نگاهی به زندگی شهید «نجاتعلی دهقان»

«نجاتعلی دهقان» در یکم مهر 1334 در روستای «خرمکوه» از توابع شهرستان «رودبار» دیده به جهان گشود و در 8 فروردین 1367 در منطقه «سيد صادق» عراق بر اثر اصابت تركش خمپاره به سر و پا، به شهادت رسيد.
کد خبر: ۴۴۹۲۰۷
تاریخ انتشار: ۰۸ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۹:۲۱ - 28March 2021

نگاهی به زندگی شهید «نجاتعلی دهقان»به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از رشت، به مناسبت سالروز شهادت شهید «نجاتعلی دهقان» خلاصه‌ای از زندگی‌نامه و وصیت‌نامه این شهید را از نظر می‌گذرانیم.

خصوصیات اخلاقی شهید:

شهید «نجاتعلی دهقان» عشق و علاقۀ خاصی به شناخت اسلام و قرآن داشت؛ ساده زیستی و دانش اندوزی و احترام به والدین از فضایل ایشان بود.

عمل به واجبات و دوری از محرمات و علاقه مندی به فرهنگ ناب تشیّع و ائمه اطهار (علیهم السلام) از خصایص روحی و اخلاقی نجاتعلی به شمار می آمد.

شهید انس زاید الوصفی با مسجد و محافل معنوی داشت و از مریدان بنیان گذار انقلاب اسلامی در ایران بود.

وی در زیر پرچم قرآن و نعمت انقلاب همواره در جدا کردن راه مردم از خیانتکاران تلاش می کرد؛ برای کاستن آلام مردم محروم و دستگیری از آنها همیشه آماده بود.

کم حرف بودنش باعث می شد تا در مورد مسائل پیرامون خود عمیق تر تفکر کند و به وقار و ابهتش در اجتماع بیفزاید.  

«هم درس می خوانم هم به شما کمک می کنم»

سال سوم راهنمایی بود و به دلیل فعالیت های مستمر در پایگاه و مسجد کمتر به امور درسی خود می پرداخت، این مسئله سخت مرا نگران کرده بود. با توجه به آن که در مغازه دست تنها بودم و می بایست مخارج خانواده را تأمین می کردم، وجود هر گونه فشار مضاعفی از سوی اعضای خانواده برایم قابل تحمل نبود.

بارها به نجاتعلی می گفتم که اول به درسهای مدرسه ات بپرداز و بعد به فعالیت های دینی و انقلابی مشغول شو، اما ایشان مسائل پایگاه و سنگر مسجد را بر تحصیل مقدم می شمرد؛ در نتیجه تعدادی از دروس خود را نتوانست در خرداد ماه نمره قبولی بگیرد.

 از این وضع پیش آمده بسیار ملول شدم و به ایشان گفتم: اگر همین طور ادامه دهید، برای من امکان آن وجود ندارد که شما را به مدرسه بفرستم؛ اما نجاتعلی رو به من کرد و گفت: پدرجان شما از بابت من ناراحت نباشید، من حاضرم هم در مغازه کار کنم و هم درسهای عقب ماندۀ خود را بخوانم. به شما ثابت می کنم که هیچ مشکلی در خواندن درسهایم ندارم.

از فردای آن روز نجاتعلی صبح ها به مغازه می آمد و تا عصر به من کمک می کرد و شب ها با جدّیت درسهایش را مرور می کرد؛ شهید در شهریور همان سال درسهای عقب ماندۀ خود را با نمرات عالی جبران کرد و در کنار آن، این مدت را کمک و همیارم بود.

وقتی این همه جهد و همت را از او دیدم به وجودش افتخار کردم که برای هدفش آن قدر احترام و ارزش قائل است که تحت هر شرایطی نسبت به وظایفش کوتاهی نمی کند.

فرازی از وصیت نامه شهید:

ما در زمانی به سر می بریم که از هر سو کفار و منافقین برای نابودی اسلام عزیز دست به دست هم داده و از هرگونه جنایتی دریغ ندارند و این وظیفه سنگین بر دوش ماست؛ اگر خدای ناکرده کمی غفلت کنیم به اسلام عزیز ضربه خواهند زد، پس دست به دست هم دهیم و با پیروی از خط ولایت فقیه و حمایت از این دولت انقلابی اسلام عزیز را یاری کنیم.

انتهای پیام/  

نظر شما
پربیننده ها