گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس - علی عبدالصمدی؛ فصل چهارم سریال «بچه مهندس» به کارگردانی «احمد کاوری» از ابتدای ماه مبارک رمضان امسال هر شب روی آنتن شبکهی دوم سیماست.
سه فصل اول این مجموعهی تلویزیونی را «علی غفاری» کارگردانی کرده بود. فصل سوم این مجموعه با بازی خوب و روان «روزبه حصاری» توانست مخاطبین را پای رسانهی ملی میخکوب کند.
سریال بچه مهندس از بدو پخش در فصل اول بر روی مسالهی اطعام و پرورش ایتام و توجه داشتن به فرهنگ غنی کمک به کودکان بی سرپرست اشاره داشت. مراحل رشد شخصیت «جواد جوادی» در پرورشگاه از نوزادی تا طفولیت و نوجوانی، جوانی و استقلال شخصیت و پرداختن به مراحل رشد و بلوغ و انتخابهای درست و نادرستی که هر شخصی ممکن است در زندگی شخصی و اجتماعیش داشته باشد به بهترین شکل ممکن به قاب تصویر نشست.
«جواد جوادی» اگر چه یتیم مانده بود و مادرش او را از نوزادی به پرورشگاه سپرده بود، اما در دامان پر مهر «مامان صدیقه» به نیکی پرورش یافت. تحصیل کرد. نماز خواندن آموخت و عاشق شد. عشقی که شاید در بدو تبلور اشتباه نبود، اما آهسته آهسته وقتی «جواد جوادی» پا به سن گذاشت متوجه شد «مژگان» دیگر نمیتواند انتخاب او باشد. او در فصل سوم دلبستهی دختر استاد و همکلاسی خود شد: «مرضیه توفیقی مقدم».
فصل چهارم، اما با شتابزدگی شروع و فیلمبرداری شد. شخصیت «جواد» که با بازی «روزبه حصاری» در اذهان عمومی جا افتاده بود، بدون هیچ دلیل منطقیای در این فصل با بازی «محمدرضا رهبری» ادامه پیدا کرد.
شاید تغییر کارگردان به چشم مخاطب نیاید، اما تغییر نقش اول سریال حتما مخاطب را دچار شوک میکند. دوستان هم دورهایهای «جواد» در فصل سوم به کلی پراکنده شده اند و اثری از آثارشان نیست. «جواد» در فصول قبلی سریال بچه مهندس نمادی از اعتماد کردن به نسل جوان بود که میتوانستند در راستای اعتلای فرهنگی و علمی کشور افتخار آفرین باشند.
جواد فصل چهارم صرفا یک فرد باهوش و تحصیل کرده است که به دنبال عشق جدیدش از این سو به سوی سریال میدود بی آنکه هدف والا و متعالیای داشته باشد. «جواد» فصل سوم با تمامی مشکلاتی که در سیستم آموزشی کشور وجود داشت توانست کوادکوپتر خود را به کمک دوستانش به پرواز دربیاورد.
توانست به خاطر عشق به سرزمینش از خیر شهر پورتلند آمریکا و مژگان و دیگر آرزوهای دوران کودکی و نوجوانی اش دست بکشد و آهسته آهسته به بلوغ فکری و اجتماعی رسید. جواد فصل چهارم در مقام یک نخبهی هوا فضا نیست. او فقط یک دانشجوی باهوش است که معلوم نیست به چه علتی هر روز در دانشگاه است.
هنوز مشخص نیست جواد برای ادامهی تحصیل در مقطع دکتری به دانشگاه میرود، خیال استادیاری و سپس استادی دانشگاه را در سر دارد یا سوداگر خیال دیگری است. توفیقی مقدم از او میخواهد پروپوزال دکترایش را یک ماهه ارائه کند در صورتی که هنوز مشخص نشده آیا جواد دانشجوی دکتری است یا نه؟
مدتی بعد این نابغهی علمی کشور با یک برگهی کاغذ تاخورده وارد شورای دانشگاهی میشود و ادعا میکند پروپوزالش آماده است. گویا دستاندرکاران سریال در فصل چهارم با چند و چون نگارش پروپوزال یا طرح پیشنهادی در مقطع دکتری کوچکترین آشنایی ندارند.
محض اطلاع عمومی پیش از ارائهی پروپوزال یا طرح پیشنهادی، دانشجویان باید تعداد واحد مشخصی را بگذراند، از آزمون جامع سربلند بیرون آیند و بعد مدعی ارائهی طرح و پروپوزال شوند. در مقطع دکتری گاهی برای تهیهی یک پروپوزال یک ترم کامل زمان نیاز است. ضمنا دست اندرکاران سریال کمتر واژهی دانشگاهی پروپوزال را استفاده کردهاند. گویا آشنایی چندانی با واژگانی دانشگاهی در مقاطع بالا را نداشته اند.
جواد جوادی نخبهی هوافضا هنوز شغل درستی ندارد که البته از واقعیت دور است. اکثر دانشجویان نابغهی رشتههای استراتژیک جذب ارگانها و سازمانهای دانش بنیان میشوند. توفیقی مقدم با دلایل واهی از ازدواج جواد و مرضیه جلوگیری میکند آنهم به بهانهی اینکه جواد قبلا دلبستهی شخص دیگری بوده است. یک لحظه فرض کنید جواد و مژگان ازدواج کرده و سپس به هر دلیلی متارکه کرده اند. آیا به نظر کارگردان جواد دیگر حق ازدواج ندارد؟ بهانه جوییهای صادق توفیقی مقدم در حد یک استاد نابغهی هوافضا نیست.
شخصیت جواد در فصل چهارم یک کاراکتر خنثی است. او فقط به اتفاقاتی که پیرامونش میافتد واکنش نشان میدهد. او در مقام یک نابغهی علمی مولف حرکت اجتماعی در زندگی شخصیش هم نیست.
کارگردان در فصل چهارم میتوانست جواد و مرضیه را به یکدیگر برساند و پس از ازدواج این دو نفر، از مشکلات تامین مسکن برای زوجهای جوان بگوید. از تامین معاش جوانان نخبه در این روزگار سختیها بگوید و نمرهی قابل قبول دیگری در کارنامهی هنریش ثبت کند.
مافی، پدر دانشجوی خاطی فصل سوم الناز مافی، با بازی «حمیدرضا هدایتی راد» زمانی که فقط از کنار جواد و مرضیه در محوطهی دانشگاه عبور میکند حدس میزند که این دو نفر در رابطهای رومانتیک هستند. اینگونه قصه پردازیها نشان از شتابزدگی بیش از حد گروه بچه مهندس چهار است که نهایتا سطح سریال را نسبت به فصول گذشته تنزل داده است.
پرداختن به کودکان کار و کودکان بدسرپرست از نکات مثبت این سریال است. به طور کلی سریال نسبت به فصلهای قبلی ضعفهای زیادی دارد و از برند رسانهای خود فاصله گرفته است. به نظر میرسد اگر شبکهی دوم سیما قصد دارد فصل دیگری از این سریال را روی آنتن ببرد باید حتما از کارگردان سه فصل اول آن استفاده کند.
بچه مهندسی که در آن سه فصل نمادی از اقتدار علمی و استراتژیک کشور در قالب رسانه و هنر به شمار میرفت، در فصل چهارم تبدیل به یک سریال صرفا جهت گذران اوقات پس از افطار روزهداران در ماه خدا شده است.
انتهای پیام/ 133