به گزارش فضای مجازی دفاع پرس:
نگهبان سردخونه تعریف می کرد:
پیکرش رو با دو شهید دیگه تحویل بنیاد شهید دادن...
یکی از شهدا اومد به خوابم
گفت جنازه منو فعلا به خانواده ام تحویل ندین
بیدار که شدم به خودم گفتم ولش کن خواب بود دیگه
شب بعد دوباره همون خواب رو دیدم
بازم تاکید می کرد جنازه اش رو تحویل ندیم
این بار اسمش رو پرسیدم
گفت امیر ناصر سلیمانی
دیدم روی پیکر یکیشون همین اسم رو نوشته
چند روزی صبر کردیم
بعدها فهمیدیم اون روز که می خواستیم جنازه رو تحویل بدیم عروسی برادرش بوده...