یادداشت/ عصمت دهقانی

شهادت مقدس‌ترین واژه‌ای است که در کنار نام مردانی از جنس آفتاب می‌درخشد

شهادت مقدس‌ترین واژه‌ای است که در کنار نام مردانی از جنس آفتاب می‌درخشد و آن‌ها را چنان مرتبه‌ای بخشید که تا ابد یاد و نام و خاطره شان در دل‌های بیدار جاوید ماند.
کد خبر: ۴۴۷۴۷۳
تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۳۹۹ - ۲۲:۰۸ - 12March 2021

گروه استان‌های دفاع‌پرس- عصمت دهقانی؛ نامگذاری یک روز از تقویم کشور‌مان به نام روز شهید، فرصتی است برای  یاد آنانی که راهی را برگزیدند که آغازش همه نور است و پایانش نورانی‌تر. روز شهید تلنگری است برای ما که بیشتر به یادشان باشیم، به یاد آنان که از جنس کربلا بودند.

شهادت گامی به بلندای معرفت می‌خواهد که مردانی با غیرت و حماسه ساز آن گام را با خون خویش برداشتند. شهادت مقدس ترین واژه ای است که در کنار نام مردانی از جنس آفتاب  می‌درخشد. و آنها را چنان مرتبه ای بخشید که تا ابد یاد و نام و خاطره شان در دلهای بیدار جاوید ماند.

شهدا زیباترین واژه های تاریخ و با شکوه ترین نام آفرینش و بلند ترین معانی معرفت را پیشوند نام خود کردند و نمی‌دانم در بارش رگبار ها و گلوله ها چه دیده بودند که عاشقانه در خاک جبهه ها جان را به پیشگاه دوست عرضه کردند.

به راستی شهدا بهترین تاجر  زندگی  هستند که در مسلک و مرام خریداری چیزی جز عشق معامله نمی‌کنند و دراین راه واهمه از  دست دادن دنیا را به دل راه نمی‌دهند و بی‌تعلقی به دنیایشان  نقل محافل عاشقی است.

سرمایه شان جان شیرین بود و سودی که در این معامله نصیبشان شد چیزی جز دیدار یار نبود و چه سودی از این برتر  و بالاتر.

پرستوهای مهاجر من چگونه هنگامه جهاد از مرداب تن دور شدید و با کوله باری از باور عشق راهی جبهه‌ها شدید و امروز تلالو  نور وجود شماست که آسمان  دنیای ما را جلایی نورانی بخشیده است.

و حالا ای شهیدان، ای رستگار ترین انسان‌های تاریخ آفرینش، ای عاشقانه سر افراز، ای ناظران سیاهکاریهای زمین‌ای ساکنان  عرش، شما از چنگال مرگ گریختید و راه آسمان را متفاوت‌تر از دیگران برگزیدید و زمین با همه بزرگیش  به سنگر های کوچکتان، به خاکریزهایی که تعلقات مادی را در پشت آنها بر جای گذاشت می‌بالد و هر آینه  به پوتین‌های غبار گرفته‌تان بوسه می‌زند.

امروز در روزگاری که  دشمن چشم دیدن دستاوردهایی که حاصل خون پاک شما و شجاعت همرزمانت است را ندارد، و ما در کوچه پس کوچه های زمان گم شده ایم  و غباری از تیرگی‌ها بر روی پرده چشمان‌مان کشیده شده است، کاش  از سراچه تاریک دلهای‌مان پنجره ای هر چند کوچک به باغستان یاد و خاطره‌تان باز می‌کردیم و ای کاش  می‌توانستیم تا هر غروب بر بالین  مزارهای آسمانی تان بر تباهی  هر روز مان شر مسارانه می گریستیم و پلاک زخمی تان را برگردن گمشدگان رمل‌های داغ می‌انداختید شاید ما راهمان را پیدا می‌کردیم.

ای شهیدان اگر مشغول گناهمان دیدید، با همان دیدگانی که پر از درخشش رخسار حسین است برایمان گریه کنید و به ملائک  بگوئید دست نگه دارند تا شاید به برکت دوستی با شما روزی توبه کنیم و ما نیز دست نگه داریم و به قافله نورنی حسین بن علی(ع) بپیوندیم.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها