به گزارش خبرنگار دفاعپرس از آذربایجان شرقی، شهید «رضا بیرامی» در اولین روز از فروردین 1340 در شهرستان میانه چشم به جهان گشود. وی پس از حمله نیروهای رژیم بعث عراق به خاک کشورمان برای دفاع از وطن خویش راهی جبهههای حق علیه باطل شد و پس از حضور در چندین عملیات، سرانجام در تاریخ 2 بهمنماه 1365 در شلمچه به شهادت رسید.
زندگینامه شهید:
شهید «رضا بیرامی» در اولین روز از فروردین 1340 در شهرستان میانه چشم به جهان گشود. رضا کودکی باهوش و شلوغ بود و به نماز خواندن علاقه نشان میداد. پس از پایان دوران ابتدایی وارد مدرسه راهنمایی ابوذر میانه شد. در سالهای قبل از انقلاب برخی از معلمان زن با پوشش نامناسب در مدرسه حاضر میشدند و رضا به بی حجابیها خیلی حساس بود.
دوبار به یکی از معلمان تذکر خصوصی داد ولی تأثیری ندید بار سوم در کلاس به معلم بیحجاب گفت اگر بعد از این با این وضع بیحجابی به کلاس بیایید ما از کلاس بیرون خواهیم رفت و درس نخواهیم خواند. با گزارش معلم، مدیر مدرسه با رضا برخورد تندی کرد و از مدرسه اخراج کرد که با وساطت برادر بزرگش یک هفته بعد به مدرسه برگشت.
رضا در معیت برادر بزرگش علی در هیأتهای حسینی شرکت میکرد و علیه رژیم پهلوی فعالیت میکردند که برادرش نقش ویژهای در بر پایی تظاهرات علیه رژیم حاکم در سالهای 1356 و 1357 در میانه داشت. روزی یکی از دوستانش به علی بیرامی گفت شما با این خدمات مقام بزرگی دارید و او پاسخ داد که من نه ولی برادرم رضا در آینده صاحب مقام بزرگی خواهد شد.
رضا از استعداد زیادی بویژه در سخنرانی و نوحهخوانی داشت و در برخی مساجد سخنرانی میکرد. سال 1358 برای رضا سال حزن و اندوه بود چون برادر بزرگش علی که حق استادی بر رضا داشت از دنیا رفت ولی اراده محکم او موجب رشد و شکوفایی وی شد و با ورود به حوزه علمیه حضرت ولی عصر (عج) تبریز صفحه دیگری در زندگانی خود را ورق زد.
هر وقت احساس میکرد جبههها به نیرو نیاز دارند عازم جبهه میشد و در عملیاتهای متعددی شرکت میکرد. در گردان امام حسین (ع) لشکر 31 عاشورا نوحههایش زینت بخش رزمندگان بود و هر فرصتی که مییافت برای مظلومیت سالار شهیدان عزاداری میکرد.
حاج حسین ابوالقاسمزاده فرمانده گردان بقیه الله که با رضا خیلی صمیمی بودند میگوید وقتی از جبهه به تبریز بر گشتم به حوزه علمیه ولی عصر (عج) رفتم تا رضا را زیارت کنم. وقتی وارد حوزه شدم رضا نبود. مشغول خواندن نماز عصر شدم که پس از آمدنش گفت حاج حسین خوب آمدی دلم تنگ شده بود.
بیا این نوحهها را که در مورد حضرت فاطمه زهر(س) است را زمزمه کن، دقایقی اصرار کردم تا خودش بخواند و گفتم تو بهتر از من نوحه میخوانی ولی رضا اصرار کرد که بخوان. وقتی نوحه حضرت زهرا(س) را زمزمه کردم رضا نیز همراهیام کرد و مجلس دو نفری ما صفای خاصی پیدا کرد. وقتی تمام شد و در حجره را باز کردند متوجه حضور تعدادی از طلاب شدیم که پشت در نشستهاند و عزاداری میکنند.
این طلبه مومن پس از مجاهدتها و رشادتهای فراوان در دفاع از اسلام در برابر نیروهای رژیم بعثی عراق در تاریخ 2 بهمنماه 1365 در شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
انتهای پیام/