به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، «پناهنده» از صیادان بلوچ کشور و اهل چابهار است، او عاشق دریاست و به گفته خودش دریا برای او که از ۹ سالگی صید را همراه پدرش آغاز کرده مقدس است، او با اشاره به اینکه ما بسیاری از اوقات برای صید به آبهای آزاد و آبهای دور رفته و گاهی اوقات حتی تا سه ماه هم در سفر هستیم، میگوید: به ویژه از وقتی چینیها به آبهای جنوب آمدند همه چیز را جارو کرده و ما هیچ صیدی نداریم و ناچار به این هستیم که به آبهای دورتر برویم تا بتوایم دست پر برگردیم.
وی در ادامه روایت خود را چنین آغاز میکند که من در سال ۹۴ با لنج و با ۲۰ نفر از همکارانم برای صید رفتیم که به ناگاه در آبها اسیر دزدان دریایی شدیم، آنها کاملا مسلح بودند و حتی کاتیوشا و کلاش و تیربار داشتند ما مدت یک ماه در لنج زندانی بودیم، درخواست آنها از ما یک میلون دلار پول بود و هر چه میگفتیم ما چنین پولی نداریم لنج را بردارید میگفتند با خانوادههای تان تماس بگیرید تا برایتان بفرستند.
این صیاد همچنین اظهار کرد: پس از آن ما را از ساحل به سمت جنگل بردند، بعد از ۱۵ روز ما چهار نفر که ناخدا بودیم از همراهانمان جدا کردند و، چون میدانستند که ما صاحب لنج هستیم شکنجهها و آزار و اذیتشان شروع شد، تا آنجا که حتی تا پنج روز به ما آب و غذا نمیدادند و ما ناچار بودیم برگ درختانی که به زمین میافتاد بخوریم، بعد از یکسال که لباسمان پاره میشد به ما یک لباس کهنه میدادند و ما در سرما با گونی خودمان را گرم میکردیم، شکنجههای آنها روحی و جسمی بود، تحقیرمان میکردند، ما را در خاک میکردند به شکلی که سرمان بیرون خاک باشد آن وقت کنار گوشمان شلیک میکردند و در همان حال با خانوادههای ما تماس میگرفتند تا آنها را برای ارسال پول تحت فشار قرار دهند.
پناهنده در ادامه یادآور شد: خانوادهام در این مدت هر چه داشتیم فروختند و برایشان دومیلیارد تومان ارسال کردند، دیگر هیچ امیدی به زندگی و بازگشت نداشتم و حنی خانوادههای ما هم دیگر از برگشت ما ناامید شده بودند، تا اینکه پس از همه این شکنجهها زمانی که دیگر پس از ۱۰ روز بیآب و غذایی و در شریطی که حال بسیار بدی داشتم به این فکر که دیگر در حال مرگ هستم، مرا در جنگل رها کردند تا اینکه پس از دو روز یک چوپان مرا پیدا کرد و با پلیس تماس گرفت و بعد با همکاری صلیب سرخ و وزارت امور خارجه پس از پنج سال، یک سال و چهار ماه پیش در شرایطی به ایران برگشتم که حتی نمیتوانستم روی پا بایستم، زمانی که من اسیر شدم ۱۱۰ کیلو بودم و زمانی که آزاد شدم ۳۱ کیلو، من هنوز هم شبها کابوس آن روزها را میبینم و آن زمان از جلوی چشمم نمیرود، ۱۳ نفر از ما آزاد شدند و یکسال بعد گفتند هشت نفر از شما را ما کشتیم.
«بدرود» میهمان دیگر برنامه است که او نیز در سال ۸۸ به آبهای آزاد رفته و با همان شیوه اسیر دزدان دریایی شده است، او ماجرای این حادثه را چنین روایت میکند: ما نیز ۱۹ نفر بودیم که برای صید رفته بودیم که اسیر شدیم، ما را در کابین انجماد ماهی زندانی کرده بودند و تقاضای سه میلیارد تومان پول داشتند، بعد با صاحب لنج برای درخواست پول تماس گرفتند و او گفت لنج را بردارید و افراد را آزاد کنید، اما آنها قبول نکردند، در همین مدت بود که به یک کشتی برخورد کردند و قرار شد که کشتی را بگیرند و ما را آزاد کنند، اما باز هم این کار را نکردند و باز ما را با خود بردند، بعد از آن سه نفر از دزدان در لنج ما ماندند و باقی به کشتی رفتند و همان زمان بود که ما تصمیم گرفتیم که به آنها حمله کرده و لنج را آزاد کنیم که خوشبختانه موفق شده و سریع با ناخدای ارشد منطقه آقای نیازی تماس گرفتیم.
در ادامه ناخدا ارشد «نیازی» به جمع میهمانان اضافه شد و در خصوص نحوه آزادی صیادان توضیح داد: پس از اینکه این دوستان با ما تماس گرفتند به آنها گفتیم سریع مسیر را عوض کنید و آنها را به سمت هند راهنمایی کردیم تا دوباره اسیر نشوند، اسم شناور را عوض کردیم و با کمک نیروی دریایی سپاه نقشه عملیات آزادسازی را طراحی کردیم، چون احساس کردیم که هم دزدان دریایی و هم نیروهای خارجی این دوستان را ردیابی میکنند، چراکه اولین دزدان دریایی بودند که قبل از هر کشوری توسط بچههای ما خلع سلاح شدند.
وی در پایان با اشاره به اینکه ما در ابتدا با تیم خودمان و با بچههای غیرنظامی برای نجات رفتیم تا حساسیت ایجاد نشود، عنوان کرد: روز سوم بچهها را پیدا کردیم و تا نزدیک آبهای خودمان آمدیم، ساعت سه صبح بود که دیدیم چندین ناو به ما نزدیک شدند، اما، چون ما شناورها را عوض کرده بودیم ما را نشناختند، در همین زمان نیروی سوم و تیم نیروی دریایی رسیدند و با همکاری آنها و دستور فرماندهان مبنی بر حمله کل نیروها آنها را خلع سلاح کردیم، هم اکنون نیز هنوز یک لنج همراه ۲۰ نفر در اسارت آنها هستند و در این مدت حدود ۵۰ نفر شهید دادیم.
انتهای پیام/ 121