش در آب‌های جاسک و چابهار، شناور پشتیبانی کنارک دچار سانحه شد و به همراه تعدادی از همکارانش به شهادت رسید.

برآورده شدن آرزوی شهید «جعفر کوهی‌فایق» در تشییع پیکر سیدالشهدای مقاومت

وی در هنگام شهادت یک فرزند سه ساله به نام «متین» داشت. پیش‌تر بخش اول و دوم گفت‌وگوی خبرنگار دفاع‌پرس با «نرجس علی‌بابایی» همسر شهید «جعفر کوهی فایق» تقدیم شد که در ادامه، بخش سوم (پایانی) این گفت‌وگو را می‌خوانید.

دفاع‌پرس: شهید کوهی بیشتر با کدام امام مانوس بود؟

به تمام اهل بیت (ع) ارادت داشت اما علاقه‌اش به امام رضا (ع) حکایت دیگری بود. جعفر روزهای آخر بسیار دل‌تنگی می‌کرد و می‌گفت «در اولین فرصت یک مرخصی یک روزه می‌گیرم تا به پابوس امام رضا (ع) برویم». به خاطر شرایط کرونا من مخالفت می‌کردم و می‌گفتم «حرم‌ها که تعطیل هستند! نمی‌شود رفت» و جعفر پاسخ می‌داد «نه حرم همیشه بسته نمی‌ماند و من مطمئن هستم زمانی‌که به شهرکرد برگردیم، حرم‌ها باز می‌شوند». فردای روزی که پیکر جعفر به شهرکرد رسید، حرم‌ها باز شدند. در آن لحظه فقط با خود تکرار کردم «جعفر همان‌طور شد که گفتی، حرم‌ها باز شدند اما خوش به حالت که رفتی به دیدار خود امام رضا (ع)».

دفاع‌پرس: از متین بگویید؟ چطور با شهادت پدر کنار آمد؟

هفت روز مانده بود تا با همدیگر جشن تولد سه سالگی متین را برگزار کنیم؛ اما نشد. متین تا مدت‌ها بی‌قرار بود و به هیچ‌کس اعتماد نداشت. نگرانی تمام وجودش را دربرگرفته بود. اصلا انگار در یک عالم دیگری سیر می‌کرد. اوایل گمان می‌کرد پدرش به ماموریت رفته و مثل همیشه بالاخره یک روز بازمی‌گردد، اما هر چه منتظر ماند آن یک روز نیامد تا اینکه خودش به حرف آمد و پرسید، «مامان، راست است که بابا به آسمان‌ها رفته و دیگر پیش ما نمی‌آید؟!»

برآورده شدن آرزوی شهید «جعفر کوهی‌فایق» در تشییع پیکر سیدالشهدای مقاومت

کودک کوچک من خیلی زود مرد زندگی شد. مردی که روز به روز، چه در ظاهر و چه در رفتار، بیشتر شبیه پدرش می‌شود. کافی است ببیند چشمانم خیس شده، سریع قطرات اشکم را پاک می‌کند و می‌گوید «مامان، اگر اشک بریزی، من هم گریه می‌کنم» دلم گرم به بودنش می‌شود و در آغوش می‌گیرمش و می‌بویمش. او واقعا بوی پدرش را می‌دهد.

دفاع‌پرس: همسرتان از شهادت سخن می‌گفت؟

هیچ‌گاه با من مستقیم راجع به شهادت حرف نزد اما شاید در خلوت‌هایش و در توسلاتش به امام رضا (ع) طلب شهادت می‌کرد.

پس از شهادت سپهبد شهید حاج «قاسم سلیمانی» با حسرت به مراسم تشییع پیکر مطهرشان نگاه می‌کرد و می‌گفت «من هم آرزو دارم مثل حاج قاسم عاقبت به خیر شوم. چقدر خوب است انسان‌ها با افتخار کوچ کنند.»

دفاع‌پرس: گمان می‌کنید رمز شهادت چیست؟

راز و نیاز با خالق در خلوت‌های پنهانی و دریافت مهر قبولی از جانب حق، همینطور قدم گذاشتن در مسیر شهدا و پیروی از آن‌ها. به راستی‌که هرکس شهید باشد، شهادت را برای خودش می‌خرد.

دفاع‌پرس: الگوی شهید کوهی در زندگی چه کسی بود؟

امام حسین (ع). جعفر با الگوبرداری از امام حسین (ع) سرباز نظام شد تا هیچ‌گاه تن به ذلت ندهیم و حتی اگر لازم شد، خود و خانواده را در راه حق فدا کنیم.

دفاع‌پرس: حضور شهید را در زندگی احساس می‌کنید؟

بله، ایمان دارم جعفر کنار ما زندگی و یاری‌مان می‌کند. همواره مواظب من و متین بوده و از تمام احوال‌مان آگاه است. فقط این ما هستیم که او را نمی‌توانیم ببینیم مگر در خواب و رویا. گاهی که دلم می‌گیرد یا از کسی ناراحت می‌شوم، شب جعفر به خوابم می‌آید و ما را به گردش می‌برد. یا مثل همیشه با حرف‌هایش دلداری‌ام می‌دهد و آرامم می‌کند. زمانی‌که بیدار می‌شوم، می‌بینم هیچ اثری از آن حال بد باقی نمانده است.

برآورده شدن آرزوی شهید «جعفر کوهی‌فایق» در تشییع پیکر سیدالشهدای مقاومت

دفاع‌پرس: گفته‌هایتان را با مصداق بیان می‌کنید؟

بله، دو هفته از شهادت جعفر می‌گذشت که متین دو شبانه روز در تب شدید می‌سوخت. هر کاری می‌کردم تبش پایین نمی‌آمد. خسته شده بودم. با ناراحتی شروع به دعوا با او کردم و گفتم «این رسمش نبود من را با مشکلات تنها بگذاری! من دیگر تحمل ندارم، بیا من را با خودت ببر!» و با ناراحتی خوابم برد. وقتی بیدار شدم، دیدم متین تب ندارد. یقین دارم آن شب پدرش به بالینش آمد و از او نگهداری کرد.

دفاع‌پرس: شهید کوهی به چه مطلبی تاکید داشت؟

جعفر همیشه من را به حفظ ایمان و تقوا سفارش می‌کرد و می‌گفت «راه حضرت زهرا (س) را پیش ببر و مراقب حجابت باش.»

دفاع‌پرس: و حرف پایانی شما...

طول زندگی مشترک من و جعفر اگر چه کوتاه بود، اما عمیق بود و بسیار شیرین و من حقیقتا طی این پنج سال همراهی با جعفر، طمع زندگی عاشقانه را چشیدم. ان‌شاءالله ادامه زندگی‌مان بماند برای بهشت.

انتهای پیام/ ۷۱۱

نظر شما
پربیننده ها