شهیدی که با زبان روزه در هنگام اذان گفتن به شهادت رسید

روحانی شهید حجت الاسلام افشار، در میدان جنگ، هنگام گفتن اذان و زمانی که به ذکر «محمد رسول‌الله» رسید، با زبان روزه شهد شیرین شهادت را نوشید.
کد خبر: ۴۵۳۳۵۷
تاریخ انتشار: ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۲۰:۲۹ - 27April 2021

شهیدی که با زبان روزه در هنگام اذان گفتن به شهادت رسید

به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، هر زمان نامی از شهدای دفاع مقدس در ماه رمضان به میان می‌آید، نام سردار شهید حجت الاسلام والمسلمین «جلال افشار» به خاطر آید، کلام نافذ و تأثیرگذارش نوای دل‌نشین دعای روح نوازش، نردبان ایمان بود و زهد او زبانزد یاران و بیان شیرین و رسایش انیس و همدم بسیجیان پادگان الغدیر اصفهان که با آغاز جنگ تحمیلی، مردم به‌ویژه جوانان را به حضور در جبهه‌های نبرد و دفاع از میهن اسلامی تشویق و ترغیب می‌کرد.

روحانی شهید جلال افشار، مصداق «السابقون السابقون» بود، در تابستان سال ۱۳۳۵ در یکی از محلات مستضعف نشین اصفهان به دنیا آمد، در ساماندهی راهپیمایی‌های سال ۵۷ شهید افشار نقش کلیدی در اصفهان ایفا می‌کرد و در بسیاری از این گردهمایی‌ها به سخنرانی می‌پرداخت.

جلال با پیروزی انقلاب از عناصر اولیه کمیته دفاع شهری اصفهان بود و سپس به‌عنوان مربی عقیدتی در پادگان‌های آموزشی خدمت کرد، با تشکیل سپاه شهید افشار باعلاقه بسیار به پایه‌ریزی دروس عقیدتی برای آموزش رزمندگان پرداخت و همواره به‌عنوان یک معلم اخلاق مهذب در بین رزمندگان شهره بود، وی از زمره شهدایی بود که با جاذبه عرفانی و روحانی توانسته بود در قلب بسیجی‌های نفوذ کند.

به مسائل شرعی اهمیت می‌داد

حاج آقا افشار پدر شهید درباره فرزندش گفته است: انقلاب، تحولی عظیم در جامعه ما محسوب می‌شد، دیگر نمی‌توانستی جوانانی را که به‌حق ایمان دارند در خانه نگه‌داری؛ همه یکپارچه فریاد می‌زدند مرگ بر شاه. پخش اعلامیه‌های امام نیز، مهم‌ترین دغدغه‌های آن روز‌های جلال بود.

وی افزود: با وجود فقر و محرومیت در زندگی، افشار همکاریش را با مؤسسات خیریه اصفهان آغاز کرد و ضمن آن به‌عنوان خادم در مسجد جارچی در بازار اصفهان به فعالیت پرداخت. خیلی به مسائل شرعی مثل اقامه نماز و پرداخت خمس مقید بود.

در لباس سبز سپاه او را بدرقه کردیم

مادر شهید افشار نیز درباره فرزند خود از آغاز خدمت در سپاه تا زمان شهادت گفت: در سال ۱۳۵۳ به مدرسه حقانی قم رفت و از محضر آیت الله بهاءالدینی بهره جست. از آن روز به بعد جلال مدام در حال تبلیغ دین بود، در اجتماع مردم قم در تاریخ ۱۷ دی ماه ۱۳۵۶ شجاعانه ایستاد و درخشید با پیروزی و شکوفایی انقلاب جزء عناصر اولیه‌ی کمیته‌ی دفاع شهری حرکت‌های مردمی اصفهان را سازماندهی کرد. قبل از آن نیز در جریان تحصن تاریخی مردم در منزل آیت الله خادمی در مورد اعتصاب غذای زندانیان سیاسی نقش بسزایی ایفاء کرده بود.

وی ادامه داد: جلال آن روز‌ها هم در خانه تدریس اخلاق داشت و هم مصاحبه و پذیرش نیروی جدید با او بود. در مرکز آموزش ۱۵ خرداد اخلاق تدریس می‌کرد. همیشه در جلسات سپاه و مراکز فرهنگی آموزشی که هدفشان هدایت نسل جوان بود و پایگاه ۱۵ خرداد شرکت داشت. برای مدتی هم به سیستان و بلوچستان رفت تا با اشرار مبارزه کند. بعد از آن نیز به جبهه رفت، آخرین بار او را در لباس سبز سپاه پاسداران بدرقه کردیم.

ازدواج در اوج سادگی

ازدواج جلال با خانواده‌ای اهل ایمان و به‌صورت بسیار ساده شکل گرفت و حتی تولد تنها فرزندش «فائزه» نیز باعث توقف در راهی که انتخاب کرده بود نشد و چند روز پس از تولد دختر دردانه‌اش دوباره رهسپار جبهه‌ها شد.

پرواز به‌سوی معبود

چه سعادتی بالاتر از اینکه سرداری در میدان جنگ در هنگام گفتن اذان و زمانی که به ذکر «محمد رسول‌الله» برسد شهد شیرین شهادت بنوشد، آری سرانجام سردار روحانی جلال افشار پس از تلاش و کوشش بسیار در تحقق آیین زلال محمدی در تاریخ بیست و چهارم تیر سال شصت‌ویک در عملیات رمضان با زبان روزه و درحالی‌که ذکر اذان بر لبش بود، از ناحیه پهلو مورد اصابت ترکش قرار گرفت و آسمانی شد. مزار این شهید در گلستان شهدای اصفهان واقع است.

منبع: ایرنا

انتهای پیام/ ۹۱۱

نظر شما
پربیننده ها