گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ سال 1399، سالی سخت و دشوار برای ملت ایران بود. از یکسو با اوج بیماری منحوس و همهگیر کرونا مواجه بودیم و از سوی دیگر افزایش تحریمها و سختی معیشت سبب شد تا مردم بیشتر در تنگنا قرار بگیرند. از دیگر سو تلاش دشمنان برای هجمه فرهنگی اوج گرفت و در همان حال آتشافروزیهای معاندان نهتنها فروکش نکرد که با ترور دانشمند هستهای «محسن فخریزاده» بار دیگر به اثبات رسید.
در همه این موارد رهنمودهای داهیانه امام خامنهای و ترسیم راه توسط ایشان، تحمل سختیها را آسان کرد و بار دیگر نقشه راهی که پیش از این توسط امام خمینی (ره) ایجاد شده بود، با لحن لین و مبین رهبر معظم انقلاب اسلامی بار دیگر تبیین شد. معظمله در خلال آن مطالباتی را مطرح کردند که باید توسط همه بخشها اعم از حوزه دفاعی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی مطمح نظر قرار بگیرد.
در متن پیش رو با عنوان «مطالبات فرهنگی امام خامنهای» تنها به بخش فرهگی آن توجه شده که قسمت چهارم آن را در ادامه میخوانید:
جایگاه معلم در مسیر پیشرفت
«نکته اصلی، طرح این سؤال و پاسخ به آن است که چه منطقی پشت سر آموزش و پرورش، قرار دارد؟ اینکه یک تشکیلات به این عظمت درست میکنند، یک لشکر فرهنگی درواقع به وجود میآید از دانشآموز و معلم و کارمندان گوناگون و مدیران مختلف، منطق این کار چیست؟ منطق، انسان سازی است؛ [اینکه] کودک هفتساله است، وارد این کارخانه میشود و دوازده سال [بعد] یک بروندادی باید از این کارخانه خارج بشود؛ آن برونداد چیست؟ انسان شایسته؛ منتها تعریف «انسان شایسته» در مکاتب و تفکرات مختلف، متفاوت است؛ همه «انسان شایسته» را یکجور نمیدانند؛ برای همین هم هست که نوع آموزشها و پرورشها در جوامع گوناگون، یکسان نیست.
ما در جمهوری اسلامی میخواهیم در این مجموعه دوازدهساله انسان تربیت شود. خصوصیت این دوازده سال هم این است که بهترین زمانهای فراگیری است؛ یعنی در این سنین، یادگیری آسانتر، ماندگارتر، و بهتر و شایستهتر است؛ از این جهت مهم است. بنابراین، بحث درباره تحول و شناختن زیربنای تحول، برای ما روشن خواهد کرد که این شبکه عظیم فرهنگی، این لشکر عظیم فرهنگی، یعنی آموزش و پرورش، چه بروندادی باید داشته باشد و چگونه [به دست میآید]. این مسئله تحول، باید این را برای ما روشن کند که برونداد چه باشد و چگونه این برونداد به دست بیاید؛ چه آگاهیهایی، چه مهارتهایی، چه خصوصیات اخلاقیای، چه خصوصیات رفتاریای باید در محصول این دوازده سال وجود داشته باشد.
البته کار سند انجام گرفته و الآن حدود نُه سال است که این سند ابلاغ هم شده و در جلسات متعددی در شورای عالی انقلاب فرهنگی این سند مطرح شده و درباره آن بحث شده؛ منتها در خود این سند، این ذکر شده است که هر پنج سال این سند ترمیم بشود. آن برنامهریزی باید انجام بگیرد و این ترمیم هم باید انجام بگیرد؛ یعنی بهروزرسانی و ملاحظه کردن. بعضی از تعبیرات نسبتا دور از ذهن هم در این اهداف و راهبردها هست که بایستی ساده، روشن و مبین [باشد]، معلوم باشد که چه میخواهیم.
در نظام آموزش و پرورش، هیچ عنصری بهقدر معلم تأثیر ندارد؛ معلم تعیینکننده است. هر معلمی یک کار خاصی بر عهدهاش است و کاری انجام میدهد و یک جمعی را پیش میبرد. در حقیقت معلمین، افسران سپاه پیشرفت کشورند؛ چون آموزش و پرورش وسیله پیشرفت کشور است. معلمین عزیز ما در حقیقت افسران سپاه پیشرفت این کشور هستند. دستگاههای تبلیغاتی باید فرهنگسازی کنند؛ یعنی معلمی [یک] شأن باید باشد که عمده این به عهده صداوسیما است.
مثلا فرض کنید که شما میتوانید یک فیلمی بسازید که در آن فیلم معلم وجود داشته باشد و نقشی داشته باشد که وقتی انسان آن فیلم را نگاه میکند، وقتی انسان این فیلم را میبیند، آرزو کند «کاشکی من معلم بودم»! این کار، کار لازمی است.
نه اینکه یک فیلم درست کنیم و خیال کنیم که کار تمام شد؛ نه، اصلا اینیک جریانی باشد که مرتبا به شکلهای مختلف، به شکلهای هنری، معلمی ترویج بشود، احترام و اکرام معلم بهصورت یک فرهنگ عمومی دربیاید و در افکار عمومی اثر بگذارد. مسئله [دیگر] جذب معلم است؛ از کجا معلم پیدا کنیم؟ چه جوری معلم تربیت کنیم؟ دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجائی یکی از آن بهترین مراکزی است که در کشور برای مسائل فرهنگ و مانند اینها به وجود آمده است. این دانشگاهها را جوری ظرفیتسازی کنیم و سازماندهی کنیم که همه معلمین از اینجا عبور کنند و وارد آموزش و پرورش [بشوند].
فکر کنیم چرا اینقدر طواغیت و فراعنه عالم به فکرند و اصرار دارند که در آموزش و پرورش کشورها نفوذ پیدا کنند؛ روی این یک قدری باید تأمل کرد. [این نفوذ] گاهی اوقات با سروصدا مثل سند ۲۰۳۰ است که سروصدایش دنیا را گرفت. این به معنای نفوذ فرهنگ و سبک زندگی غربی و اهداف غربی در همه کشورهای دنیا است. چرا باید یک کشوری مثل کشور ما با این فرهنگ ریشهدار و عمیق و فرهنگ الهی و ایمانی، فرهنگ برجسته درخشان ایرانی تحت تأثیر تعلیمات کسانی که تمدنشان مادی و شکستخورده است [قرار بگیرد؟]
امروز فلسفه اجتماعی غرب در خود غرب شکستخورده است؛ چرا بایستی فرهنگ یک کشوری مثل کشور اسلامی ایران و یا کشورهای اسلامی و شاید بعضی کشورهای دیگر در دنیا تحت تأثیر یک سندی قرار بگیرد که آدمهای جوامع فاسد و غلط آن را تنظیم کردهاند؟ توجه داشته باشید که نفوذ آنها بهخاطر تأثیر آموزش و پرورش است؛ بهخاطر این است که اینها کارهایی را که بهوسیلهی نظامی بهآسانی نمیتوانند انجام بدهند، به این وسیله میتوانند انجام بدهند.
در بعضی از کشورهای منطقه که ما خبر داریم، بیسروصدا و بدون هیاهو کتابهای درسی را، آموزشها را [تغییر میدهند،] افرادی را جدا میکنند و میبرند در کشورهای خودشان یکچند صباح تربیت میکنند برمیگردانند. در آموزش و پرورش میخواهند نفوذ پیدا کنند. این به نظر من خیلی مهم است. لازم است همه که یک حساسیتی در زمینه نفوذ دشمن پیدا کنند، فرض کنید [دشمن] میخواهد کشوری را غارت کند، وقتی در داخل همان کشور کسانی بودند که با این غارت موافق بودند، این غارت بهراحتی و آسانی انجام میگیرد. بههرحال بایستی به این معنا توجه کرد.»[1]
[1] ـ بیانات در ارتباط تصویری با رؤسا و مدیران آموزش و پرورش 11 شهریور 1399
انتهای پیام/ 161