گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس: «محمد دیندار» کارشناس رسانه، نویسنده، کارگردان و فیلمنامهنویس سینما و تلویزیون و عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران است. وی که بیشتر در زمینه سینمای مستند فعال است، برای تولید آثاری همچون مجموعه مستند «جورچین»، «از آزادی تا آبادی»، «خبرنگاری ایتالیایی» و ... شناخته شده است.
محمد دیندار همچنین تجربههایی در عرصه نویسندگی داشته که نگارش کتابهای «نقش اسباببازی در تربیت و فرهنگ کودک»، «رزق و روزی حلال» و «کمکهای مردمی به جبههها» از آن جمله است. محمد دیندار برای ساخت فیلمهای خود برگزیده جشنوارههای سینمایی مختلفی همچون جشنواره فیلم عمار شده است. این نویسنده و کارگردان در خصوص سینمای مستند، آسیبها و فرصتهای آن با خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس گفتوگویی انجام شده که در ادامه میخوانید:
سینمای مستند در خط مقدم جبهه فرهنگی
دفاعپرس: لطفاً کمی در خصوص روند مستندسازی بعد از انقلاب اسلامی توضیح دهید؛ اینکه چه تاثیری در سینمای ایران به خصوص جبهه مقاومت ایجاد کرد؟
مستندسازی در ایران سابقه طولانی دارد، اما بعد از انقلاب به دلیل شرایط خاص سیاسی و تحولات اجتماعی به خصوص وقوع جنگ تحمیلی با تحولی در مستندسازی کشور روبرو شدیم. بهترین سندها از دوران دفاع مقدس مربوط به فعالیتهای مستندسازانی، چون شهید آوینی است، همچنین دوستانی که در گروه چهل شاهد فعالیت میکردند. این مستندها باعث شد سینمای مستند ایران پلهپله به جلو گام بردارد. البته در همان سالها فیلمهایی ساخته شدند که به مسائل اجتماعی اقتصادی و سیاسی میپرداختند.
نمونههای آن را میتوان در آثار شهید آوینی که در سیستان و بلوچستان و خوزستان ساخت، اشاره کرد. این آثار ثابت کرد که جایگاه طرح این دغدغهها سینمای مستند است که میتواند بسیار تاثیرگذار باشد. در بحث منافع ملی نیز مستندسازان پیشرو بودند در این میان سینمای داستانی نمیتواند به خوبی از عهده مطلب برآید. سینمای داستانی در مواردی که اشاره شد یا ورود نکردند یا چندان تاثیرگذار نبودهاند.
دفاعپرس: ما در ابتدای انقلاب اسلامی و در جریان دفاع مقدس هنرمندی، چون شهید آوینی را داشتیم که وارد عرصه مستندسازی شد و آثار ارزشمندی را به یادگار گذاشت، متاسفانه طی این سالها نتوانسیم مانند شهید آوینی تربیت کنیم تا در جبهه مقاومت نقشآفرین باشند دلیل این امر چیست؟
متاسفانه به دلیل مدیریتهای غلط ما نتوانستیم به خوبی کادرسازی کنیم یعنی مدیریت فرهنگی ما دچار اختلال بود. شهید آوینی زمانی که وارد جریان مستندسازی شد بسیار خودجوش و قدرتمند عمل میکرد. آوینی در عین حال که مدیریت میکرد، هم زمان کار تولید را هم انجام میداد. مدیرانی که بعدها وارد عرصه فرهنگی کشور شدند شاید به دغدغههای شهید آوینی باور داشتند، اما کار عملیاتی نمیکردند یعنی وارد میدان نمیشدند. به تعبیر دیگر آن فراغ بال و عملی که باید داشته باشند را نداشتند؛ بنابراین ما دچار تکرار شدیم.
حتی ما نتوانستیم نظریات شهید آوینی را به روز کنیم و نفرات جدیدی را تربیت کنیم، البته تلاشهایی صورت گرفته، اما به دلیل انفرادی بودن آنها، آن اتفاقی را که انتظار داشتیم نیفتاده است. به همین دلیل است که مستندهایی که ساخته میشود تبدیل به جریان نمیشوند. در حالی که باید مستندهای جبهه مقاومت هر کدام به تنهایی جریان سازی کنند. در سینمای آمریکا شاهد هستیم آثار مستندی که در جهت سیاستهای آن کشور ساخته میشود جریان ایجاد میکند که در سطح دنیا نیز اثرگذار هستند.
دفاعپرس: آیا فکر نمیکنید که در هالیوود میان مستندسازان و سیاستگذاران وحدت رویه وجود دارد، حال آنکه این وحدت رویه در ایران و میان فعالان فرهنگی کمرنگ است؟
این مسئله باز برمیگردد به نوع مدیریت فرهنگی در کشور، در واقع مهندسی فرهنگی در کشور وجود ندارد. برای همین است که میبینیم با موجی از مستندهای اجتماعی سیاهنمایی مواجه هستیم که ناشی از مهندسی غلط فرهنگی است، در حقیقت مدیران فرهنگی در سطح کلان نگاه استراتژیک ندارند. فعالیتهایی که انجام میشود اغلب به صورت خودجوش است.
دفاعپرس: رهبر معظم انقلاب اسلامی در تاریخ ۲۱ دی ماه ۱۳۹۶ در دیدار با جمعی از مستندسازان پیامی به آنها دادند که حاوی نکات ارزشمند و راهبردی بود. این دیدار و این پیام تا چه میزان بر جریان مستندسازی ما اثرگذار بوده است؟
ما در جلساتی که با دوستان در سازمانها و نهادهای مختلف داشتیم درباره منویات و مطالبات رهبر معظم انقلاب اسلامی تبادل نظر میکردیم متاسفانه کمتر اتفاق افتاده است که مطالبات ایشان در حوزه مستند و یا حوزههای دیگر فرهنگی اعمال شود. جالب اینکه مطالبات رهبری در حوزه فرهنگ و هنر بسیار تخصصی و کاربردی است که همه آنها مبنای علمی دارند. البته نباید گفت که مطلقاً اتفاق نیفتاده اگر در پارهای موارد شاهد اجرایی شدن منویات رهبری هستیم بسیار خودجوش و به اصطلاح آتش به اختیار بوده است. این سوال را باید از مدیران و متولیان مستندی کشور پرسید که بعد از این دیدار و ابلاغ پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به مستندسازان چه اتفاقی افتاد؟
دفاعپرس: رسانه ملی سینمای مستند ایران چقدر تاثیر گذار است؟
اصلیترین جایگاه عرضه فیلم مستند رسانه ملی است نقش تلویزیون نقش بسیار بالایی است، در این چند ساله هم رویکرد خوبی داشته است شبکههای متعددی اقدام به پخش فیلم مستند میکنند این اتفاق را باید به فال نیک گرفت، اما در کنار پخش پخش مستند باید به مسائل مالی آن نیز توجه کرد مستندسازی که در همه بحرانها مثل سیل زلزله و جبهه مقاومت در حال انجام وظیفه است باید به لحاظ مالی نیز تامین شود. محدودیت در مسائل مالی سبب میشود که فیلم مستند با آن کیفیتی که مد نظر فیلمساز است تولید نشود به همین دلیل است که گروههای مستندسازی به شدت کوچک میشوند.
کوچک شدن گروههای فیلمسازی به دلیل چابکی آنها نیست و عمده دلیل آن مسئله دستمزدهاست. مثلاً کمتر پیش آمده که یک کارگردان برای اثر خود سفارش ساخت موسیقی بدهد. اغلب موسیقیهایی که در فیلم مستند استفاده میشوند انتخابی است و مسلما این محدودیت به فیلم ضربه وارد میکند. مراکزی غیر از صدا و سیما نیز اگر حمایت مالی میکنند بیشتر جنبه ویترینی دارند و نمیتوان به آنها اتکا کرد. مثلاً جایزه شهید آوینی در جشنواره سینما حقیقت به عنوان یک بخش مستقل ضرورت ندارد بلکه این بخش باید در دل بخش اصلی قرار بگیرد و به فیلمهای برتر جبهه مقاومت جایزهای با عنوان شهید آوینی داده شود.
نگاه در مستند «ماسک» ملی بود
دفاعپرس: لطفاً در مورد مستند ماسک که در ارتباط با بیماری کرونا از شبکههای مختلف سیما پخش شد، توضیح بدهید.
فیلم مستند ماسک با حمایت رسانه ملی تولید شد. من برای این کار یک سال وقت گذاشتم. از اسفند سال گذشته کار تحقیق و پژوهش آغاز و بهمن امسال کار ساخت این فیلم مستند انجام شد. کار روی فیلم تا دو ساعت قبل از پخش نیز ادامه داشت. در مورد بعضی از پلانها با مدیران شبکه و ناظر پخش گفتوگو میکردیم. البته باید بگویم مدیران شبکه همکاری و حمایت معنوی و مادی خود را از ما دریغ نکردند. نکته دیگر اینکه در بحث ممیزی و سانسور نیز در مضیقه نبودیم، البته مباحثی مطرح شد، اما آن قدر نبود تا کلیت فیلم را دچار آسیب کند.
دفاعپرس: در فیلم ماسک برای برخی سکانسها از تصاویر آرشیوی استفاده شده بود که تعداد آنها محدود بود، این امر تعمدی بود یا آنکه در استفاده از آرشیوها در مضیقه بودید؟
تعمدم این بود که زیاد از تصاویر آرشیوی استفاده نکنم، چرا که به کار ضربه وارد میکرد. متاسفانه در بسیاری از آثاری که با رویکرد دفاع مقدس ساخته میشود. بدون هیچ دلیل خاصی از تصاویر آرشیوی استفاده میشود و این تا حد کلیشه شدن پیشرفته است. سعی من در ساخت مستند ماسک این بود که یک نگاه ملی داشته باشم. به همین دلیل من در ساختهای مستند سراغ اقشار مختلف مردم رفتم تا این نگاه ملی پررنگ شود. ضمن آن که میخواستم نگاهی آسیب شناسانه نیز داشته باشم. همین نگاه ملی سبب شد تا من خیلی تمایل نداشته باشم تا فیلم را برای جشنوارهها بسازم چرا که شرکت در جشنوارهها تعداد مخاطبان فیلم را بسیار محدود میکند. حال آنکه در رسانه ملی گستره مخاطبان بسیار وسیع میشود. خوشبختانه بازخورد مردم و مسئولین نسبت به این فیلم خوب بوده است.
دفاعپرس: آیا سینمای مستند ایران میتواند در سطح بینالمللی حرفی برای گفتن داشته باشد؟
فیلم مستند به دلیل اینکه میتواند نمای کاملی از ایران به مخاطبان جهان ارائه دهد، قطعاً میتواند حرفی برای گفتن داشته باشد. البته باید ساز و کار آن را فراهم کنیم. رسانه ملی در این عرصه میتواند نقش مهمی ایفا کند. برای نیل به این مقصود باید در نظر داشته باشیم که مدیران حوزه مستند باید از جنس مستندسازان باشند. اگر میبینیم رسانه ملی در بحث مستندسازی پیشرو عمل میکند به دلیل آن است که مدیران آن از جنس مستندسازان هستند. مثلاً سلیم غفوری مدیر سابق شبکه مستند از کارگردانان این حوزه است. مدیران فرهنگی ما باید به رسانه مستند باور داشته باشند. اگر چنین باشد سینمای مستند میتواند جریان ساز و اثرگذار باشد.
انتهای پیام/ 161