به گزارش خبرنگار دفاعپرس از آذربایجانشرقی، شهید «محمد زاهدی حق» در سال 1346 در تبریز چشم به جهان گشود. این شهید والامقام پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و آغاز دفاع مقدس رهسپار جبهههای حق علیه باطل شد و پس از مدتی مجاهدت در راه اسلام، سرانجام در تاریخ 23 اسفندماه 1363 در عملیات بدر به جمع همرزمان شهیدش پیوست.
زندگینامه شهید:
شب بارانی بود و یکی از روزهای سرد که می رفت به گرمی قدم نوزادی از دیار عاشقان، الهه محفل سرد را گرمای خاصی ببخشد. ماه بهمن سال 1346، زمانی بود که این نوزاد در خانواده ای متدین و مذهبی چشم گشود و پدر او را به حرمت حضرت ختمی مرتبت محمد نام نهاد و اذان را برای او ترتیل کرد تا همچنان که ریزخور خوان ائمه سلام ا… بود راهرو این طریق نیز باشد.
محمد فرزند پاک، آرام، صبور، متین با توجه به اینکه پدرش روحانی و خادم ابا عبدا… بود. از همان ابتدا اشتیاق خود را به یادگیری مسایل مذهبی نشان داد و توسط پدر شروع به یادگیری قرآن و آشنایی با مفاهیم عمیق این کتاب آسمانی را کرد و اندک زمان کوتاه توانست قرائت را بیاموزد و در کنار یادگیری دروس ابتدایی به مطالعه کتابهای پدر که مربوط به دین اسلام بود می پرداخت.
وی به سرعت دوران ابتدایی و راهنمایی را به نمرات خوب سپری کرد و این زمان مصادف بود با دوران انقلاب و مخالفت با رژیم طاغوت که او نیز با وجود داشتن سن کم به همراه برادر کوچکتر از خودش علی در راهپیمایی ها و تظاهرات علیه رژیم شاه شرکت میکردند و در محل ها و حتی در خانه نیز به نوشتن شعار علیه شاه اقدام میکردند و از زمانی که مراد خود و مرجع دینی خود را که قائد اعظم حضرت امام (ره) بود انتخاب نمودند دیگر تحت رهبری و اطاعت از ولایت فقیه بودند تا اینکه انقلاب پیروز شد.
پس از انقلاب اسلامی، محمد دیگر وارد دوران دبیرستان شده بود و در دبیرستان ثقه الاسلام مشغول به تحصیل بود تا شاید روزی از خدمتگزاران صدیق ایران و جمهوری اسلامی نوپا باشد و در این کار جدیّت داشت و جزو شاگردان مودب و منظم دبیرستان بود و به قول معاونت مدرسه جزو الگوهای خوب سایر دانش آموزان ولی جنگ شروع شده بود و محمد نیز مثل سایر همرزمان و دوستانش که هم سن و سال او بودند احساس تکلیف کردند که به ندای رهبرشان تکبیر گویند و عازم جبهه های حق علیه باطل شوند و درصدد بر آمدند که رضایت خانواده را جلب کنند چون سن و سالشان کم بود.
به هر حال رضایت پدر را گرفتند ولی باز هم اعزامشان نمیکردند چون قد و قواره کوچکی داشتند و بعدها همرزم عزیزش تعریف می کرد که برای اعزام مجبور شدیم زیر پوتین ها را پر کنیم و کلاهمان را طوری قرار بدهیم که قدمان بلند جلوه کند و بالاخره اواخر سال 1359 به جبهه اعزام شد.
وی ابتدا عازم جبهه های و به مدت یک سال در این مناطق بود و پس از آن که لشکر 31 عاشورا به جنوب یعنی اهواز منتقل شد به جنوب رفته و در چندین عملیات نیز حضور داشت و چندین بار نیز زخمی شده بود که در عملیات خیبر زخم خیلی عمیق بود و چند ماهی مجبور شد استراحت کند.
پس از مدتی استراحت دوباره عازم جبهه شده و در عملیات بدر حضور پیدا کرد. او همیشه عاشق اسلام و شهادت و ایثار در این راهب ود چرا که وجودش را برای اسلام گذاشته بود و این انتخاب او برای خدمت به این دین الهی بود و در نهایت در مرحله دوم عملیات در منطقه جزیره مجنون در تاریخ 23 اسفندماه 1363 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
انتهای پیام/